با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
[/size]سلام به همه دوستان خوبم!
چند روزی هست می خوام باهاتون مشورت کنم ولی هر بار که میام اینقدر مشغول خوندن و فکر کردن به مشکلات و مسائل بقیه می شم که دیگه نمی رسم باهاتون حرف بزنم!:300:
خوب و اما اصل مطلب!
فکر کنم دوستانی که در جریان موضوع تاپیک قبلی من بودن تا اندازه ای با روحیات و خلق و خوی من و همسرم قرار گرفتن!
حالا مسئله چیه!؟!؟
من دیگه خسته شدم!!!
شوهرم به هیچ صراطی مستقیم نیست!
حس یه پرنده ای رو دارم که کردنش توی یه قفس و هیچ راهی برای پرواز واسش نذاشتن!:47:
با فکرهای و ایده های عجیبش اعصابمو خرد می کنه!همه چیز براش یه سری قانون غیر قابل تغییر داره !یه وسواس مسخره!
نمی خوام زندگیم همش در حال مشاجره بگذره ولی دقیقا الان یه مدته فقط داریم با هم دعوا می کنیم!:54:
وقتی بهش می گم آرامش می خوام می گه از بس نازک نارنجی و ضعیف هستی!!!
نمی دونم چرا تقریبا هر کسی جزئ همسرم و خونواده اش منو تایید می کنن!ولی .....:47:
در حالیکه کمتر کسی رو دیدم که این خونواده رو تایید کنه!تنها نکته مثبتشون انگار مذهبی بودنشونه!که دیگه از این یکی هم متنفرم!اخه چه دین و مذهبی که همش با حرف و رفتارشون بقیه رو آزار می دن!با غریبه ها نسبتا خوب رفتار می کنن ولی همین که باهاشون فامیل بشی می فهمی چه بلای بزرگی به جونت افتاده!.:54:
همسرم حتی نمی ذاره چند لحظه آزاد باشم!:160:
در حالیکه خیلی از خانمها بدون همسرشون مسافرت می رن ولی همسرم اجازه نمی ده حتی دو روز ازش دور باشم!
اسمش رو می ذاره علاقه ولی من حالم از این علاقه به هم می خوره!
همش در حال ایراد گرفتن و نق زدنه!:300:
از وقتی میاد توی خونه شروع می کنه به ایراد گرفتن از همه چیز و همه جا!!!الان یه ذره بهتر شده ولی انگار نمی تونه بدون ایراد گرفتن زندگی کنه!
بیشتر کارهای خونه رو خودم باید انجام بدم.اگه ازش کمک بخوام می گه عرضه این یه کار رو هم نداری !:160:
واسه خریدن ساده ترین چیزها باید بهش بگم یا با هم بریم خرید.
کمتر پیش میاد نظر منو تایید کنه با اینکه اکثر مواقع می دونه دارم درست می گم ولی باز لجبازی می کنه!حتی با خودش و افکار خودش هم لجبازی می کنه!
همه قبول دارن که از هر نظر ازش بالاتر هستم ولی خودم اصلا به روش نمیارم و برعکس طوری عمل می کنم یعنی تو بهتر از منی ولی همین که میام یه کلمه حرف بزنم می گه تو هیچی بلد نیستی. عرضه هیچ کاری رو نداری.و....
برای اینکه بیشتر خردم کنه ازم کارهایی می خواد که می دونه چقدر از انجام دادنشون متنفرم!
آدم فوق العاده قانعی هستم!با اینکه تا قبل از ازدواجم بهترین لباسها رو می پوشیدم الان ...اونوقت می گه زندگی کردن بلد نیستی برو ببینم زنهای مردم چجوری زندگی می کنن !!!باور کنین دیگه خسته شدم!!!:302:
یه مدت هست دیگه خیلی به دستورهای بی خودش گوش نمی کنم یه وقتهایی بهتره ولی بیشتر وقتها هم اوقات تلخی و ناراحتی!!!
