شوهرم به نظر من اهمیت نمیده و خیلی لج میکنه

سلام به دوستان
من تازه عضو شدم . سه ساله ازدواج کردم و خیلی مشکل دارم .
در حال حاضر یکی از مشکلاتم اینه که شوهرم میخاد خونه بخره ولی اصلا در خرید خونه نظر منو نمیپرسه و هرچی خانوادش میگن اون کارو میکنه . کار همسرم طوریه که در روز فقط دو ساعت خونست و کلا من تنها هستم . شب ها ساعت 4 یا 5 صبح میاد خونه به خاطر کارش .
من کسی رو تو این شهر ندارم و دور از خانوادم زندگی میکنم . هرچی به شوهرم میگم یه آپارتمان بخر اصلا گوش نمیده . خانوادش بهش میگن خونه حیاط دار بخر . سود داره و چند سال بعد نفع میکنی .
واقعا خسته شدم . نمیدونم باید چیکار کنم . هرچی خانوادش میگن گوش میده . اصلا حرفای من تو گوشش نمیره . هرچی میگم من چه طور تا ساعت 5 صبح تو یه خونه حیاط دار 200 متری بمونم گوش نمیده . بعد در مورد خرید خونه هم اصلا به سلیقه و نظر من اهمیت نمیده و نگاه میکنه ببینه پدر و مادرش و فامیلاشون چی میگن .
بریا من زیاد مهم نیست که آپارتمان میخره یا حیاط دار . مشکل من اینه که تو همه چی فقط نظر خانوادشو میپرسه . همه چی . واقعا دیگه بریدم . امروز داشتم میومدم خونه نمیتونستم از پله ها بیام بالا . حالم خیلی بده به خدا . اوایل خیلی دوسش داشتم ولی الان خیلی بهش سرد شدم . از زندگی بدم اومده . چون نظر من توش مهم نیست .

به نظرت دلیل اینکه نظر اونا واسش مهمه چیه؟؟؟؟؟؟

رفتارای تو باعث نشده؟؟.مشکل اینجاست که تو همش سعی کردی نظرتو تحمیل کنی تا ازن راه به این برسی که براش ارزش داری.پس شروع کردی به مخالفت.تو هدفت این بوده که نذاری به حرف خانوادش عمل کنه.اونم متوجه این موضوع شده در نتیجه هر چقدر هم دلیل منطقی هم واسش می یاری قانع نمی شه.بیشتر مردا خانوادشونو خیلی قبول دارن چون سالها با اونا بودن.حالا بعضیها دیگه خانوادشونو خیلی قبول دارن.درین جور مواقع نبایت حساسیت نشون داد.با این رفتارها این طور مردها رفته رفته بیشتر به این نتیجه می رسن که خانوادشون منطقی تر از همسرشونه.تو باید با صبر و حوصله همسرتو ازین حالت تداعی دربیاری.

سلام عزیزم


به تالار همدردی خوش آمدید .

درک می کنم در چه شرایطی هستید .

سئوالی دارم

به نظر شما نظر درست و منطقی بوده و درست بیان شده که پذیرفته نشده یا نظر و یا نحوه ی بیان آن مشکل داشته که پدیرفته نشده . در هر حال باید این عدم پذیرش ایشان دلیلی داشته . به نظر شما مشکل از کجاست ؟

ضمن اینکه اعتماد ایشان به خانواده نیز باید علتی داشته باشد . به نظر شما دلیل این نوع مشورت گیری ایشان در محیط خانه و خانواده چه دلیلی می تواند داشته باشد ؟

خودش که میگه اونا تجربه دارن باید ازشون بپرسم . بعد پدرش از لحاظ مالی به ما خیلی کمک میکنه در حالیکه احتیاجی هم به پول اونا نداریم . به همین دلیل خیلی به نظرشون اهمیت میده و اگه نظر اونا با من متفاوت باشه برای اینکه احترام اونارو نگه داره حتما به حرفشون گوش میده .
کلا خیلی دوست داره به پدر و مادرش نشون بده که پسر خوبیه براشون .
نحوه درست بیان کردن نظرم به چه صورت باید باشه ؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

کلا شوهرم با خانوادش و اطرافیانش رودروایسی شدید داره و میگه من نمیتونم دل کسی رو بشکونم .
به نظر شما چه طور بگم که قبول کنه ؟

اینکه خونه چه جوری باشه/چه جور بخره یا هرچیز دیگه ای مهم نیست.نیازی نیست که شما به این مسائل توجه بکنی. وظیفه مرد اینه که امکانات زندگی رو برای خانواده اش مهیا بکنه.حالا خونه حیاط دار باشه یا اپارتمان/زیاد مهم نیست. ازطرفی قرار نیست که مرد در همه مسائل با همسرش مشورت بگیره.دربعضی مسائل که زن نسبت به اون اطلاعاتی نداره نباید با زن مشورت گرفته بشه. اما مثلا چیزایی که مربوط به داخل خونه میشه مثل دکور خونه یا... میشه از زن مشورت گرفت.
نکته ی بعدی اینه که بحث برسر مشورت گرفتن و یا نگرفتن نیست. اصلا فرض بگیریم که همسرتون توی هیچ زمینه ای با شما مشورت نمی کنه،این به معنای عدم اعتماد به شما یا اهمیت ندادن به شما نیست. بهتره به دور از این مسائل به این فکر کنید که چطور باهمدیگه یه رابطه خوبی داشته باشیدو آرامش زندگی رو با هم تجربه کنید.... بقیه مسائل میشن فرع زندگی اصل خودشما و همسرتون هستید واینکه رابطه یخوبی باهم داشته باشید،خواه باشما مشورت بگیره یا نگیره.

http://ahlekhaneh.ir

آخه مثلا گاهی اوقات خونه هایی انتخاب میکنه که مثلا آشپزخونش فوق العاده کوچیکه . یعنی غذا پختن و کارهای روزمره در اون واقعا سخته . اگر پدر و مادرش بگن خوبه دیگه هرچی بهش بگو بابا آشپز خونش کوچیکه اینطوریه اونطوریه گوش نمیده . فقط نگاه میکنه به موقعیت خونه و بقیه چیزا . یا من میگم مثلا تو فلان خونه به فلان دلیل من میترسم شب تنها بمونم و به جای دلیل آوردن میگه نه نمیترسی .
نمیدونم چه طور یه چیزیرو بهش بفهمونم واقعا . خیلی لجبازه و یک دنده .

دوستان توروخدا کمک کنید . من خیلی ناراحتم .
پدرشوهرمن خیلی برای همسرم حرف میزنه . خیلی در گوشش میخونه . تو هر موضوعی واقعا خسته شدم .

بذارید پدرشوهرتون روی پسرش تسلط داشته باشه.شما روابطتونو با اون بهترکنید. شما فکر میکنید اگر همسرتون دیگه با خانواده اش ارتباط برقرار نکنه و حرف اونهارو گوش نده،مشکل روابطتون حل میشه؟ مطمئنا اینطور نیست شما باید روابطتونو با همسرتون ارتقا بدید و اصلا به این مسئله فکرنکنید که همسرتون به حرف پدرش گوش میده یا نه.شما روی رفتارای خودتون با همسرتون همچنین روابطتون با ایشون متمرکز بشید. مشکل این نیست که ایشون چقدر با خانواده اش تعامل داره.

