دودل در انتخاب؟؟؟؟

با سلام
نمي دونم از كجا شروع كنم ولي سعي مي كنم خيلي مختصر بگم قضيه ‏چيه.مشكل من دو دل بودنمه براي تصميماتم.من يه سال پيش با پسري ‏آشنا شدم كه تو اين يه سال خيلي خوب با عقايد و اخلاقيات هم آشنا ‏شديم و مورد قبول هم بوديم.از طرفي مهر همديگه تو دلمون رخنه ‏كرد.ولي بدشانسي از اونجايي بود كه من و اون براي رسيدن بهم زمان ‏زيادي لازم داريم گرچه من 22 سالمه و شروع وقت ازدواجم...‏
ماجراهايي كه اطرافيانمون در مورد ما بوجود آوردن باعث شد تا تمامي ‏در ها به رومون ببندن و من زياد به وصال نخواستم فكر كنم ولي ‏ارتباطمونو اصلا قطع نكرديم .‏
از طرفي در طي كارهاي پروژه ايم با يكي آشنا شدم كه بهم پيشنهاد داد ‏بيشتر با هم آشناشيم.منم چون مي ديدم كه قضيه منو نفر قبليم بوي نا ‏اميدي ميده و هيچي معلوم نيست كه با گدر زمان چي بشه/از لحاظيم ‏شرايط اين بهتر بود هم كاري هم تحصيلي و هم خانوادگي .پيشنهادشو ‏قبول كردمو باهم ارتباط برقرار كرديم تا بيشتر بشناسيم.‏
ولي اصل مشكل و هچل وقتي شروع شد كه نفر قبليم تمام اس ام اس ‏هايي كه جديده برام نوشته بود ديد و گفت( من تورو همسر آيندم ‏ميدونستم ولي تو خيانت كردي.)من هر چي بهش توضيح دادم و منطقي ‏باهاحرف زدم ولي ميگه( من ديدم به تو عوض شده.همه چيو خراب ‏كردي.....)‏
اي روزگار......‏
حالا واقعا نمي دونم چيكار كنم؟؟!!! از طرفي شرايط نفر قبليم نياز به ‏زمان زيادي داره و هيچ تضميني نيست. از طرفيم نفر جديدم هم در مورد ‏ازدواج هيچ تضميني نداده و اخلاقشو زياد نمي شناسم ولي موقعيتش ‏خيلي خوبه.‏
حالا نمي دونم كدومو فداي اونيكي كنم. شايد بعضيا بگن خيانت كردم ‏ولي من شرايطم فرق مي كنه هم اختلاف سنيم با مادرم زياده هي ميگه ‏ازدواج كن ازطرفيم من يه دخترم بايد انتخاب كنم خوب!!!‏
ولي با اين اوضاع فكنم همه چيز خراب شد............‏
الان كه هيچ كدومش تضمين شده نيست كدومو ميتونم انتخاب كنم؟ ‏من ميخواستم وقتي يك طرف تضمين شد منم انتخابو يه دونه بكنم كه ‏الان اوضاع فرق كرد .‏
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

توروخدا كمكم كنيد.من الان اومدم جواب ببينم ولي هيشكي جوابي نداره.
امروز دوباره به نرمي باهاش حرف زدم كه بيا همديگرو ببينيم كه حلش كنيم ولي نيومد.گفت باشه همه حرفاتو قبول كردم كه درسته ولي نظري كه قبلا بهت داشتمو ديگه ندارم(ازدواج) فقط دوستيم.منم بغضم گرفتو گوشيو قط كردم . دوباره زنگ زد گفت كاري كن كه نظرم بهت برگرده.كاري كن همه چي درست بشه.
آخه من چي كار ميتونم بكنم جز اينكه اون خودشم بايد تلاش كنه كه كم خيالبافي كنه.آيا نمي تونم بگم كه اونم دوست خوبي برام نبوده كه با اينكه ميگفت عاشتم و ميشناخت منو با اين كار ديدگاهش بهم عوض شد؟!! درسته كه من اشتباهمو گردن گرفتم و اونم حق داره ناراحت بشه ولي ......
حالا چيكار كنم كه ديدگاهش عوض بشه؟!!
يا اصلا عوض نشه بهتره؟(يعني فكر ازدواج نباشه بينمون)
منتظرم هاااا
جواب ميخوام:302:

بازم كه جوابي نميبينم.....
الان يهه پيام داده و ازم خواهش كرده تا قول بدم باهاش روراست باشم. آيا من بنا به سادگيم بايد روراست باشم و بگم كه با پشري حرف ميزنم و هنوز ولش نكردم؟ ميدونم كه بلاخره روش تاثير منفي ميذاره.
باز اگگه اميد به راضي شدن مادر گرامي ايشون بخاطر يه سال بزرگ بودن من بود....كه ميتونستم بهش قول بدم ولي حالا چي؟
اون بهم اميدي نمي ده اميدش فقط اينه كه صبر كنم تا اون مستقلسه.ولي مادرش كه راضي نيست منم نميخواهم اينجوري شروع كنم.
ولي جديده مستقله از بابتي اخلاقش ميترسم باهام نشازه.يا نتونم عاشقس بشم.......