لباش پوشیدنم!حرف زدنم! خندیدنم!گریه کردنم!همه چی باید مطابق میل او باشه!لااقل اگه نظراتش قابل اجرا بود یا قابل تحمل یه کاریش می کردم ولی بدبختانه از نظر فرهنگی خونواده هامون خیلی باهم فرق می کنن!اشتباه بزرگی که روز اول بهش توجه نکردم!
فکر می کنم توی انتخابم اشتباه کردم!در عین حال نمی خوام زندگیم رو بیشتر از این نابود کنم!
پسرم رو خیلی دوست دارم ولی اونجوری که می خوام نمی تونم بهش توجه کنم!سعی می کنم بهش لطمه ای وارد نشه ولی نمی شه !پسر فوق العاده باهوشیه .نمی خوام آینده اش خراب بشه
خیلی به هم ریختم!!!
یا باید کوتاه بیام و با خواسته های گاها غیر منطقی همسرم همراه بشم یا دعوا و ناراحتی!!!البته یه وقتهایی وقتی می بینه دیگه خیلی عصبانیم با خنده کوتاه میاد ولی باز همون آش و همون کاسه!
سعی می کنم به نکات مثبتش فکر کنم .به هیچی اعتیاد نداره.پایبند به زندگی هست.یه وقتهایی خیلی مهربون می شه.فعلا همین ها به نظرم می رسه!
ببخشین خیلی حرف زدم!
ولی لطفا بهم بگین چیکار کنم!دیگه ذهنم کشش نداره!یه مدت با آرامش تونستم کنترل یه چیزهایی رو. توی دستم بگیرم ولی باز برگشتم سر خونه اول!آخه مگه چقدر انرژی دارم ؟!ازش خواستم دو سه روزی بریم مسافرت تا یه ذره آرامش پیدا کنم ولی جونم رو به لبم رسوند نمی دونین سر این یه موضوع چقدر بحث و دعوا داشتیم!
می خوام یه ذره پر توقع بشم !بتونم حرفم رو به اجرا برسونم !چیکار کنم!؟!؟
ممنون از همه شما دوستهای خوبم!من اگه شما رو نداشتم چیکار می کردم!؟:72:
RE: با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
سلام دوست عزیزم
راها دیگه رو امتحان کن
مثلا به خودت نگو واسه هر کاری باید ازش اجازه بگیرم
به خودت بگو
بش خبر بدم نگران نشه
اینجوری خودتم راحتری
RE: با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
سلام خواهرم
به قول دوستمون tarane 5000 نبایدهمیشه ازش اجازه بگیری .
کمی بیشتر به او توجه کن محبت بیشتر علاقه بیشتر و.......نقطه ضعفشو پیدا کن شاید اخلاقش تغییر کنه
RE: با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
ببخشید شما ها دارید چی می گید؟زندگی مشترک یعنی درک کردن همدیگه کمک کردن به هم این جوری که شما می گید اگه قمه بگیرن دستشون زودتر به جواب می رسن
ببین خانم اگر فکر می کنید همسرتون کار اشتباهی انجام می ده شما نباید اون کار رو تکرار کنید غلط غلطه
پیشنهاد می کنم اولا خونسردیتون رو حفظ کنید سعی کنید محیط خونه رو برای شوهرتون دلنشین تر و آرومتر کنید حداقلش اینکه بیشتر از این بحثتون نمی شه در یه شرایط مساعد با هاش حرف بزنید و خواستتون رو مطرح کنید شرمنده که صریح می گم ولی آقایون معمولا بعد از سکس خیلی نرم می شن یا وقتی خیلی هیجان زده و غافلگیر می شن اون چیزی که خیلی براش مهمه و انجام دادنش از طرف شما برای او نشونه نهایت عشق و علاقه شما به ایشون هست رو انجام بدید و بعد از اون خواسته هاتون رو مطرح کنید
فراموش نکنید که این اخلاق یک شبه در ایشون ایجاد نشده که بخواهید یه روزه از بین ببریدش از توقعات خیلی ریز و جزئی شروع کن اگر بتونید هر ماه به یکی از خواسته هاتون برسید (منظورم اینکه بپذیره که درست اینیه که شما می گید و به صورت یه عادت در بیاد)این یعنی خود خود موفقیت و نتیجه ایده آل
با این تفاسیر یک شبه راه صد ساله رفتن خطاست جز آسیب و لطمه زدن نتیجه ای در بر نخواهد داشت با تدبیر و درایت پیش بری شاید دیرتر به نتیجه برسی ولی اصالت این موضوع بیشتر میشه
در پناه حق
RE: با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
گلپر عزیز...
