با سلام خدمت دوستان و اساتید گرامی
من خانمی 31 ساله هستم 2 ماه پیش عروسی کردیم و پس از ورود به زندگی مشترک مشکلات زیادی در رابطه با همسرم دارم که امیدوارم بنده را راهنمایی فرمایید.
شوهرم دارای برخی رفتارهای نادرستی هست که مرا آزار میدهد. اول اینکه خیلی به خانواده اش وابسته است در صورتیکه به گفته خودش پدر و مادرش با وجود ثروت زیاد در حقش پدر و مادری نکردند و مثلا به دلیل نداشتن لباس گرم و مناسب در کودکی از برف و باران وحشت دارد یا میگه پدرم تا حالا به من هیچ پولی نداده و از بچگی خودم کار کردم در صورتیکه ثروت پدرش سر به فلک میزنه. ولی نزدیک خانواده اش خانه گرفته و هر شب به بهانه های مختلف به خانه پدر و مادرش میرود و مرا هم مجبور میکند با او بروم. اوایل هر روز من هم همراه او به منزل پدر و مادرش میرفتم ولی بعد از مدتی واقعا خسته شدم و برای رفتن بهانه آوردم و هفته ای 1 یا 2 بار میرفتم ولی شوهرم تقریبا هر شب میرفت منزل مادرش تا اینکه مادرش خیلی بچه گانه و بدون دلیل موجه و فقط به دلیل اینکه هرشب منزلشان نمیرفتم با من قهر کرد و پیغام فرستاد و من بالاجبار دوباره رفت و آمدم را زیادتر کردم فقط به خاطر حفظ زندگیم.
مشکل فقط رفتن بیش از حد او به منزل پدرش نیست بلکه گفتن تمام آنچه در طول روز بین ما اتفاق افتاده و تمام صحبتها و تمام رفتارهای من در حضور من به خانواده اش به خصوص مادرش است طوریکه مادرش از تمام محتویات یخچال و ساعت خواب و بیداری و خرید و بیرون رفتن ما هم اطلاع دارد و من بابت این موضوع خیلی عذاب میکشم چون به لزوم وجود حریم خصوصی زندگیمون معتقد هستم وقتی هم به او اعتراض میکنم میگه مادرم باید بدونه تا بتونه راهنمایی و کمکمون کنه.
مشکل دیگر همسرم دروغ گفتن اوست با وجود اینکه میدانم آدم بی بند و باری نیست ولی گاهی شبها دیر به خانه می آید و وقتی میگم کجا بودی طوری برخورد و داد و بیداد میکنه و به پدر و مادرش میگه که دیگه جرات سوال کردن در این مورد نداشته باشم. میگه من مرد هستم و حتما کاری داشتم. وقتی دیر میاد خونه بهش زنگ میزنم فوری گوشیشو خاموش میکنه میگه شارزم تموم شد در صورتی که میدونم دروغ میگه و همیشه شارزش تموم نمیشه. من حتی نمیدونم محل کارش کجاست چون بهم نمیگه. لطفا راهنماییم کنید مرددم که ادامه بدم یا نه