با کسی که میخواد من رو کوچک کنه چه کار کنم؟

سلام
در تاپیکهای قبلی درباره ی شرایطم گفته بودم.
یکی اشناها به تازگی حدودا ۱ ماهه که تقریبا نزدیک خونه ی ما زندگی میکنن.
رفت وامدش به خونه ی ما زیاد شده.
با وجودی که دوستش دارم ولی ازش میرنجم.
خیلی زندگی من و با خودش مقایسه میکنه و ناراحتم میکنه.
مثلا شوهر من برای تولدم این مثلا طلا رو خریده ولی شوهر تو برای تو خرج نمیکنه ...
میگه شوهر تو به فکر پیشرفت خودش بود وخودش رفت دانشگاه واسه تو خرج نکرد
یا میگه من شوهرم دوستم داره و بدون من میمیره
شوهرت به فکر زندگی نیست اگر تو رو دوست داشت تلاشش رو زیاد میکرد.
مدام از خودش تعریف میکنه و منو ناراحت میکنه.
چه کار کنم؟
نمیشه قطع رابطه کنم چون از فامیل نزدیکه و مدام هم رو میبینیم چون شهرمون کوچیکه.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در جواب خودنمایی و به قولی کلاس گذاشتنش تا حالا فقط گفتم الحمد الله و ادامه ندادم.

سلام
به نظر من کسانی که کمبود دارن ازین کارا میکنن، یه جور بازی بچگونست که مثلا مال من بهتر از مال توست.
بهترین کار اینه که اصلا حرفاش برات مهم نباشه، فکر کن اینجوری داره خودشو آروم میکنه، شما که تو زندگی اون نیستی شاید داره حسادت میکنه.

جالبه كه اصلا من سوال نميكنم.
خودش يه دفعه اصلا خيلي بي ربط اين حرفا رو ميزنه.
مثلا داريم درباره ي يه فيلم بحث ميكنيم وسط موضوع ميگه كه شوهر من خيلي خوبه .
من ميگم خدا رو شكر.
بعد ميگه شوهرم دلسوزه و
ميگه من از همه خوشبخت ترم تو فاميل.
از خودش و خانوادش و شوهرش و بچه هاش حسابي تعريف ميكنه
آخرش هم ميگه تو مثل من خوشبخت نيستي و ...
بدون اينكه من حرفي بزنم و چيزي بگم
نميدونم خوبه يا بده كلا من درباره ي روابطم با همسرم به كسي حرفي نميزنم چون به كسي ربطي نداره
اين خانم فكر ميكنه چون من ساكتم و غلو نميكنم يعني هيچي ندارم كه بگم
متاسفانه من اصلا اهل تعريف و خود نمايي و به قولي كلاس گذاشتن نيستم
و با وجودي كه از زندگيم راضي هستم فكر نميكنم كه به كسي ربطي داشته باشه كه بخوام تعريف كنم.
در جواب اين خانم چي بگم كه اينقدر رو مخ نباشه.؟

جواب ابلهان خاموشی است.
اگه از خودش تعریف کرد . بگو خوش به حالت ، خدا کمکتون کنه .
اگه از شما بد گویی کرد ، بگو توکل بر خدا خدا درست می کنه . درست میشه انشالله. خدا بزرگه . خدا الرحمن الراحمینه . توکلمون بر خداست .
.
دیدی دو نفر آدم وقتی از درداشون میگن ، یکی برای اینکه بحث رو تموم کنه به دفعه میگه ، درست میشه انشالله.

تو هم به نظرم همین جوری برخورد کن .
دلیل نیار براش .
جدل نکن .

نقل قول:

---

متاسفانه من اصلا اهل تعريف و خود نمايي و به قولي كلاس گذاشتن نيستم

---

عزیزم
اینکه متاسفانه نیست
خوشبختانه هست

حالا شما چه اصراری داری با این خانوم زیاد رفت و آمد داشته باشی
میدونم اصرار از اونه
ولی هربار که میخواد بیاد خونتون و یا تلفن میزنه و یا جایی میبینیش
زود سعی کن بری از اونجا

مثلا زنگ میزنه ، بعد حال و احوال بگو :
وااای عزیزم غذام روباره ممکنه بسوزه
یا وقتی میخواد بیاد خونتون بگو:
عزیزم باید برم جایی خیلی کار دارم

البته نمیگم دروغ بگو، واقعا هم غذا روبار داری و هم کار داری دیگه

وقتیم مجبوری حرفاشو گوش کنی فقط و فقط و فقط یه لبخند مصنوعی که خودشم متوجه شه که داره زیادی صحبت میکنه، بزن
همین
اصلا نمیخواد حتی یه کلمه صحبت کنی
فقط همون لبخند کوتاه