برات آرزوی صبر و موفقیت می کنم..
اما گفتن اینکه صبر داشته باش و تحمل کن و ... توی حرف آسونه. دقیقا حس می کنم چی می کشی. خیلی ناراحت کننده اس که آدم در کنار شریک زندگیش احساس آرامش نداشته باشه.
اما یه چیزی رو امتحان کن. رو در رو باهاش صحبت نکن. بعضی از آقایون وقتی رو در رو باهاشون صحبت میشه زود جبهه می گیرن و می خوان از خودشون دفاع کنن. یه نامه براش بنویس، از هر چی که باعث دلخوریت شده. حتی بنویس که فکر می کنی نتیجه این همه دلخوری چی میشه و یا اگه نبود چی می شد... بهش بده و تنهاش بذار. و هیچ وقت ازش نپرس نامه رو خونده یانه. مطمئن باش نتیجه می گیری البته یادت باشه فقط بدی ننویسی خوبی هاش رو هم بنویس تا همسرت فکر نکنه خوبی هایی که داره بدون مزده.
امیدوارم اثر داشته باشه
:72:
RE: با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
سلام به همه دوستهای خوبم!
اصلا باورم نمی شد به این سرعت بهم جواب بدین یه دنیا ممنون!:43:
ترانه جان من هم همین فکر رو می کنم ولی نتیجه اش می دونی چیه؟!یه بار با عجله رفتم بیرون و نتونستم بهش خبر بدم!وقتی برگشتم کلی شاکی بود که چرا بهم نگفتی این در حالی هستش که خودش اگه دیر بیاد و می دونه واقعا چقدر نگران می شم کمتر پیش میاد که خبر بده وقتی هم می گم چرا یه زنگ نزدی و نگرانم کردی می گه اینقده ضعیف نباش از بس ایمانت ضعیفه!توکلت به خدا کمه و....!!!:47::203:
*****
آقا مهدی ممنون از توجهتون.شاید بگین دارم یه طرفه به قاضی می رم ولی باور کنین تو این مدت همین محبت و توجه زیادی کار دستم داده حالا هم که می خوام متعادل تر عمل کنم نمی شه!راستش همسرم رو دوست دارم ولی یه وقتهایی با کارهاش حسابی اعصابم رو خرد می کنه و ازش بدم میاد!:160:
آخه چی می گن محبتی که یه طرفه هست مایه دردسره!می گه دوستم داره ولی دوست داشتنش به یه شیوه خاصیه!من که عروسک نیستم که بخواد هر جور می خواد باهام رفتار کنه !همین که یه ذره باهاش مخالفت کنم سریع جبهه می گیره!و بقیه اش هم که دیگه معلومه!
نقطه ضعف؟؟!!نمی دونم سعی کردم پیدا کنم ولی نشد!!!:54:آخه همسرم با خودش هم لج می کنه آدم پیچیده ای هستش!به این راحتی نمی شه به درونش راه پیدا کرد.اگه بگه یه موضوعی اینجوریه و من بگم آره تو درست می گی !گاهی پیش میاد که چند دقیقه بعد حرفش رو عوض می کنه و می گه نه!اینجوری نیست!!!!اگه هم بگم نه!می گه فقط بلدی حرف بزنی نمی خوای بفهمی آدم چی می گه!!!حالا من با این آدم چیکار کنم!!!یه وقتهایی آدم رو روانی می کنه!!!
*****
مرسی دوست عزیز ممنون که درک می کنین من چی می گم.به موضوعی که بهم پیشنهاد دادین فکر می کنم !
*****
شاد عزیزم دوست خوبم مرسی از راهنمایتت!نمی دونم می تونم جواب بگیرم یا نه!یه بار همین کار رو انجام دادم ولی بدتر شد!گفت تو من رو مسخره کری و همین بچه بازی ها رو می کنی اونوقت خیال می کنی می فهمی !و....و حتی بهش نگاه هم نکرد!!!:47:
باز هم ممنون از همه شما دوستهای خوبم!خیلی خوبه آدم یه امیدی داشته باشه که کسی هست که به حرفهاش گوش کنه و سعی کنه بهش کمک کنه !
از همه تون ممنونم!:43::72:
RE: با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
سلام به همه دوستهای خوبم!
اصلا باورم نمی شد به این سرعت بهم جواب بدین یه دنیا ممنون!:43:
ترانه جان من هم همین فکر رو می کنم ولی نتیجه اش می دونی چیه؟!یه بار با عجله رفتم بیرون و نتونستم بهش خبر بدم!وقتی برگشتم کلی شاکی بود که چرا بهم نگفتی این در حالی هستش که خودش اگه دیر بیاد و می دونه واقعا چقدر نگران می شم کمتر پیش میاد که خبر بده وقتی هم می گم چرا یه زنگ نزدی و نگرانم کردی می گه اینقده ضعیف نباش از بس ایمانت ضعیفه!توکلت به خدا کمه و....!!!:47::203:
*****
آقا مهدی ممنون از توجهتون.شاید بگین دارم یه طرفه به قاضی می رم ولی باور کنین تو این مدت همین محبت و توجه زیادی کار دستم داده حالا هم که می خوام متعادل تر عمل کنم نمی شه!راستش همسرم رو دوست دارم ولی یه وقتهایی با کارهاش حسابی اعصابم رو خرد می کنه و ازش بدم میاد!:160:
آخه چی می گن محبتی که یه طرفه هست مایه دردسره!می گه دوستم داره ولی دوست داشتنش به یه شیوه خاصیه!من که عروسک نیستم که بخواد هر جور می خواد باهام رفتار کنه !همین که یه ذره باهاش مخالفت کنم سریع جبهه می گیره!و بقیه اش هم که دیگه معلومه!
نقطه ضعف؟؟!!نمی دونم سعی کردم پیدا کنم ولی نشد!!!:54:آخه همسرم با خودش هم لج می کنه آدم پیچیده ای هستش!به این راحتی نمی شه به درونش راه پیدا کرد.اگه بگه یه موضوعی اینجوریه و من بگم آره تو درست می گی !گاهی پیش میاد که چند دقیقه بعد حرفش رو عوض می کنه و می گه نه!اینجوری نیست!!!!اگه هم بگم نه!می گه فقط بلدی حرف بزنی نمی خوای بفهمی آدم چی می گه!!!حالا من با این آدم چیکار کنم!!!یه وقتهایی آدم رو روانی می کنه!!!
*****:158:
مرسی دوست عزیز ممنون که درک می کنین من چی می گم.به موضوعی که بهم پیشنهاد دادین فکر می کنم !
*****
شاد عزیزم دوست خوبم مرسی از راهنمایتت!نمی دونم می تونم جواب بگیرم یا نه!یه بار همین کار رو انجام دادم ولی بدتر شد!گفت تو من رو مسخره کری و همین بچه بازی ها رو می کنی اونوقت خیال می کنی می فهمی !و....و حتی بهش نگاه هم نکرد!!!:47:
باز هم ممنون از همه شما دوستهای خوبم!خیلی خوبه آدم یه امیدی داشته باشه که کسی هست که به حرفهاش گوش کنه و سعی کنه بهش کمک کنه !
