+دارم میمیرم.کمکم کنید

سلام
من با خانواده ام بر سر انتخاب همسر اختلاف داریم و تمام این اختلافات به باور های مذهبی بر میگردد.خانوادم میگن باید همسری که انتخاب می کنی باید چادری باشه اما من خودم از چادری ها متنفرم و از بیرون رفتن با مامان و خواهر خودم که چادریند خجالت میکشم.
تازگیم از دختری توی دانشگاهم خوشم آمده که بد جوریم عاشقشم .ایشان تمام خصوصیات دلخواه منو دارد.اما هیچکدام از خصوصیات خانوادمو نداره .یکی از شرطائی که ایشان برای ازدواج با من گذاشتند انه که باید خانوادمو راضی کنم که اونو همین جوری بپذیرند.مامانم گفته باید قبول کنه چادر بپوشه.وگرنه باید قیدشو بزنم.البته من به خانوادم نگتم ما با هم در مورد ازدواج با هم صحبت کردیم.باید اینم بگم که ما رابطمون به توی دانشگاهو اس ام اس ختم میشه نه بیشتر از این.
حالا من باید چیکار کنم که خانوادم راضی بشوند؟
آیا باید باب میل اونا ازدواج کنمو یه عمر عذاب بکشم؟
من 22 سالمه ولی هم دانشجویم و هم کار میکنمو درآمد دارم هر چند کم.خانوادم از لحاظ مالی در وضع خوبی به سر میبرند.منم نمیخوام پشتمو خالی کنن.
حالا اون کسی که تا دیروز می گفت تا آخر عمر کنارم می مونه.امروز اومد و گفت رسیدن ما به هم محال .می گفت نمی تونه و طاقتش تموم شده.
ما تو دانشگاه همش با هم بودیم.خودش گفت بیا توی دانشگاه به همه بگیم که ما قصدمون ازدواج که کسی در موردمون فکر بد نکنه .منم به خاطر اینکه فکر نکنه جا زدم علی رغم میل باطنیم قبول کردم.
امروز گفت دیگه به من اس ام اس هم نده بالاخره من یه روز می خوام ازدواج کنم به شوهرم چی بگم؟بگم بعد اینکه فهمیدم به هم نمیرسیم بازم با هم رابطه داشتیم.
میگفت حتی اگه قرار باشه به هم برسیم قبل ازدواج داشته باشیم.البته من فکر میکنم این حرفو برای این زد که دید من بد جور ریختم به هم.نمی دونم چه کار کنم .من نمیتونم حتی برای یه لحظه هم به جدایی از اون فکر کنم.نمیتونم اونو کناره یکی دیگه تصور کنم.
من یه ترم از اون زود تر وارد دانشگاه شدم.ترم اول من با دو تا دختر همکلاسی بودم که حتی با اونا حرفم نمی زدم.دیروز فهمیدم که یکی از اونا که چادریم بوده 3-4ماه پیش به کسی که دوست دارمش گفته که من مامانمو فرستادم خواستگاریش!در صورتی که من روحمم از این قضیه خبر نداره.هر چند معشوقم میگه اصلا برام مهم نیست اما فکر میکنم همین موضوع تو تصمیمش نقش پر رنگی داشته.و فکر میکنه من آدم هوس بازیم در صورتی که این اولین دختری بوده که اومده تو زندگیم.حالا چه کار کنم باورش بشه که من همچین کاری نکردم:203:؟
دارم میمیرم .چشام کبود شده از بس گریه کردم.شما بگی چی کار کنم که اون دوباره همون احساس قبل و داشته باشه به من.

براتون متاسفم دوست عزیز......خیلی.....یعنی اینقدر سطح فکرخانواده ها پایینه که بخاطریک مسئله ی بسیارکوچیک تشکیل زندگی یک خانواده رو به تعویق می اندازن......یا اینکه خانوادتون واقعا بهانه میکنند......یا اینکه واقعا عقاید وافکارشون به همین چیزها ختم میشه....ببخشید دلیل نمیشه دختری که چادری نیست.....نتونه زندگی روتشکیل بده.....ودختری که چادری هست بتونه زندگی خوبی تشکیل بده...........فکرکنم بهترین کارهمون تغییرعقاید وافکار وخواسته های خونوادتونه....که نیاز به زمان دارند...........خب دوست عزیزبنده زیاد تجربه ندارم....یک تازه وارد هستم.....ولی بنده همین راه را پیشنهاد میکنم که مدت زمانی به تغییرعقاید وخواسته هاشون بپردازی......چون خانوادتون واقعا یک خواسته ی غیرمنطقی دارند.......

