اختلاف سنی 12 سال جور درمیاد؟
سلام دوستان راستش این مشکل من نیست مشکل دوست صمیمیه که خیلی دوسش دارم اما از دیدن ناراحتیش و اذیت شدنش شدیدا دارم اذیت مشم دوست ندارم ناراحتیش رو ببینم و باهم خیلی خوب هستیم میخوام این مشکل رو در میون بزارم
ماجرا از این قراره اسامی مستعار استفاده میکنم
دوست من شیدا قبلا ی ضربه عاطفی شدید خورده وقتی خیلی کوچیک بوده یعنی 15 سالش بوده خواستگاری داشته که ب زور میومده و میخواستدش خیلی هم اسرار داشتن و با مخالفت خانواده شیدا مواجه میشن ولی بالاخره راضیشون میکنن و این میخوان که صبر کنن تو حالت تعلق این بیچاره رو نگه میدارن و بعد 3 سال پسره بهونه میاره که سنم زیاده و نمیتونیم با هم باشیم بهم میزنه و دوستم ضربه شدیدی میخوره .
موردی جدی که دوستم داره بهش فکر میکنه یکی از آشنایانشون هست که همسایه روبروییشونه و دوست بیچاره من از بچگی از این آقا خوشش میومده
این آقا امیر 31 سالشه اما دوست بیچاره و ساده من 18
امیر دیپلم داره و تو کار لوازم آرایشیه ، شیدا دانشجو کارشناسی معماریه خانوادها تقریبا همسطحمن هر دو پدرشون شغل دولتی مثل هم دارن
ولی این دوست من شیدا از بچگی دوسش داره و هر روزم پا پنجره نگاش میکنه ..
تعریف کرد که وقتی شمارشو رو ماشین برا فرشو گذاشته بود برداشته و زنگ زده پسره هم فهمیده و بهش درخواست دوستی داده
بعدش برده باهاش صحبت کنه گفته دختر خوب و مهربونی هستی و ... ولی خیلی اختلاف سنیمون بالاست خیلی زیاد..
ولی مثل اینکه با هم در تماس تلفنی بودن و میگه ی روز پسره ب من زنگ زد گفت بیا خونمون و وقتی شیدا میره خونشون میگیردش بغل میکنه و بوسش میکنه، دیگه من بیشتر نپرسیدم نمیدونم چی پیش اومده و چی شده اما خیلی نگرانشم...
الانم مثل اینکه در تماس تلفنی هستن اما پسره عاقل ب نظر میاد گفته منو فراموش کن و ...
اصلا از اون دخترایی نیست که بتونم پر پر شدنش رو ببینم نماز میخونه خانوادش خانواده خوبی هستن
ولی هر چی من میگم گوش نمیده ، من چون تجربه مشابه داشتم اینو میگم ولی طرف من دقیقا همسن من بود که این ماجراها پیش اومد ولی این شیدا نمیدونم چرا ول کن ماجرا نیست
عذاب وجدان دارم چون من اینقدری درگیر رابطه و خودخوری و پرستش معشوقم بودم که فکر میکنم این باعث شده این جور خودخوری ها برا دوستام جذاب و لذت بخش بنظر بیاد :(
حالا هر کاری میکنم میگه نمیتونم فراموش کنم دقیقا لجبازیاش مثل خود خود منه اعصابم خیلی خورده نمیتونم ببینم یکی از بهترین دوستام داره اذیت میشه هر روز پشت پنجره زل میزنه پنجره اتاق پسره گریه میکنه زار زار
کاری که میخوام اینه که راهکار بدید از فرشته مهربان میخوام راهکار های خوبش رو بده معمولا خیلی راه های خوبی در پیش پا میزارن ایشون
من چیکار میتونم براش بکنم تا یکشنبه مونده بریم دانشگاه من ترم 3 هستم شیدا ترم 2 ولی بیشتر کلاسامون باهمه