سلام NARGESI جان
اصلا نمی خواد توی این مورد دلت به حال کسی بسوزه بگی من بهش خیانت کردم یا ناراحتش کردم و عذاب وجدان بگیری فقط خودت رو در نظر بگیر این که در آینده خدایی نکرده برا ی خودت موردی پیش نیاد اون موقع فقط ناراحتی خودت برات مهمه نه هیچ کس دیگه حتی کسی که قبلا عاشقش بودی و از صمیم قلب همه کاری براش می کردی
در مورد اون آقا که جدیدآ باهاش آشنا شدی هم عجله نکن موقعیتش رو در نظر بگیر و البته اخلاق و رفتارش که خیلی خیلی مهمه و یه تصمیم عاقلانه پای احساسات رو هم الکی وسط نکش نمی خواد به کسی ثابت کنی که خیانت نکردی اون باید به تو ثابت کنه که دوستت داره و حاضره برای رسیدن به تو هر کاری انجام بده بزار اونا خودشون رو نشون بدن
خوشبخت باشی گلم منتظر جوابت هستم

یه چیز دیگه شوهر آس و پاس هم اصلا خوب نیست یه شرایط اولیه رو باید داشته باشه بعد در مورد اخلاق و رفتارش فکر کن

ممنونم شيلا جان از جوابت.
ولي فعلا كه قفل كردم به هردو گفتم مدتي مي خوام تنها باشم تا فكر كنم.فقط نميخوام صداقت و نجابت من در نظرش زير سوال بره و بعد بگم خدافظ.كه نفرينش هميشه باههام باشه!
؟
؟

منظورتو از شوهر آس و پاس نفهميدم كه كدومشو ميگي.حتما اوليو ميگي.ولي من مطمئنم كه زمان بگذره ميتونه مستقل باشه چون ليسانس ميگيره و اهل كار هم هست.با غيرته.

سلام nargesi
مشكلی كه هم اكنون دست به گریبان هستی به خاطر دید ابزاری به ازدواج و مرد بوده است.
در واقع شما توجهی به احساسات در رابطه به صورت اساسی نداشته اید.
و دیدی سودجویانه و تك بعدی را دنبال می كردید.
به هر حال حتی اگر فرد اولی این مسئله را اغماض كند و ببخشد، بی شك اگر ازدواجی صورت بگیرد اثر خود را خواهد گذاشت و تبعات بسیار بدی برای شما خواهد داشت(كما اینكه از هم اكنون ایشون حرف آخر را به شما زده است، و اگر به طور موقتی كوتاه بیاید، اما شما در آینده دچار مخمصه خواهید شد)
در مورد فرد دوم هم كه هنوز كاملا با معیارهای شما تناسبش اثبات نشده است.

خلاصه:
به نظر می رسه روشهایی ارتباطی این چنینی كه تعهدی در آن نیست ولی انتظار تعهد را به صورت افراطی طرفین نسبت به هم دارند، باید كنار گذاشت.
یعنی شما در فاز اولی هر دو این افراد را بی خیال شوید.
و ارتباط به صورت دوستی را قطع كنید. و هر كدام هم تماس گرفتند به آنها بگوئید كه خواهان ارتباط با آنها نیستید. لیكن اگر بحث ازدواج را مطرح كردند، سعی كنید آنها را از طریق رسمیت بخشی و مطلع كردن خانواده ها در حالت تعهد قرار دهید. و بعد شروع به بررسی شرایط بكنید.
اگر شما ده تا خواستگار هم به موازات هم بیایند و شما بررسی كنید كسی به شما اشكال نمی گیرد، چون به هیچ كدام دل نداده اید و با احساس هیچكدام بازی نكرده اید و به همه آنها خواهید گفت كه بررسی می كنید ، و فكر می كنید و پاسخ می دهید.
لیكن وقتی بحث سر دوستی،‌ارتباط عاطفی ، وابستگی و ... شد،‌دیگر ارتباط مجدد برقرار كردن به معنای بی وفایی محسوب می شود و البته در نزد بسیاری از افراد غیر قابل اغماض

همچنین توصیه می كنم مقالات بخش مشاوره ازدواج را نیز مطالعه كنید،‌ تا تجدید نظری در شیوه ارتباطی خود در قبال آقایان پیش بگیرید.

همه آنچه باید گفته میشد آقای مدیر گفتند خانواده ات را در جریان بگذار شنیدی خانمها میگن "کلی التماس کردن پاشنه در خونه بابامون رو در اوردن اینجوری نگهم می داره وای به حال وقتی که خودم ببرم و بدوزم" بالاخره بعضی مواقع تجربه بهترین حرف رو میزنه نگاه خانواده شما به خواستگار شما می تونه مسائلی رو برای شما باز کنه که شما حتی اطلاعی ازش نداشتید چه برسه به اینکه بهش فکر کنید
در پناه حق

با تشكر از شما نيز مدير همدردي.فكر كنم شما نيز در مورد من دچار شوئ تفاهم شده ايد.در اين سن من با هر كسي حرف زدم گفتند كه احساسي تصميم نگيرم .من هم اتفاقا عقلم بر احساسم غالب است گرچه از طرفي هم احساساتي هستم.ولي در مورد من صدق نمي كند كه به ديده ابزار به مرد بنگرم چون در سني هستم كه براي آينده ام تصميم ميگيرم با اينكه دلم هم ر اضي به نارو زدن به كسي نيست.نميدانم چرا اين حرف را گفتيد؟!!:47:
اتفاقا بنده نيز همين نظر را دارم كه اگر نفر دوم نيز واقعا خواهان است رسمي تر جلو بيايد نه اينكه صميميت را افزايش دهد
من و اولي رابطه معمولي نداشتيم رابطه ما عشق پاكي بود .پس يعني اگه شرايطم جور شد باهاش ازدواج كنم باز بهم بدبين ميشه؟:54:
رابطه هايي كه دو نفر دارن به آسوني بدست نياوردن همش زحمت و وقت و انرژي صرف كرده.پس فكر نكنم كار درستي باشه به راحتي هر دوشو بيخيال بسم.البته سست ميكنم رابطرو تا اونا جلوتر بيان.
چند روز صبر ميكنم ببينم چي ميشه.:72: