افکارمنفی در رابطه با خانواده شوهر رهایم نمیکنه کمکم کنید
سلام دوستای خوبم کمکم کنید چطور از خاطرات تلخ گذشته و افکارمنفی که به سراغم میان رها بشم
مثلا خانواده همسرم زمان ازدواج ما میگفتن تالار اینا نگیرید برید مشهد حالا پسردیگشون داره کلی خرج مکه و تالار میکنه نمیتونم اینارو هضم کنم یا اینکه بهم میگن این خانم(جاریم) میخاد فقط مکه بره و شما ارایشگاه رفتید جالب اینه روز عروسی ما خودشون حتی دخترای مجردشون هم اومدن با من ارایشگاه
از عروسی ما دوسال میگذره ولی من هنوز این حرفا یادم نرفته و هی به شوهرم میگم شده اونم اصلن همدردی نمیکنه و قهرمیکنه شده خوره روحم
من چه کنم ؟ چه طوری گذشت کنم ؟