بعد مدت که میبینه گوشای شما حوصله حرفاشو نداره
میره

یاحق

به نظر من هم خيلي بچگانه مياد.
واقعا موندم دليل اين كاراش چيه؟
يكي از فاميل هاي مشتركمون توي يه مهموني داشت غيبت عروسشون رو ميكرد و اين خانم يه كاري ميكرد كه اين خانم تحريك بشه و بيشتر عصباني بشه
تا ميتونست از خودش و كاراش تعريف كردن و اينقدر گفت و گفت و كاراي اون عروس بدبخت انتقاد كرد و زير سوال برد كه من واقعا ماتم برده بود.
يه مدتي كه كارش شده بود كه از روابطش با خانواده ي شوهرش اينقدر تعريف كرده بود جلوي مادر شوهرم، كه مادر شوهر من ميگفت خوش به حال فلاني كه اينقدر عروس خوبي دارهhttp://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg[/align]
ممنون دوستان
يه كم آروم شدم
خيلي لجم گرفته بود از كاراش
همين امروز هم اينجا بود
و طبق روال هميشه يه سري از خودش تعريف كرد و رفت.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

من اصراري ندارم كه با اون رابطه داشته باشم اگر نياد خونه تلفني حرفاش رو ميزنه

شما گفتید که:
متاسفانه من اصلا اهل تعريف و خود نمايي و به قولي كلاس گذاشتن نيستم
چرا متاسفانه، خیلی هم باید خوشحال باشید.خوشبختانه چون:
کار اون خانم خودش یه نوع گناهه به اسم فخر فروشی
که یعنی خود رو بالاتر از دیگران دانستن و دیگران را کوچک شماردن

امام على (عليه السلام) فرمودند :" فرزند آدم را به فخر فروشى چه، ابتداى او نطفه و پايانش مردارى بدبو است، روزى او در اختيار ديگرى است، و قدرت دفع مرگ خويش را ندارد".

امام علی(علیه السلام):فخر فروشی،از بی مقداری است.
انسان که با کلاس گذاشتن ارزش خودش رو بالا نمیبره و اینطور نمیتونه با ارزش بودن خودشو ثابت کنه.
چه بسا که با این کار ارزش خودشو توی نگاه دیگران کمتر هم میکنه. میبیند که همین کارشون باعث شده که به گناه دیگه ای مثل غیبت هم دچار بشند.
.................................................. ............................................

شما میتونی در اون لحظه خونسردی خودت رو حفظ کنی و از اون بحث خارج بشی.

یا اگر درست باشه: شما هم از خوبی های همسرتون و از زندگیتون که الحمد الله راضی هستید بگید ولی نه جوری که باعث جدل بشه یا طرفتون فکر کنه که دارید اونو تحقیر میکنید.
یا منطقی جواب بدید که من از زندگیم راضیم و اینطوری هام که شما میگید نیست چون من دوست ندارم که زندگیم رو تعریف کنم شما فکر میکنید که چیزی برای گفتن ندارم .

مهسا جان این خانوم خوشبختی تو رو می بینیه و تنها از روی حسادت میاد و با این حرفاش روح خودش رو ارضا می کنه.

گوش دادن به حرفاش از خوشبختی تو کم نمی کنه که!

به خودت ببال چون زندگی داری که باعث حسرت دیگران شده...

من اگه جای شما بودم وقتی میگفت "تو مثل من خوشبخت نیستی" بهش می گفتم مگه تو از زندگیه من خبر داری که این حرفو میزنی؟ یا بهش می گفتم من خیلی هم از زندگیم راضی هستم و احساس خوشبختی می کنم. سکوت کردن و زیر سیبیلی رد کردن در خیلی از موارد طرف مقابل رو پررو می کنه. واقعا اعصاب فولادین داری من اصلا نمی تونم یه همچین آدمی رو هر روز ببینم! یه جوری سعی کن از خودت دورش کنی البته نه با دعوا , براش بهانه کار داشتن رو بیار و سعی کن کمتر ببینیش.

اصلا نمیتونم جوابش رو بدم چون حرفاش احمقانه به نظر میرسه.واقعا حسوده.

داشتم یه موضوع که خیلی معمولی رو براش تعریف میکردم .

یه دفعه گفت فکر کردین فقط خودتون میتونید و یه عالمه از خودش گفت که فقط من سکوت کردم.

واقعا حیرت کردم.

همین امروز .

چون از فامیله نمیشه کاریش کرد.

سکوت میکنم جواب حرفشو دارم ولی نمیدونم چرا بدم میاد جوابشو بدم.
[
اگر بخوام چیزی بگم اونم یه چیز دیگه میگه و اعصابم بیشتر خرد میشه.