-
چرا جامعه، شاد نیست؟
چرا جامعه، شاد نیست؟ شاید این سوالی باشد که بارها با ان رو به رو شده باشیم اما جواب مناسبی برایش پیدا نکرده ایم پیشنهاد می کنم که مقاله زیر را مطالعه کنید و با جوابی که نویسنده به این سوال داده آشنا شوید.
آخرین باری که از ته دل خندیدید کی بود؟ یادتان می آید؟ البته اگر نتوانستید به این سوال پاسخ بدهید، این فراموشی ربطی به آلزایمر ندارد.
بسیاری از افراد نمی توانند به این سوال پاسخ صحیحی دهند. دیدن چهره های غمگین، افسرده، عصبانی و اخمو چیز جدیدی نیست که در مورد آن بگوییم و دنیای بدون غم، خشم و جنگ و سرشار از مهربانی و شادی، آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد؛ آرزویی که مقدمه غلبه بر تمام ناکامی هاست. شادی، این معجزه درونی گره گشای بسیاری از رنج هاست که امروزه برای ما مفهوم غریبی است. می گویند نخستین معجزه زرتشت خندیدن وی در بدو تولد بوده است. پارسیان شادی را آفریده خداوند می دانسته اند در آیین مذهبی نیز توصیه به شادی و گذراندن اوقات فراغت بر اساس اصل گریز از گناه بسیار مطرح بوده است.
در جامعه غم زده، انرژی افراد صرف برطرف کردن اندوه و ناراحتی شده و دیگر فرصتی برای تولید و توسعه باقی نمی ماند. به تجربه ثابت شده شادی و نشاط، ماده اولیه تغییر جامعه و تحول و تکامل درونی انسان هاست. در جامعه خوشحال و خرسند، تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد سالم تر خواهد بود. بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحت تر به دست می آید. در محیط شاد، ذهن انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا می شود. شاد بودن جامعه یکی از عوامل بسیار موثر در توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است و باعث کاهش نابسامانی های خانوادگی، طلاق، افزایش میزان میل و رغبت تحصیلی و دل به کار دادن و افزایش تولید می شود. شمار زیادی از جامعه شناسان بر این عقیده اند که جامعه ایرانی شاد نیست و از نبود بسترها و زمینه های لازم برای ابراز شادمانی در شکل جمعی و عمومی رنج می برد.
-
RE: چرا جامعه، شاد نیست؟
:302:
به عبارتی دیگر در جامعه، شیوه های شناخته شده و متعارف کمتری برای شادمانی های همگانی وجود دارد و در برخی مواقع این شادمانی عمومی در تعارض با نظم و امنیت اجتماعی قرار می گیرد. آنها معتقدند از پیامدهای خطرناک فقدان یا کمبود شادی و نشاط در جامعه اعتیاد به مواد مخدر، انواع و اقسام جرائم و نابهنجاری های اجتماعی در روابط اجتماعی است و افزایش امید به زندگی مطمئناً می تواند در شادی و شادمانی ما تاثیرگذار باشد و متقابلاً ناامیدی را دور کرده و باعث جلوگیری از منزوی شدن نقش افراد می شود. روانشناسان نیز معتقدند افسردگی در تمام دنیا از جمله کشور ما بالاترین ضرر و زیان شغلی و کاری را به همراه دارد که عمده ترین آن کاهش بهره وری در میان جامعه است. در واقع بیماری های روانی علاوه بر پایین آوردن بهداشت روانی جامعه، بیشترین نمود را در نظام اقتصادی جامعه دارند. نفی وجود اختلالات و بیماری های روانی در جامعه پدیده انگ زنی (برچسب زنی) را در جامعه گسترش داده است.
