بخاطر عدم علاقه به شوهرم عاشث شخص دیگه شدم

دوستای خوبم کمکم کنید احساس میکنم زندگیم با علاقه نیست به زور همو تحمل میکنیم بدون عشق نه اون علاقه به خانوادم داره نه من به خانواده اون
یک جورایی الان که سال چهارمه باهمیم عشق هیچ وفت نبوده صرف زندگی و تحمل هیچ زیبایی نیست هرروز تو این چندسال فکر کردم بمونم برم دوسش دارم ندارم جدیدا با اقایی که قبلن بهم علاقه داشت ولی اون موقع شرایط نداشت برای ازدواج دوباره حرف میزنم بیشتر اس ام اس و چت خیلی بهش وابسته شدم اونم بهم علاقه داره هی دلداریم میده ادم خوبیه حسرت میخورم کاش صبرکرده بودم خیلی تاییدم میکنه نمیدونم چیکارکنم نه زندگی با عشق مه کار هیچی همش فکر طلاق من به یک کسی نیاز دارم منو بفهمه شوعرم نمیتونه اینکاره نیست چه کنم

سلام.
شما و همسرتون چند سالتونه؟
توی زندگی مشترکتون مشکل خاصی دارین؟ مثلا مشکل مالی، عدم تفاهم که منجر به مشاجره مداوم بشه...؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fakhteh1365

دوستای خوبم کمکم کنید احساس میکنم زندگیم با علاقه نیست به زور همو تحمل میکنیم بدون عشق نه اون علاقه به خانوادم داره نه من به خانواده اون
یک جورایی الان که سال چهارمه باهمیم عشق هیچ وفت نبوده صرف زندگی و تحمل هیچ زیبایی نیست هرروز تو این چندسال فکر کردم بمونم برم دوسش دارم ندارم جدیدا با اقایی که قبلن بهم علاقه داشت ولی اون موقع شرایط نداشت برای ازدواج دوباره حرف میزنم بیشتر اس ام اس و چت خیلی بهش وابسته شدم اونم بهم علاقه داره هی دلداریم میده ادم خوبیه حسرت میخورم کاش صبرکرده بودم خیلی تاییدم میکنه نمیدونم چیکارکنم نه زندگی با عشق مه کار هیچی همش فکر طلاق من به یک کسی نیاز دارم منو بفهمه شوعرم نمیتونه اینکاره نیست چه کنم

---

سلام
به شما پیشنهاد می کنم این کار رو انجام بدید
برید تو چت و با یه غریبه چت کنید و مشکلاتتون رو بگید و نتیجه رو بردارید
این کار رو تا 1000 نفر ادامه بدید
همه شما رو تایید می کنند ، همشون هم دردی می کنند
همشون حق رو به شما می دن
ولی شما با کسی که انسان سالمی باشه بخواهید رابطه احساسی داشته باشید حتی اجازه نزدیک شدن نمی ده ، چون شما همسر دارید
این آقایی که الان به شما احساس علاقه می کنه ، اینقدر درک نداره با زن شوهر دار نباید رابطه داشته باشه ؟ چیزی جز هوای نفسانی ایشون هست ؟
این آقا اگه شما رو ذره ایی دوست داشت راهنمایی به زندگی بهتر می کرد نه اینکه شما رو از زندگیتون دلسرد کنه

سلام ، شما در تاپیک قبلی گفته بودید سیم کارت رو دور انداختید و دیگه این کار ( چت و ....) نمی کنید ، یعنی دوباره ازنو شروع شده ؟
فعلا خیلی خودتون رو گناه کار ندوید چون بدتر اثر منفی داره.
ا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام
در بحران و آتش سوزی در نخستین قدم باید از گسترش آتش سوزی جلوگیری کرد و اطراف آتش را خالی کرد.
شما باید بستر زدایی کنید. یعنی هر چه زمنیه ارتباط نامشروع شما را ایجاد می کندکلا قطع کنید. نه اینکه با خود مبارزه کنید و طرفش نروید. باید مواد از دسترس معتاد خارج شود. نه اینکه مواد باشد از او بخواهیم مواد مصرف نکند.
کامپیوتر باید از منزل شما خارج شود، نه خاموش شود
گوشی و سیم کارت شما باید واگذار شود، نه خاموش شود.
و اینها همه برای خروج از بحران و قطع اعتیاد هست.

اما برای درمان واقعی بعد از اینکه پاک شدید. و اعتیاد رفع شد، باید بررسی های روانشناختی انجام شود و عوامل ایجاد کننده، نگهدارنده و تشدید کننده مشکل را شناسایی و حل کنید.

