کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
سلام.6ساله که عقد کردیم و 4سال ازدواج کردیم شوهرم بهم خیانت می کنه در واقع ی درد مرضی داره چند باره که فهمیدم و دو بار مچشو گرفتم متأسفانه ما همکاریم و تو شهر به خاطر شرایط کاریمون خیلیا مارو می شناسن و شوهرم در بیرون منزل ادم سر شناس و محترمیه! ی پسر کوچولوی دو ساله دارم می خوام طلاق بگیرم اما اصلن نمی دونم بعدش باید چیکار کنم گیج گیجم می ترسم شب وروزم شده گریه کمکم کنید
یعنی هیچ کس نیس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تا حالا چند بار بهش فرصت دادم هربار با گریه و التماس وحشتناک میخواد ک ببخشمش!آخرین بار بهم گفت ک ادما عوض میشن خدا میبخشه توچرا نمی بخشی؟اما باز ی هفته پیش ک امتحانش کردم متأسفانه بازم...
RE: کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
سلام
من و شما مثل هميم با اين تفاوت كه شما يه كوچولو دارين
به خاطر اونم كه شده بيشتر فكر كن
ميتوني از بچه ت دل بكني؟؟چون مطمئنا در صورت طلاق اون رو به پدرش ميدن
خيانت يه عمري داره بعدش تموم ميشه
اگه من بودم به خاطر بچه م تحمل ميكردم و به خودم و اينده اون فكر ميكردم
RE: کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
سلام عزیزم.نه پسرم ک مال منه چون هم تا7 سالگی بچه پیش مادرشه هم از شوهرم حق طلاق و حضانت پسرمو تو اخرین خیانتش ک 6ماه پیش بو گرفتم خسته شدم دیگه از این همه تحقیر واقعن فکر می کنی ی روز تموم میشه؟؟؟؟؟؟
گفتنش درست نیست ب خدا من هم خوش قیافه ام هم خوش پوشم هم شرایط کاریم عالیه هم خانواده خوبی دارم اما نمی دونم کجای کارم اشتباه بود.آخه با ی نفر ک نیس هرکی پا بده اون میره
RE: کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
تا حالا اقدام جدي كردي؟
مثلا مهريه ت رو بذاري اجرا ؟
يا اينكه جدي باهاش حرف زدي
RE: کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
خوب دفعه اول ک اثبات شد رفتم خونه پدرم اون موقع بچه نداشتم<با خانوادش اومد عذر خواهی انقد گریه کرد ویکسره بغلم کرد تا صبح گریه کرد بعد منم چون دوسش داشتم برگشتم خونه ی ماه بعد باردار شدم!! آره ی بارم برادرم و برادرش بودن سر صحنه!بازم التماس و...که ازش حق طلاق و حضانت پسرمو گرفتم حالام امتحانش کردم اما...
دلم ازین میسوزه که اون واقعن اخلاقش خوبه در حد عالی اگه ایم مشکلو نداشت زندگیمون عالی بو عالی.........خداااااااااااااا اااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااا اااااااا
RE: کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
ميشه بپرسم چه طوري امتحانش كردي؟
RE: کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
عزیزم قبل از هر چیزی آرامش خودت را حفظ کن ، تنها کسی که توی این شرایط قرار گرفته تو نیستی و خیلی ها در این شرایط و شرایط بدتر بودند و همه چیز به خیر و خوشی خاتمه پیدا کرده ، چه با جدایی چه با ادامه زندگی.
بعدشم از شرایط خودت بگو در حدی که مایل هستی، چند سال داری و وضعیت مالی و کاریت چطوره؟ آیا خانواده حمایتت می کنند؟ آیا به مشاور مراجعه کردی؟
شما خودت را سرزنش نکن دوستم ، اگر همسری خیانت می کنه چه زن و چه شوهر تقصیر خودش هست که به جای درمان دردهای زندگی راه به بیراهه برده ... ربطی به زیبایی و کمال شما هم نداره ...
یک سوال دیگر هم اینکه ایشون انتقادهایی که از شما می کنند چی هست؟ تاحالا بهتون گفتن که از چی ناراضی هستند؟
RE: کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
سلام سولماز جان
منظورت از این که مچشو گرفتی سر صحنه چیه؟ یعنی با دختره دیدیش تو رختخواب؟
RE: کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
سلام عزیزم تاپیکت رو خوندم و واقعا ناراحت شدم راستش من نمیتونم درکت کنم مشکلات منو که خوندی توی فاز شما نیست. ولی یه سئوال دارم اینکه میگی خیانت در چه حدی بودی با اینکه من خودم خیانت رو اصلا نمیتونم تحمل کنم و در هر شرایطی باشه جدا میشم ولی با توجه به اینکه بچه داری باید ببینی میشه بخشید یا نه اگه در حد اس ام اس یا تلفن بوده و یا حتی یه قرار خیابونی باید روش فکر کنی ولی اگه شدید تر باشه با توجه به اینکه میگی شوهرت بارها این کار رو کرده به نظر من جای بخشش نداره حق طلاق و حضانت بچه هم که خوشبختانه با خودته و شاغل و مستقل هم که هستی پس میتونی یه زندگی بهتر شروع کنی موفق باشی
RE: کمکم کنید می خوام طلاق بگیرم
مرسی واقعن از همتون.من و شوهرم هردو 29 سالمونه.همکلاس دانشگاهی بودیم و هردو کارمندیم.شرایط کاریه من بهتره.ما هردو پرستاریم.ایشون از ترم یک از من خواستگاری کرد اما ازش خوشم نمی اومد ومن ی آدم باکلاستر و بهتر می خواستم.تو دانشگاه دیگه همه می دونستن که اون بهم علاقه منده! تو اون 4سال خیلی اذیتش کردم...اما ترم هشت احساس کردم بهش علاقه مند شدم!در واقع آخرین باری که بهم گفت ازش وقت خواستمو 2ماه بعد گفتم باهم آشنا شیم چند ماه دوست بودیم بعد عقد کردیم
قبل عقد ازش ی چیزایی شنیده بودم ک تو بیمارستان با همراه یکی از بیماران رفتن تو اتاق..اما وقتی از مترون بیمارستان پرسیدم گفت صحت نداره منم خیالم جمع شد.6ماه بعد عروسی با یکی از همکارام ارتباط برقرار کرد عمقشو نمی دونم و این همزمان شد با این خبر که اونم با یکی از همکارای خودش ارتباط داره...
که من رفتم خونه پدرمو بعد برگشتم سر زندگیم اما من همش بهش مشکوک بدوم تا اینکه بهار امسال با کمک یکی از دوستام.که بهش زنگ زد همون اول شوهرم بهش گفت بیا خونم که دوستم رفت و منم سر رسیدم با برادرم و برادر شوهرم.اما با وساطتت خانوادم و التماس اون و گرفتن حق طلاق و حضانت پسرم برگشتم/اون قول داد ک دیگه از ین کارا نکنه و گفت توبه کرده اما ی هفته پیش دوباره ب کسی ک از طرف من بود گفت بیا خونه تازه اینا چیزایی که من میدونم...کمکم کنین توروخداااا
می ترسم طلاق بگیرم اما دیگه تحملشو ندارم بدم میاد تو تختم بخوابم از فکر اینکه مبادا....
بچه ها کمکم کنین حداقل ی جمله بگین که آروم شم خواهش می کنم.چطور میگه دوستم داره وقتی این کارارو میکنه بارها از خدا خواستم یا اونو بکشه یا منو پسرمو باهم اما خدا حرفای منو نمی شنوه