فقر از جمله عوامل ایجادکننده اختلالات روانی شایع افسردگی در جامعه ایران است. البته دلیل کاهش نشاط اجتماعی، افسردگی های گسترده نیست، بلکه می توان گفت افسردگی یکی از مهم ترین دلایل افت شادی جمعی و نشاط اجتماعی است و در بسیاری از موارد افراد به علت سردرگمی و مشکلاتی که با آن مواجه هستند، نمی خواهند تظاهر به شادی کنند. امروزه جوانان نگرانی های زیادی درخصوص آینده شغلی خود دارند و طبیعی است این نگرانی و افسردگی ناشی از آن را به سایر اعضای خانواده خود منتقل کنند و به دنبال آن، نشاط در خانواده ها و اجتماع کم رنگ می شود. وقتی ازدواج و کار دو معضل بزرگ جوانان به صورت امیدی واهی برایشان تبدیل شده و تازه پس از رسیدن به این دو هدف شان، نگران حفظ آن هم هستند، پس نمی توان از قشر جوان کشور انتظار شادی داشت. اگر شادی های جمعی و غیرمضر انجام شود، تقویت کننده بعضی از روابط اجتماعی هستند. این نوع شادی ها مانند تمامی اعمالی که در هر جامعه به قوام آن جامعه کمک می کنند، می توانند به روابط آن جامعه نیز کمک کرده و باعث سرخوش شدن افراد جامعه شوند. این جزء کارکردهای سنتی لازم و ضروری برای جامعه است. ممکن است طی زمان، بعضی از این کارکردها از بین بروند ولی چون جامعه طالب لذت و رفاه بیشتر است نه تنها بر هم زننده نظم و آرامش جامعه نیست بلکه لازمه نظم و قوام اجتماعی نیز است.
در این رهگذر، نوجوانان و جوانان به خاطر وجود مسائل اجتماعی - اقتصادی، بیش از همه آسیب پذیر شده اند و به نظر می رسد چون الگوهای رفتار شادمانه را در بزرگ ترها ندیده اند با انتخاب الگوهایی بسیار متفاوت شادی را به شکلی دیگر و در قالب یک هیجا ن طلبی و شاید بی اعتنایی و مقابله با ارزش های بزرگ ترها نشان می دهند.
-
RE: چرا جامعه، شاد نیست؟
-
RE: چرا جامعه، شاد نیست؟
:305:متاسفانه فرهنگ شادی در جامعه ما به درستی تبیین نشده است و با اینکه در چند سال اخیر رسانه ها به خصوص صدا و سیما سعی کرده اند فرهنگ شادی را در برنامه هایشان بیش از پیش افزایش دهند، اما هنوز به معنای واحدی از شادی و چگونگی آن دست نیافته اند، حتی خود جوانان در هاله یی از ابهام مانده اند که شادی حقیقی چیست؟ باید گفت شاد بودن تنها یکی از شاخصه های زندگی مطلوب در جامعه است و هر قدر ملتی شادتر باشد مطمئناً احساس رفاه بیشتری دارد. ممکن است افراد بتوانند تمام نیازهای اساسی و مادی را تهیه کنند و براساس معیارهای مرسوم بگویید یک فرد، گروه یا جامعه در رفاه هستند، اما اگر افراد را از دسترسی به چیزهایی که برایشان واجب است و نیاز دارند- مثلاً ابراز شادی- بازداریم، خواهیم دید که این جامعه حتی با داشتن خیلی از تسهیلات مادی در رفاه نیست.
:227:در جوامع شاد افراد معمولاً نگرشی خوش بینانه نسبت به زندگی و امور پیرامون خود و جامعه دارند. در جامعه غم زده افراد مایوس و غمگین زندگی را سیاه و تاریک می بینند و معمولاً نگرش بدبینانه نسبت به عموم دارند. تحقیقات نشان داده است که در تمام جوامع شاد بودن باعث افزایش کارایی می شود. این مساله تقریباً از دهه ۱۹۳۰ ثابت شده و اصلاً تئوری روابط انسانی در تشریح این مساله شکل گرفته است. به همین دلیل همه کشورها سعی می کنند همه عناصر لازم را برای بروز شادی فراهم کنند و اگر نتوانستند، سعی می کنند حداقل دست به ابتکارهایی برای سوق دادن جامعه به سمت شاد زیستن بزنند.
-
RE: چرا جامعه، شاد نیست؟
سلام .
مطلب قابل تامل وجالبي بود.هر چقدر به اين موضوع توجه بشود كه بايد جامعه اي شاد داشته باشيم ولي براي ايجاد شادي دست به فاكتورهاي دائمي نبريم بي فايده است.
جامعه اي ميتواند شاد باشد كه در آن گراني وبيكاري بيداد نميكند. شما نمي توانيد در حال نگاه كردن به يكي از كمدي هاي چارلي چاپلين(كه انگار بعد از آن خدا بيامرز هيچ كس فيلم جديد كمدي نساخته است !)وجزئي از برنامه هاي شادي آفرين روزهاي عيد و تعطيل صدا و سيما شده / به تناول لنگ كفش پاره در فيلم از ته دل بخنديد وقتي ميدانيد با قيمتهاي جديد مواد غذائي وشوينده و... بدون هيچ افزايش چشمگيري در حقوقها و دستمزدها(البته اگر كاري،حقوقي يا دستمزدي باشد!)جامعه ما نيز تا چندي ديگر بدون هيچ هزينه اي براي ساختن فيلم خود به طنزي زنده تبديل خواهد شد.
صدا و سيما در صدد ايجاد شادي باشد يا نباشد ماهواره و برنامه هاي تفريحي قشر مرفه بيدرد كه از فرط بيدردي دليلي براي خنده نمي يابند و به قرصهاي شادي آفرين رو ميآورند همچنان برقرار و حسابهاي جاري آنها روز به روز پرتر خواهد بود و براي اقشار كم درآمد هم تلويزيون و بخصوص اخبار جزوي از برنامه هاي استرس زا(ونه شادي آفرين آن )تبديل شده براي اينكه اگر نمي دانيم تا چند وقت ديگر به چه خبر يا ابتكار جديدي خنده تلخي غم انگيز تر از گريه داشته باشيم رسانه ملي وظيفه خود را به درستي انجام داده و اين مشكل را براي ما حل ميكند!
ولي روي هم رفته شادي بايد از درون آدمها بجوشد و اينكه ما انتظار داشته باشيم ديگران براي ما شادي بيافرينند بي فايده است.ياد خدا و توكل واقعي مي تواند شادي بيافريند كه با هيچ ظنزي قابل مقايسه نيست!
-
RE: چرا جامعه، شاد نیست؟
سلام lord.hamed
مطالبي كه گذاشتيد متاسفانه كاملا درسته
و تاسف بار تر از اون اينكه با يك نگاه باز به جامعه ما ميتوان فهميد كه امكان تغيير در آن نزديك به صفره
نميخوام بحث و باز كنم فقط يه آمار كه محققان در سال 2007 گرفتند و عن.ان ميكنم تا با يه مقايسه ساده با ايران متوجه شرايط بشيد : در سال 2007 سن اميد به زندگي در كشور استراليا 75 سال بود ، و درصد رضايت از زندگي 80% !
اين در حاليه كه كشور استراليا يكي از گرانترين كشورهاي دنياست : ببينيد چي باعث شده بتونند از زندگي لذت ببرند ؟!
به نظر شما سن اميد به زندگي در ايران چند ساله ؟
چند درصد از مردم از زندگيشون راضي هستند ؟
-
RE: چرا جامعه، شاد نیست؟
سلام به همه شما دوستان عزیز و دوست داشتنی
متشکرم میشوم اگر در این باره بیشتر تامل کنیم ، چون این ما هستیم که با افکار و عقاید هایمان شهر ، و کش.ر خود را می سازیم .
نوشتن در این موضوع با کمک شما دوستان حتما به نتایجی خوب خواهد رسید .
منتظر هستیم ....
-
RE: چرا جامعه، شاد نیست؟
دلایل تاریخی،قومی،دینی،عقیدتیاق تصادیريالسیاسی و فرهنگی زیادی در غمزده بودن مردم دخالت دارند و بسیاری از آنها را نمی توان گفت،مجموع این علل مسبب غمگینب ماست و البته دبا این اوضاع امیدی هم به بهبودی نیست و با حرفهای قلمبه و سلمبه و تئریهای به عمل درنیامدنی و ناممکن و خود خنده دار نیز نمی توان شاد شد و شاد زیست.یکی آنکه به دنیا مثبت بنگیریم و نیمه پر لیوان و این حرفهای الکی.
اگر اقتصاد و درآمد خوب باشد و باور مردم و رفتار باورمندانه آنها شاد باشد،شاد نهادین می شود که فعلاً چنین نیست.
