+با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
من شکیلا هستم و 23 سالمه.یک ساله که با شوهرم عقد هستم و کاملا از راه دور هستیم.ازدواجمون هم کاملا عاشقانه بوده.اما الان از بعضی اخلاقاش خسته ام.دوست داره حرفشو به کرسی بشونه.هر 4 ماه یکبار از من میخواد برم خونشون اونم از یک فاصله 2000 کیلومتری.البته ما به طور متوسط هر دو ماه یکبار همدیگه رو میبینیم.یک روز میگه با دوستات نپر.با فلان فامیلت مشکل دارم.با مرد صحبت نکن.با داداشت بیشتر از من صحبت نکن.از هیچ مردی حتی خواننده های هونور آب جلوی من صحبت نکن.عروسی نرو.اگه اعتراض میکنم میگه دوست دارم فقط مال من باشی.واسه من بخندی.واسه من حرف بزنی.سعی کردم اعتمادشو هر جوری هست جلب کنم میگه من کاملا بهت اطمینان دارم فقط چون دوستت دارم اینا رو میگم.شما بگید من چیکار کنم باهاش.ایندفعه نمیخوام باهش برم.گفتم اگرم بیام فقط هوایی.نمیخوام اذیتش کنم ولی منم دلیل دارم دنبال کارم.مدامم میگه حق با توئه اما من باید ببینمت.لطفا بهم کمک کنید
RE: با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
من جوابي برات ندارم شكيلا جون چون خودم هم خيلي دوست دارم بدانم كه راه حل برخورد با مردهايي كه بيش از حد حساسيت نشان مي دهند چيست و دليلشان هم اينست كه مي ترسند زنشان از چنگشان در بيايد. به اين نگاه نكن، اون يكي چرا بهت گفت سلام. اينو نبين. اونجا نرو. روسري سر مي كني گلوت ديده نشه. اين كي بود زنگ زد و .... ودقيقا هر چقدر بيشتر رعايت مي كني و مراقب همه چيز هستي ميبيني كه حساسيتش بيشتر و بيشتر مي شه. واقعا چه بايد كرد؟؟؟
RE: با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه
من جوابي برات ندارم شكيلا جون چون خودم هم خيلي دوست دارم بدانم كه راه حل برخورد با مردهايي كه بيش از حد حساسيت نشان مي دهند چيست و دليلشان هم اينست كه مي ترسند زنشان از چنگشان در بيايد. به اين نگاه نكن، اون يكي چرا بهت گفت سلام. اينو نبين. اونجا نرو. روسري سر مي كني گلوت ديده نشه. اين كي بود زنگ زد و .... ودقيقا هر چقدر بيشتر رعايت مي كني و مراقب همه چيز هستي ميبيني كه حساسيتش بيشتر و بيشتر مي شه. واقعا چه بايد كرد؟؟؟
از نظر من باید نشست و باهاش صحبت کرد و با کارهامون کاری نکنیم شک کنه و حساست بشه بلکه قبل از اینکه اون بپرسه ما جواب بدیم و به نوعی پیشدستی کنیم مگر اشکال داره
مگر بخواهیم اون رو غافلگیر کنیم مثلا تولدش یا سالگرد ازدواجه یا سالگرد اولین روزآشنایی و ...
مگر شما خانم ها از ما ها نمی پرسید موبایل و کامپیوتر و .. چک نمی کنید دلیل شما چیه ؟
ما هم به همون دلیل و اینکه شما رو از همه چیز حتی از خودمون بیشتر دوست داریم
پس بیخودی به هم گیر ندیمو با یک چشم ساده موضوع رو حل و فصل کنیم نظر شما چیه
RE: با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
به نظر من اینجور آقایون فکر می کنن که خانم ها انسانهایی هستند که نیاز به رهبری شدن دارن. در واقع فرهنگی که توش بزرگ شدن به این صورت بوده. یعنی فکر می کنن که صلاح خانم ها رو بیشتر از خودشون می دونن و به بهانه دوست داشتن و علاقه زیاد، نظرات خودشون رو تحمیل می کنن. در صورتی که دو نفر باید همدیگه رو همونطور که هستن دوست داشته باشن نه اونطور که خودشون می خوان.
RE: با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
شاد عزيز
اين آقايان فكر نمي كنند كه دارند رهبري مي كنند. آنها فكر مي كنند كه همسرشان را بيش از حد دوست داشته و مراقب او هستند. اسم اين را غيرت و تعصب و خانواده دوستي مي گذارند. كارهايي هم كه مي گويند الحق و الانصاف انجام دادنشون به نفع خود آدمه اما گير دادنهاي بيش از حدشون آدمو كلافه مي كنه. كار به جر و بحث دعوا مي كشه. آدم توي دلش احساس يك ترس ريز و هميشگي مي كنه كه نكنه الان فلان طور بشه تا آقا محشر كبري به پا كنه و ...
