-
+اشتباه کردم
دوستان من
(تاپیک قبلی من :یک ماه گذشت)
من اشتباه کردم موقعی که اون حالش خوب نبود زیاد راجع به خودمون باهاش حرف زدم
و حرفامون به جاهایی که نباید میکشید ،کشید .چون 2تامونم حالمون خوب نبود.
الان پشیمونم ): وفقط میخوام در آرامش باشه.
خیلی کار اشتباهی کردم که باهاش بحث کردم.
الان خیلی پشیمونم.
-
RE: اشتباه کردم
پشیمونم.
اصلا حالم خوب نیست.
-
RE: اشتباه کردم
احساس میکنم دارم خفه میشم،دارم غرق میشم.
وای................ .
-
RE: اشتباه کردم
احساس میکنم میخواد منو نسبت به خودش سرد کنه ):
-
RE: اشتباه کردم
یک ماه از این موضوعات زیر میگذره
من تقریبا 7 ماهه با پسری دوست هستم و ما دو نفر تصمیمی در رابطه ازدواج داریم وحتی حرفهامون را هم زدیم.
خانواده من با خبرند ولی خانواده او به تازگی متوجه شدند و واکنش فوق العاده بدی با او داشتند.طوری که او در شکه و فکر میکنه این مشکل دیگر حل نشدنی است(خانواده او سنتی هستند)و خیلی از طرفه خانوادش صدمه دیده وبه من میگه نمیخواهم سد راهت باشم ولی من با اون هستم ودلداریش میدم.
به نظرتون من باید چی کار کنم؟
من با مامانم خیلی صمیمی هستم و همیشه خیلی کمکم می کنه
وآدم خیلی صبوریه.
الانم مامان قرار گذاشته بره بیرون ببینتش البته از دیدگاهه اون بدون اطلاع من(یک نوع سیاست )
ببینیم چی میشه.(البته قبلا من و اون و مامان با هم رفته بودیم بیرون و مامانم ازش قول گرفته بود.)
به نظرتون چطوره؟؟؟
سلام دوستان
نمیدونم تاپیک قبلیه من رو خوندید یا نه (کمکم کنید).
یه کمک میخوام ازتون.
مامانم رفت باهاش صحبت کرد و (ب) هیچ حرفی به مامانم نزده راجع به اینکه پدرش مخالفت کرده.
و مامانم اش خیلی چیزا پرسیده و (ب) گفته که هنوز منو دوست داره و منو میخوادو گفته که ما هیچ مشکلی نداریم.
واینکه ما دوتا باید بتونیم مسائلمون رو حل کنیم.
وگفته که میخواد منطقی تر باشه که یه وقت من اذیت نشم.
ومادرم هم خیلی ملایم باهاش صحبت کرده وگفته که واقعا بین شما همه چی دوطرفست؟ و ب گفته بله
اگه نبود تا اینجا ادامه پیدا نمی کرد.
به من هم غیر مستقیم گفته از لحاظ حرفای احساسی رعایت کنم(آخه من خیلی بهش میگفتم)
من هم گفتم باشه.
و در حال حاضر هم از همه لحاظ در فشار هستش(تحصیلی و کار.....).
من می خواهم بذارمش در آرامش.
ولی یه فکری تو کلمه :میخوام ببینم نگرانم میشه یا نه؟( آخه من بیشتر باهاش تماس دارم)
به نظرتون چی کار کنم؟؟؟
وحالا یک ماه از این قضیه میگذره و ما هنوز همدیگرو ندیدیم.
چقدر غصه خوردن ؟؟؟
هنوز هم نظرم نسبت بهش عوض نشده ،چون میدونم درست انتخاب کردم.
آیا ندیدن همدیگه تو این موقعیت درسته؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: اشتباه کردم
دوست عزیز این مطلب را قبلا پست کرده بودی خوندم.
باید تصمیم درستی بگیری
مواظب احساس خودت باش.
بذار در آرامش باشه.
-
RE: اشتباه کردم
میدونید اون به من گفت با هم جدی باشیم ، بهش گفتم باشه.(احساسات کمرنگ بشه).
ولی آخه این جدی بودن رابطه به اینه که اون به من زنگ نزنه و ... .
میخوام بهش بگم:زنگ نزدن اون واسه چیه؟
این کارا یعنی چی؟
-
RE: اشتباه کردم
کسی نیست کمکم کنه داره دیر میشه
): ): ):
-
RE: اشتباه کردم
سلام
نيلوفر جان
نميخوام ناراحتت كنم ولي بهتره توجه كني همون قدر كه تواونو دوست داري اون هم تو رو دوست داره اگه اون تورودوست داشته باشه نهايت تلاشش روميكنه وتنها با شنيدن يك نه جا نمي زنه
به نظر مياد توخيلي دوستش داري بهتر كاملا در مورد عشق اون مطمئن باشي
واگه اوهم در رسيدن به عشقش مصممه بايد خودتون واسه هر اتفاق وهر برخوردي اماده كنين كه به راحتي از ميدون بدر نشين موفق باشين اميدوارم روزي خبر از دواجتونورو بشنوم فقط يه چي يادت نره براي اينكه از علاقه اش مطمئن بشي سعي كن موجبات ناراحتي اونوفراهمنكني
-
RE: اشتباه کردم
دختر خوب چشمهاتو باز كن. در خواي و رؤيا نمي توان تصميم گرفت. خودت چي فكر مي كني؟؟؟؟