چه طوری ان کارو کنم دوست عزیز؟
من با عشقم چه کنم که داره دیوونم میکنه؟
چه کار کنم که معشوقم دوباره به من توجه کنه؟
ممنونم از توجه شما.اگه کمی دقیق تر راهنمایی کنید بی نهایت ممنون میشم.

خب دوست عزیز...اگردخترخانم عاشق واقعی شما باشه...که به همین راحتی..ازعشقش نمیگذره.....دخترخانم ها همینند دوست عزیز.....همیشه تظاهرمیکنند که مثلا خدایی نکرده فراموشتون کردم....ولی درعین واقعیت این نیست.....برای جلب توجه اینکارو کردند.....ایشون رومدتی تنها بزارید...یعنی اینکه بزارید ازشما بی خبرباشه.....تاببییندچه میکنه......حتی اگردوستتون هم نداشته باشه..نگرانتون میشه........من خودم دخترم ومیدونم دخترا چه ها که نمیکنند...که پیش عشقشون عزیزتربشند......دوست عزیز.....من درمورد سوالهای دیگه ی شما فکرمیکنم تاببینم چه طورمیتونم کمکتون کنم.....

خوب ما هر روز همو تو دانشكاه مي بينيم جطوري از من بي خبر باشه؟يعني اين احتمالو نميدي كه يكي ديكه اومده باشه تو زندكيش؟
بازم از توجهت ممنونم.

دوست عزیز......چه رفتاری مگه ازاین دخترخانوم سرزد که شما میگید یکی دیگه توی زندگیشونه؟؟؟شما فقط گفتید که بهتون گفته...که اس ام اس ندید..خب این دلیل نمیشه.....خب هردختری ازآینده اش میترسه...اگرواقعا به هم نرسیدید.....چه باید بکنه....؟؟؟؟؟؟؟؟دوست عزیز......چرا به موضوع اون دخترخانوم زیاد
تاکید میکنید.......شما اول باید راه حلی پیداکنید که عقاید وافکارخانواده تون روعوض کنید.....این مهمه.......خب فکرکنم تنهاراهی که میشه خودتون روهم نشون بدید..پیش اون دخترخانوم اینه که مدتی اصلا باهاش رابطه نداشته باشید.....اگرسلام وعلیکی هم هست....صمیمیتی توش نباشه......به نظرمن باید کاسه ی صبرایشون بعدازمدتی سرریز میشه....وحتما دلیلش را ازتون میپرسه...که چرا اینقدرباهاشون سرد رفتارمیکنید...؟؟؟؟
دوست عزیز.....حالا واقعا این دخترخانوم نشد...دخترخانومی دیگه....مگه تمام دخترا چادری اند....نه....پس شما باید تغییر وتحولی درخانوادتون بدید....

سلام دوست عزیز
چرا اینقدر هول کردی؟
چرا اینقدر عجله داری؟
با این روش به جایی نمرسی
به خودت فرصت بده و خوب فکر کن
شما در شرایط ازدواج نیستید و متکی به خانواده هستید
یک چیزی رو از من داشته باشید برای همیشه تو زندگیتون
هیچ وقت از خانواده نگذرید و بگید که بعد از ازدواج همه چی درست میشه چون مشکلات بعد از اون چندین برابر میشه
شما باید با خودتون کنار بیائید
یا باید خانواده رو متقاعد کنید
دوست عزیز متقاعد نه اینکه مجبور کنید ، از حسن های اون دختر بگید
من نمیگم خانوادتون یا اون دختر خانم طرز فکرشون اشتباهه بلکه فقط در اینجا یک تفاوتی هست اون هم در عقایدشون
نمیشه گفت کدوم خوبه یا کدوم بد بلکه فقط متفاوتند
و این شمائید که باید لینک بین این تضاد باشید
من مشکل شما رو کاملاً درک میکنم چون خانواده من هم مثل شما فکر میکنند و امکان نداره اجازه بدن یک دختر مانتویی عروسشون بشه و اینو برادرمن هم پذیرفته و کنار اومده
حالا این شمائید که باید خوب فکر کنید و بهترین تصمیم رو بگیرید .
فقط به اون خانم فرصت بده یک مقدار حسادتها و حساسیتهای زنانه تو وجودش بیدار شده که به زمان نیاز داره تا با خودش کنار بیاد .
اصرار به کاری نکنید چون باعث دوری اون خانم از شما میشه
در ضمن مرد باید محکم و مقتر باشه مبادا اجازه بدی اون به گریه ها و عجزت تو تحمل دوریت پی ببره
همه عشق و علاقت رو با رفتارت نشون بده نه با گریه و بی تابی
ما دخترها و کلاً جنس زن خیلی روی ضعف مردها حساسیم .
موفق باشی