RE: با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
سلام شكيلا جان
شايد دليل اين رفتار همسرت دور بودن فاصله از شماست . واينكه خيلي دير به دير همديگه رو ملاقات مي كنيد . شايد اين عوامل باعث بروز اين رفتارها شده باشه .من توصيه مي كنم يه كم بيشتر تحمل كن و با شوهرت سعي كن بيشتر همدلي بكن و آرزو مي كنم هر چه زودتر بريد سر زندگيتون .
RE: با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه
شاد عزيز
اين آقايان فكر نمي كنند كه دارند رهبري مي كنند. آنها فكر مي كنند كه همسرشان را بيش از حد دوست داشته و مراقب او هستند. اسم اين را غيرت و تعصب و خانواده دوستي مي گذارند. كارهايي هم كه مي گويند الحق و الانصاف انجام دادنشون به نفع خود آدمه اما گير دادنهاي بيش از حدشون آدمو كلافه مي كنه. كار به جر و بحث دعوا مي كشه. آدم توي دلش احساس يك ترس ريز و هميشگي مي كنه كه نكنه الان فلان طور بشه تا آقا محشر كبري به پا كنه و ...
من این حرف رو قبول ندارم. اگه چیزی به نفع ما باشه که خودمون هم می دونیم و لازم نیست کسی دیگه برامون تعیین تکلیف کنه. مگه با بچه طرف هستن که مثلا صلاحشون رو بیشتر از خودش می دونن.بیشتر مردها همونطور با زنشون رفتار می کنن که پدرشون با مادرشون رفتار می کرده. هنوز چند دهه از تفکر غلط ناقص العقل بودن و ضعیفه بودن زنها نگذشته چه بسا هنوز هم بسیاری از مردم (متاسفانه خود خانمها) این باور غلط رو دارن و نسل به نسل به فرزندانشون منتقل می کنن. من قبول ندارم که صرفا تمام حرفهایی که یک شوهر به زنش می زنه یا توقعاتی که داره به جا و به نفع زنهاس. به خاطر همین تفکره که زنها در بیشتر مواقع قربانی بودن و نقش فداکار رو بازی می کردن. چون باید به مرد خانواده و خواسته هاش احترام می گذاشتن بدون اینکه خواسته خودشون در نظر گرفته بشه.
RE: با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
سلام
من هم همین مشکل رو داشتم تصمیم گرفتم هر کاری که نامزدم می خواد رو انجام بدم حتی بدون اینکه دلیلش رو بپرسم خب نتیجه اش این شد که بعد از مدتی شروع کرد به گفتن دلیل درخواستهاش بعد هم کم کم می گفت من ازت این خواسته رو داشتم ولی فکر می کنم لزومی نداره که تو انجامش بدی من درمورد تو اطمینان دارم و الان هم از این لحاظ هیچ مشکلی باهاش ندارم فکر می کنم این حساسیتها تا حدی طبیعی باشه من همیشه موبایلم دست همسرمه برای اینکه می دونم توی این اوضاع نابسامان اخلاقی طبیعیه که نامزد من هنوز به من اطمینان کافی نداشته باشه اصلا دوران نامزدی برای همینه که طرفین همدیگر رو بشناسن شناختشون کامل بشه با اخلاقیات هم آشنا بشن و بپذیرن که هرکسی خواسته ای داره هرچند که انجامش برای طرف مقابلش سخت باشه ولی فراموش نکنه برای یه خار یه گل زیبا رو دور نمی اندازن این عیب نامزدتون رو به دهها خوبی و حسنش فراموش کنید و یکبارهم که شده محض خوبیها و علاقه ای که بهش دارید خواسته هرچند نامعقولش رو انجام بدید باور کنید آدما اینجوری می تونن بهم ثابت کنن که همدیگر رو دوست دارن هرچند شما با یه کار تلافی جویانه بچگانه به جای ایجاد اطمینان راه صلب اطمینان رو بازتر کردید ولی جلوی ضرر رو از هر کجا بگیرید منفعته از همین حالا شروع کنید من این راه رو رفتم نه تنها ضرر نکردم بلکه از کاری که کردم راضیم و خشنود شما هم می تونید مثل من باشید
RE: با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
من مطئن هستم مردهایی که خودشون ریگی به کفش دارند به خواهر و مادر و زن خودشون سخت میگیرند دقت کن ببین همین جوره ؟
RE: با خورده فرمایشهای شوهرم چیکار کنم؟
یه چیز دیگه: منم شوهرم اینجوری بود اوایل سرو کله زدم باهاش بدتر شد. تصمیم گرفتم همون کاری که می خواد انجام بدم بعد از یه مدت که دید شدم آدم کوکی اش ناراحت شد و آزادم گذاشت دیگه برخوردی باهام نداره منم که به رویه قبل عادت کرده بودم خیلی بهم سخت نمیگذره در این موردها دیگه مشکلی نداریم( غیر از گرم گرفتن با دیگر مردها)