-
RE: چرا جامعه، شاد نیست؟
یکی از دلیل های شاد نبودن ایرانیها اجباری بودن کارهاشون هست اگر خوب به زندگیمون نگاه کنیم میبینیم که 80 درصد زندگی ما اجباریه لباس پوشیدن , چه پسر چه دختر , ما نمیتونیم سوار ماشینی بشیم که دوست داریم حتمی باید سوار ماشینهای ناقصی بشیم که در ایران ساخته میشه میدونید چرا ؟ به این علت که به اذای هر ماشینی که فروخته میشه 6 میلیون تومان میدن به دولت ( البته مطمئن نیستم دولت یا رهبر ) شاید باورتون نشه تویوتا کمری در دبی 15 میلیون تومان و در ایران 50 میلیون !!!! مگه چه خبره ؟ همین پراید که ما میخریم 7 میلیون سیصد توی افغانستان , سوریه , دبی , و مناطق اطراف ایران فقط 2 میلیون تومان هست !!! , یکی از اجباری های دیگه اینه که ما نمیتونیم از اینترنت بهره لازم رو ببریم همه جاشو دارن میبندن مثل سایت youtup من قبلا از این سایت گیتار زدنو یاد گرفتم و داشتم ساخت انیمیشن رو یاد میگرفتم که بستنش , یکی دیگشون که یکی از مهمترین انتخاب های یک انسان هست انتخاب همسر و زندگی با نشاط هست شما میبینید که حجاب اجباری هست و ما نمی تونیم دختر پاک از نا پاک رو از هم تشخیص بدیم , مسئله دیگه اینه که ما مجبوریم فقط توی خونمون با همسرمون شادی کنیم و شاد باشیم , نمیتونیم اونجور که دوست داریم همسرمون لباس بپوشه فقط باید مانتو بپوشه و رنگشو عوض کنه نمی تونیم با همسرمون بریم توی اب دریا , در کل کسانی که بر تخت حکومت نشستند افکار خودشون رو بر مردم تحمیل میکنن اگر شما توجه کنید توی این دولت یک فرد جوان وجود نداره چون جوونهارو به علت اینکه خواهان آزادی هستند گمراه میدونن , و همه شون پیرن و از دنیا دستشون رو شستن و تنها کاری که بلدن تحمیل افکار خودشون بر ملت هست , زندگی ما مثل برنامه های trial هست که نمیتونیم از همه امکاناتش استفاده کنیم و در کل میشه گفت ما ایرانیها حق زندگی نداریم در صورتی میتونیم زندگی کنیم که جونمون رو بخریم منظورم از خریدن جونمون اینه که یک مبلغ گضافی رو داشته باشیم و از ایران بریم , اسم ایران باید بشه غمستان , برای همه ایرانیها آرزوی خوشبختی میکنم .
-
RE: چرا جامعه، شاد نیست؟
با درودی دوباره
1-شاد بودن به سبکی و جلفی تعبیر می شود.
2-شادی حتی به دیوانگی و سرخوش بودن،متأسفانه تعبیر می گردد.
3-جنبه های غمگینی و زاری دین روشن و جنبه های شاد و مفرح آن تاریک و ناشناخته است.
4-غمگین بودن برای خیلی ها گونه ای راحتی است!!و شادی احساس عذاب وجدان می آورد؛این مورد در درون همه ما وجود دارد.
5-بستر،محیط و فضای اطراف سازنده و مشدّد غمگینی است.تعاملات اجتماعی و روابط میان فردی و . . . .
6-جدی و اخمو بودن حریم ایجاد کرده و کلاس می آورد.
7-به علت درگیری شدید مادی مردم،اختلافات و کمبودها روانی،غمگینی جو غالب رفتاری ماست.
8-به دلیل تهاجمات بیگانگان در طی 2700 سال تاریخ ما از اسکندر تا عراقی های بعثی،کشتارها و تجاوزات جنسی و اسارتها،ژن غمگینی در سرشت و نهاد هر ایرانی موروثی است که موسیقی ملی و سنتی ما نمود آن است.
9-از شاد بودن می ترسیم و باور داریم که پس از هر شادی یا حتی هر خنده،گریه و غمگینی و سختی است.
10-نادانی ما سبب غمگینی ماست،هنگامی که در کسب و کار دنبال کلاهبرداری یا سود زیاد هستیم یا رانندگی دیوانه وار داریم و دهانی ناسزاگو،هنگامی که معماری بدی داریم و این به علت سودجویی صرف مالکان است و نه تقصیر مهندسان،هنگامی که به آزادی های فردی دیگران تجاوز کرده،هنگامی که می دانیم نالایق بوده و سزاوار کار و مقامی که داریم،نیستیم و دیگران نیز مثل بز اخفش به ما اعتراضی ندارند و کارها به دست همین نالایفان خراب می شود و . . . . باید هم غمگین باشیم.
11-شادی را د مسایل و امکانات مادی می بینیم و نه در آرامش و آرامش خود را برای بدست آوردنشان سلب می نماییم،بای غمگین باشیم.
و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل . . . .