دوستان خوب همدردی سلام
امیدوارم که حالتون خوب باشه:72:
مشکلی که من تازگیا باهاش درگیر شدم تناقض دیدگاه های خودم با فیدبک برخورد و عکس العمل بقیه (به خصوص آقایون در امر ازدواج) هستش.من ماجراهای خواستگاری ناکام زیادی رو گذروندم که تکرار این پروسه منو در مورد صحت و سقم برخورد هام به شک انداخته.
توی روند آشنایی فاز من با فاز خیلی از خانوم های دور و برم متفاوته.دید من به شیوه ی آشنایی کاملا مدرن و امروزیه،بلد نیستم که توی مدت زمان (غالبا محدودی) که دارم هزار و یک جور سیاست عجیب و غریب دخترونه رو کنم.با مثال بگم بهتر متوجه میشین.ببینید من معمولا میونه ای با چندین و چند بار خواستگاری و ناز کردن جهت پذیرش پیشنهاد ندارم.یه بار که کسی پیشنهاد میده میسنجم.شرایط حکم می کنه قبول کنم یا رد.اینجوری نیستم دلم راضی باشه اما ناز کنم یا رد کنم که مجددا بیاد.
یکی از دوستام می گفت باید بلد باشی که بهش زنگ نزنی،اگه 5 بار اون ززد تو 1 بار ز بزن.اما من واکنش هام توی برخورد کاملا تاثیر پذیر از برخورد طرف مقابلمه.اگه سوالی بخوام بپرسم قطعا تلفنو دستم میگیرم و زنگ میزنم (که از حداکثر زمان آشنایی استفاده رو ببرم) به این فک نمی کنم 3 بار زنگ زد یا 5 بار.تنها توجه هم به اینه که ارج و ارزشم حفظ بشه.زیاد نباشه که طرف مقابل حس کنترل شدگی بهش دست بده!!:81:
من همون قدر که حق انتخاب برای خودم قائلم برای آقایون هم قائلم.من 2بار تا الان بعد از میانگین چند هفته صحبت طرف مقابلم بهم گفت که مناسب هم نیستیم.منم برای یکیشون تا حدی موافق بودم اما برای یکیشون اصلا فکرشم نمی کردم.اما با این وجود گوشیمو برداشتم بهشون مسیج دادم و براشون آرزوی خوشبختی کردم و حتی نپرسیدم چرا.توی وجودم نخواستنش سوالی نبود.اما تلقینات دخترای دوستام واقعا سوالو پر رنگ کرده برام
مسئله ی آخر اینکه من اصلا در مورد شرایط مالی نمی پرسم از خواستگارم.از اینکه خونه داره یا نداره،ماشین داره یا نداره،در آمدش چقدره یا چقدر سرمایه داره.یه جورایی برام سخته کانکاش توی امور مالی.مشاور که رفتم اینو بهم می گفت که شما حس سهل الوصول بودنو به طرف مقابلت القا می کنی.مسائل مالی همیشه مرتبه ای خیلی پایین تر از مسائل احساسی و اخلاقی هستن برام.این رویکرد اشتباهه؟
من قدرت فوق العاده ای توی اعتماد به نفس دادن به آقایون دارم.لحن کلامم آرامش دهنده و امیدوار کننده س.اما فکر کنم این لحن خیلیم خوب نیست.شما آقایون ترجیح میدید که خانوم مقابلتون خودشو بگیره و تعریف معقولی ازتون نداشته باشه؟
من توی برخوردها خوده خودمم.بازی نمی کنم.توی خلوت خودم خیلی آسون گیر تر از ظاهر بیرونیم هستم.احساس می کنم کسی که باهام صحبت می کنه بعد از مدتی به این دیدگاه میرسونم که من اینو به دست آوردم حتما بهترشم میتونم به دست بیارم و این منو اذیت می کنه.
فک کنم جامعه ی الانمون نمی تونه پذیرای این باشه که "وانمود" نکنم.و آقایون دختری که شرایطش خیلی آنچنانی نیست ولی بلده که چطور "بازی" کنه رو به دختری که شرایطش خوبه اما وانمود نمی کنه و کلاس نمیزاره ترجیح میدن
برای سامان دهی فکری به کمکتون احتیاج دارم:325:
ممنون