من توي زندكي عاشق 1نفرم و اونم ايشونه،دله دروازه كه نيستش؛اما راجع به اينكه كفتيد سرد رفتار كنم با ايشون بايد بكم كه ايشون 1هفته اي ميشه كه با من سرد برخورد ميكنن ،مي خوام بهش نشون بدم كه دو سش دارم ،جطوري اين كارو بكنم؟
ممنون از شما سارا خانم،بازم كمكم كنيد-

اون جند باري كريه منو ديده،جه كار كنم اين ضعفمو يادش بره و از اين به بعد يك كار خوب در ذهنش بمونه_ببخشيد زياد سوال ميكنم_از شما هم ممنونم
در ضمن من نمي تونم مثل داداشتون با اين موضوع كنار بيام

سلام دوست عزیز
مشکل بامزه ای داری
حالا جواب من چیه ؟
خونوادتون : در مورد اینکه خونوادتون اجازه نمی دن که عروسشون بیرون مانتویی باشه باید بهتون بگم که متاسفانه خونواده شما از نظر سطح فکری خیلی پایین هستن . حجاب که به چادر نیست ممکنه یکی چادری هم باشه اما توانایی واسه تشکیل زندگی نداشته باشه .80 درصد دخترایی که چادر می پوشن به اجبار و یا شاید هم طبق عرف خانوادشون چادر می پوشن .این در مورد خونوادتون روی ان حرفم فکر کنید.
حالا اون دختر خانم : چرا شما از ایشون نمی خواین که چادری باشه مطمئن باش اگه این خانم شما رو از صمیم قلب دوست داشته باشه حتما قبول می کنه که چادری باشه . چادر همون طور که گفتم همه حجاب نیست ولی می تونه 50 درصد حجاب رو تکمیل کنه . به ایشون بگین که با داشتن چادر توی جامعه امنیت دختر تا درصد بالایی بیشتر می شه اونوقته که دیکه وقتی از خونه بیرون می ره هم شما با اطمینان بیشتری اجازه می دین که از خونه بره بیرون هم خودش راحت تره .
حالا خودتون: شما باید طرز تفکرتون در مورد جادر رو عوض کنین . کتاب بخونین در مورد حجاب . آدمها رو با هم مقایسه کنید . یه دختر چادری رو با یه دختر مانتویی کاملا مقایسه کنید تفاوتشون رو ببینید.حتما این کارو بکن چون خیلی بهت کمک می کنه

به نظر من شما باید اون خانم رو متقاعد کنین که چادری باشه طبق اون چیزی که خونواده شما می خوان در این صورت علاوه بر اینکه این خانم پیش خونواده شما عزیز می شه شما هم به خواسته قلبی خودتون رسیدید.
در ضمن من خودم هم چادری هستم .و چادر رو دوست دارم البته از بچگی چادر می پوشیدم طبق عرف خونواده ام . اما حالا واسم عزیزترین چیزیه که توی دنیا دارم.

منم قراره با یکی ازدواح کنم اون ازم خواسته هیچ وقت چادرم رو کنار نزارم چون دوستش دارم هیچ وقت کنار نمی زارم . چادر پوشیدن من شده یکی از شرطهای اصلی ازدواجمون .

درمورد اینکه اون خانم با شما سرد شده شما اول برو و باهاش صحبت کن و ببین چرا این کارو می کنه و آیا پای کس دیکه ای وسطه یا نه البته حواست باشه که از خودت ضعف نشون ندی .
من فکر می کنم که این بازیشه واسه جلب توجه بیشتر. .و ابنکه گفته اس ام اس نده زیاد به دل نگیر مهم نیست منم از عزیز دلم خواستم که دیگه بهم اس ام اس نده اولش همین رفتار شما رو داشت ولی بهش گفتم به خاطر خونواده ام چون به رابطه ما شک می کنن . اونم قبول کرد هر روز هم اذیتش می کنم و می گم تو دیگه منو دوست نداری اینجوری اذیتش می کنم اوایل واسه اینکه مطمئن بشم واقعا دوستم داره . اما حالا واسه اینکه اذیتش کنم و بفهمم چقدر طاقت داره . بعدش هم خودم ازش معذرت خواهی می کنم.

می خواد اذیتت کنه واسه جلب توجه بیشتر شما اصلا به روی خودت هم نیار که داره باهاتون سرد رفتار می کنه شما مثل قبل باش خودش برمی گرده