---

با سلام
هیچ عاقلی خانه نو بر سر ویرانه ها و آتش های به جا مانده بنا نمی کند. چون خانه جدید هم ویران و آتش می تواند خانه جدید را هم شعله ور کند.
نخست باید زندگی قبلی تکلیفش روشن شود. اگر واقعا پس از بررسی و مشاوره کنار گذاشته شد. و شما از آن زندگی طلاق گرفتید و جدا شدید. و زمینه کاملا هموار شد. تازه نوبت به نقشه جدید، طرح جدید و مهندسی جدید برای ایجاد یک بنای سازگار می شود.

اما اگر همچنان که گرفتار آتش این زندگی هستید ، به جای خاموش کردن، مصالح جدیدی در آن بریزی ضرر و زیان بیشتر می کنید و خودتان مسئول آن خواهید بود.

سلام ممنونم مدیر همدردی و دوستان
من 27ساله همسرم 37من اهل تهران و اون اذری
من زمان مجردیم اهل خیانت نبودم چون خودم رو میشناسم از لحاظ عاطفی چطوری هستم. فرضا سمت گوشی و نت نرم مگه علاقه تو زندگیم ایجاد میشه مگه شوهرم عاشق من میشه تو زندگی برای من فداکاری نداره. من متنفرم از زندگی بدون عشق و امید. هرچه بیشتر مطالعه میکنم بیشتر میفهمم اشتباه کردم شخصیت برخورد اهداف اون به کل با من فرق داره من تو این سه سال هیچ پیشرفت علمی نداشتم حتی ذره ای اینا برام مهم بود ولی نیست من نمیخام شرایط رو به زور تحمل کنم. پس چه کنم؟

انتخاب بین این که شما همین زندگی رو درست کنید و ادامه بدید یا جدا بشید نیاز به اطلاعات زیادی داره .
اول باید این سوال جواب داده بشه : آیا شما همسرتون رو دوست دارید ؟ یا آیا ممکنه با ایجاد یک تغیرات کم و جزعی در رفتار و اخلاق ایشون ، دوسش داشته باشید ؟

علاقه که خیلی کم هست اگرم باشه دلسوزی هست که اونم به درد نمیخوره اون یکمی تغییر کرده ولی کل شخصیتش برمبنای تحقیر هست عوض نمیشه خشن بودن رو میپسنده تا محبت. ازته دلش خیلی کم کار کرده برام برای خانوادش مثلا مادرش فراون انجام داده ولی برای زن نمیتونه اگه هم کنه بزور خدا نکنه غر یا کوچکترین ناراحتی کنی اون بدتر قهر میکنه این کجاش علاقه است جرو بحث دیگه نمیکنیم چون عشق پدید نمیاد من کسی رو میخام بهم شخصیت بده تا لهم کنه

من پاسخ شما رو دقیق متوجه نشدم ،

سلام دوست عزیز من از شما کوچکترم و تجربه ی زندگی مشترک ندارم،شما و همسرتون هم نمیشناسم اما میدونم حتما چیزی آزارت داده و حسابی رنجیدی،ولــــــــــــــــ ــــــــی اگر همسرتون بدترین فرد روی زمین باشه و هیچ نقطه ی مثبتی هم نداشته باشه بازهم "مستحق خیانت" از طرف همسرش که شما باشی نیست،اگه همه راههای منطقی و عقلانی رو با کمک بزرگترها و مشاور انجام دادی و فهمیدی نمیتونی کنار همسرت بمونی ترکش کن اما اگه هنوز هیچ قدمی برنداشتی و فقط خسته شدی و کمی کمبود توجه داری "خیانت" نکن... اگه میگی قبل از ازدواجت اهل خیانت نبودی میخوام بپرسم مگه قبل از ازدواجت به کسی تعهد داشتی؟اما الان متعهد و متاهل هستی شرعا و قانونا،اون شخصی که شما الان بهش وابسته شدی و داری دستی دستی خودتو از چاله میندازی توی چاه من نمیشناسمش ولی به جرأت میگم مــــــــــــــــــــــــ ـرد نیست و بویی از مردونگی نبرده که از آب گل آلود ماهی میگیره،یه دلیل منطقی هم دارم اونم اینه که کسی که وارد زندگی یه زن متاهل میشه(اصلا فرض رو بذار بدترین نوع زندگی مشترک هم داری) و باهاش ارتباط خصوصی که هیچ توجیه ای نداره رو ادامه میده،لایق حرف زدن نیست چه برسه به وابسته شدن و تکیه کردن.
برای خودت ارزش قائل شو شما یه زن هستی،زن شاهکار خلقته،روحت رو مریض نکن،به جای پاک کردن صورت مسئله مشکل رو حل کن،شک نکن غیر ممکن وجود نداره...
برات آرزوی بهترین هارو دارم،به خدا توکل کن توی سخت ترین شرایطت و به احدی جز اون هم امید نداشته باش.

« و من یتوکل علی الله فهو حسبه» هر که به خدا توکل کند او را بس است»