http://ahlekhaneh.ir

مصطفوی
حرفای شما خیلی کمکم میکنه .
یه چیزاییرو براتون میگم اگه مایل بودید جواب بدید .
خانواده شوهر من خیلی انتظار دارند شوهرم به اونها کمک مالی کنه . مثلا اونها انتظار دارند
۱ . شوهرم برای خواهرش که ازدواج کرده لباس بخره و از نظر مالی حمایتشون بکنه در حالیکه خواهرش ازدواج کرده .
۲. اونها دوست دارند بدون خبر و سرزده به خانه ما بیایند ولی من دوست دارم از قبل آمادگی داشته باشم .
۳. وقتی من در جمع صحبت میکنم مادر شوهرم و خواهرشوهرم وسط حرف من شروع به صحبت میکنند و در هنگام حرف زدن من خودشان را به کار دیگری مشغول میکنن که من خیلی ناراحت میشوم ولی من نمیتوانم این کارها را با آنها بکنم و واقعا از لحاظ روحی حالم بد میشه چون تو فرهنگ من این کارها خیلی بد است .
۴. جلوی همه خودشان را طور دیگری نشان میدهند و با من خوب میشوند ولی همینکه اطرافیان نیستند و شوهرم نیست بدترین رفتار را با من میکنند .
۵ . دوست ندارند من و شوهرم با خانواده من زیاد رفت و آمد کنیم و اگر شوهرم پیش خانواده ام بیاید یک طوری ناراحتیشان را نشان میدهند و یا به یک طریقی برنامه های مارا کنسل میکنن .
۶. از الان با اینکه ما بچه نداریم همش در مورد تربیت بچه به من گوشزد میکنن و میگن بچه که بیاد میره طرف خانواده پدریش و به حرف مادرش گوش نمیده . خیلی میترسم . آخه منو همسرم واقعا همدیگرو دوست داریم ولی اونا واقعا تو زندگی ما تاثیر دارن . همسرم از نظر اخلاقی مرد خوبیه ولی نمیتونه ارتباطش با خونوادشو کم کنه . هفته ای دو سه بار هم میبینیمشون .
خواهشا بگید تو هریک از قسمت های بالا که گفتم چه رفتاری عاقلانست ؟
تشخیص درست و غلط واقعا برام سخت شده .
به همسرم هم که اینارو میگم فایده ای ندارد چون کاری از دستش برنمیاید و از روی ناراحتی سر من داد میزند و دوست ندارد این چیزهارا بشنود . از انها حساب میبرد و نمیتواند چیزی به آنها بگوید .
کار درست از نظر شما چیه ؟چه رفتاری درسته ؟
نمیخام با خانواده شوهرم بد باشم یا میانه ما خراب شود ولی میخام از خواسته های خودم دفاع کنم . از حق خودم . از شخصیت خودم .

همانطور که خودتون گفتید این مسائل رو با همسرتون درمیون گذاشتید ولی نه تنها تاثیرخوبی نداشته بلکه چه بسا نسبت به شما هم سوءظن پیدا بکنه که شما با خانوده اش مشکل دارید. پس به جای توجه به این نکات بهتره که رابطه اتونو با همسرتون خوب بکنید. مطمئن باشید تا همسرتون خودش به این نتیجه نرسه که با خانواده اش رابطه اشو متعادل بکنه تلاش شما بیهوده است و از طرفی بیشتر ترغیب میشه که از شما فاصله بگیره. پس توصیه میکنم که فاصله اتونو با همسرتونو نزدکتر کنید.هرچقدر فاصله اتون نزدیکترباشه،محبتتون و عشقتون نسبت به همدیگه بیشتر میشه و هرچقدر محببتون نسبت به همدیگه بیشتر باشه،زندگی عالی توام با ارامشی رو خواهید داشت و کمتر کسی می تونه توی زندگی شما دخالت بکنه.
پس راهکاراینه که اصلا به مسائلی که گفتید توجه نکنید.مثلاچه همسرتون به خانواده اش کمک مالی بکنه یا نکنه/چه به خواهرش هدیه بده یا نده و...
توجه وتمرکزتون روی رابطه اتون با همسرتون باشه.اگر رابطه ی خوبی بین شما وهمسرتون برقرار شدخواهید دید که به شما جذب میشه واونوقته که روی همدیگه نفوذ خواهید داشت. البته برای ارتقا رابطه اتون شمه و همسرتون نیاز به زمان و صبر دارید.

http://ahlekhaneh.ir

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نکته ی آخراینه که در واقع راه برخورد با آدم های مشکل(دوست،همکار یا مادر شوهر یا پدر شوهر) اینه که به خودتون آرامش بدین و با متانت بذارین هر چه میخوان بگن.و اگه موضوعی پیش بیاد و شما رو عصبانی کرد سعی کنید که بر اعصابتون مسلط باشید و با دعوا کردن در واقع حرمت ها شکسته میشه و شاید در زندگی زناشویی تون هم اثر منفی داشته باشه. سعی کنید نسبت به این مسئله حساس نباشید.چون نیازی به حساس شدن ندارید.

http://ahlekhaneh.ir