از همه تون ممنونم!:43::72:
RE: با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
با اين چيزهايي كه از اين ور و اونور ميشنوم كم كم دارم به اينكه اسلام دين خوبيه يا نه شك ميكنم. من ديگه خسته شدم از هرچي افكار مذهبي و .. هست .( منظورم شوهر گلپر خانم نيست )
راستشو بخواين تصميم گرفتم به جاي اينكه قرآن و بگيرم دستم و هرچي گفته انجام بدم ( قصد كفر گفتن ندارم ) ، يه بار روي گفته هاش فكر كنم آخه من گوسفند كه نيستم نا سلامتي انسانم ، عقل و شعور دارم.
و حقيقتش خيلي از مطالبش برام قابل قبول نبود. دقت كنيد من حتي يه جاي قرآن نديدم زن و در موضع برتري نسبت به مرد قرار بده ( استثنا : مادر )
( حتي توي توصيفاتش از بهشت چندين جا اسم حوري رو ميبره ، من معادل اين حرفش رو براي زنها جايي پيدا نكردم .)(حوري صرفا براي مردهاست ، چيزي كه صرفا براي زنها باشه نديدم)
به مردها اجازه داده چندين زن دائمي و بي اندازه زن صيغه اي بگيرن !!!! در حالي كه در مورد زن ها اينطور نيست . ( يه جورايي احساس كردم ميخواد مرد ها رو راضي نگه داره )
ساير چيزهايي هم كه از بهشت توصيف شده عموما چيزهايي بوده كه اون زمان توي عربستان يافت نميشده يا خيلي خيلي كم بوده ( مثلا نهرهايي آب روان و ميوه هاي فراوان و ... )
و خيلي چيزهاي ديگه كه اگه تمايل به بحث باشه مطرح ميكنم.
خيلي دوست دارم جواب حرفام و بگيرم. و يكي قانعم كنه .
من فقط ميخوام دينم رو از روي عقل قبول كنم نه از روي روال عادت و صرفا تقليد .
RE: با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
سلام عزیزم
من احساس میکنم ایشون به خاطرترس از دست دادن توه که ان کارها رو انجام میده ولی ترسشو زیر نقابی از خشم و بداخلاقی و غرور مخفی میکنه
هر چی بیشتر تن به خواسته هاش بدی اون بیشتر بهت تحمیل میکنه بهتره شما هم غرور داشته باشی
RE: با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!
مشكل اينجاست كه افكار مرد سالاري در جامعه روايج پيدا كرده:
زن كالا نيست كه متعلق به كسي باشه ، زن هم انسانه و حق آزادي داره مثل هر انسان آزاد ديگه .
در ازدواج زن و مرد با هم در يك زندگي شريك هستند و هيچكدوم بر ديگري برتري ندارن . و زن هم همان اندازه حق داره كه مرد داره ( البته اگه به كسي برميخوره ، معذرت ميخوام ) ولي اين نظر منه و چيزيه كه عقلم قبول ميكنه
( حتي اگه دين قبول نداشته باشه و بر اين اعتقاد باشه كه مرد بر زن برتري داره )
elina خانم آيا انسان براي داشتن چيزي يا كسي حق داره بقيه رو مورد آزار قرار بده ( حالا به هر طريقي ) ؟
از اين گذشته لعنت بر مردي كه بخاطر رضايت خودش ( و يا بقول شما ترس از دست دادن زنش ) بخواد همسرش رو آزار بده و با خشونت و بدخلقي رفتار كنه .( چنين انساني بيماره )
اميدوارم مشكل گلپر عزيز و بسياري از زناني كه مشكل مشابه اون و دارند، حل بشه و بتونن خودش رو در شكل يك انسان آزاده ببينند نه يك اسير كه جرمشان تلاش براي حفظ خانوادست !
به اميد موفقيت