به وجود آوردن یک رابطه جدی

با سلام به همه دوستان.
مدتیه سوالی ذهنم رو به خودش مشغول کرده و نیاز به راهنمایی دارم.
میدونیم آدمها معمولا از برقراری رابطه با جنس مخالف هدفهای مختلفی دارن .
سوال من اینه که آیا ممکنه کسی رو که در ابتدا به دنبال یه رابطه جدی حتی در حد دوستی نیست و حتی قصدش از رابطه برقرار کردن صرفا مسائل جنسی هستش کم کم به رابطه جدی یا حتی ازدواج واردش کرد؟ منظورم اینه که آیا میشه روی همچین افرادی سرمایه گذاری کرد؟ گرچه همراه با ریسکه. ولی ممکنه اینجور افراد هم بعد از گذشت مدتی بخوان وارد مسائل جدی تر بشن، به کسی علاقمند بشن یا خیر؟

سلام مرجان عزیز

خوش امدی به همدردی

میشه واضح تر مشکلت رو بگی؟

باید اصل مشکلت رو بگی وگرنه تاپیکت منتقل میشه به انجمن ازاد که برای دیدنش باید حق عضویت پرداخت کنی.

همچین کسی وارد زندگیت شده؟اگر بله ، چطور و چگونه؟

چند سالته؟

تقریبا به هیچ وجه! چون کسی که از همون اول بناش چیزه دیگه ای هست معمولا بعدنم عوض نمیشه،مضاف بر اینکه اینطور افراد اصلا قصد وارد شدن به مقوله ازدواج را ندارند و برای رهایی ز فشار جنسی این راه را انتخاب کردند. بهتره بهشون بگید اگه قصدش خیر شد حاضرید وگرنه در شرایط فعلی ممکنه بخودتون بیاید و ببینید بازیچه شدید:310:

نهههههههههههههههههههههههه ههههه
پسرایی که خودشون داغووووووونن و با 1000 تا دختر بودن و هر غ...دلشون خواسته انجام دادن ، آخرش که میخوان زن بگیرن میرن دنبال یه دختر آفتاب مهتاب ندیده !
اگه هم استثنائاتی وجود داشته باشه ، احتمالا بعد از ازدواج شکاک میشه و بدگمان
اصلا ریسک خوبی نیست:163:

ممنون دوستان عزیز.
بله، راستش خود من یه جورایی درگیر همچین مسئله ای شدم .25 ساله هستم و مدتیه با کسی آشنا شدم که کشش و علاقه خاصی نسبت بهش دارم ولی ایشون ظاهرا خیلی در پی داشتن رابطه جدی نیستن. از ابتدا خیلی رک و صادقانه بهم گفت که دنبال چی هستش و نخواست برام فیلم بازی کنه و با وعده های رنگارنگ و دروغ منو قانع کنه.البته خودش میگه صرفا مسئله رابطه جنسی نیست که اون دنبالشه ولی من احساسم چیز دیگه ای میگه.چون وقت گذاشتن،صحبت کردن و آشنایی بیشتر براش اهمیت زیادی نداره.البته خود من در این مدت پی بردم که ایشون به شدت از لحاظ جنسی تحت فشار هستند و واقعا این موضوع عصبی و آزرده ش میکنه و یه جورایی کنترلش براش سخته.....
من تا الان به دلیل عقاید شخصی خودم تن به خواسته ش ندادم ولی دلم با اونه و دائم در حال پیدا کردن راه حلی هستم که بتونم اوضاع رو سر و سامون بدم و به سمت جدی بودن پیش ببرم ولی احساس میکنم کاملا بی فایده س و می ترسم از عواقبی که ممکنه برام داشته باشه ولی چیکار کنم که علاقه م باعث میشه نتونم کاملا این آدم رو کنار بگذارم.
علت پرسیدن اون سوال هم همین بود.گرچه شاید خیلی ساده انگارانه به نظر برسه ولی شبیه آدمی هستم که توی تاریکی مطلق دنبال یه روزنه امیده.به فکر اینکه شاید بشه این آدم رو پایبند کرد، شاید بشه روش حساب دیگه ای باز کرد...
این نکته رو هم باید بگم که من شخصا دختر منطقی هستم و در تمام این سالها خیلی کم پیش اومده که تحت تاثیر احساساتم قرار بگیرم و به دوستی های بی سر و ته تن بدم ولی این بار ظاهرا احساساتم داره منو کنترل میکنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamdardi2

معمولا (غالبا،اكثرا،ذاتا) اينطوره كه بعد از اينكه هيجان جنسي زن و مرد بعد از داشتن رابطه فروكش كرد و نيازشون رفع شد چيزي كه اتفاق ميفته اينه:
(مثلا اينجور در نظر بگير كه اين نياز يه بخشي از مغز آدم رو اشغال ميكنه و بعد از برطرف شدن اون نياز خالي ميشه)
در خانوم ها اون جاي خالي با احساس و عشق پر ميشه،و به مرد وابسته تر ميشه
در آقايون اون جاي خالي با عقل پر ميشه،به خاطر همين بعد از اينكه نيازشون رفع شد ميان از لحاظ عقلي به خانوم نگاه ميكنن كه حالا اين خانوم چه خوبي داشت كه من انتخابش كردم؟!

اينجاست كه مخصوصا ما خانوما بايد دقت كنيم كه براي ازدواج كسي رو بپذيريم كه ذات و شخصيت ما رو در وهله اول پسنديده باشه و با معيارهاي عقليش سنجيده باشه.

شايد خيلي مستقيم به مورد شما ربط نداشت اما به نظرم اگه از اين ديد نگاه كني جوابتو ميگيري

---

من دقیقا متوجه نشدم.یعنی اگر مردی بعد از رابطه جنسی عاقلانه درمورد طرفش فکر کنه متوجه میشه اون شخص براش ارزشی نداره یا به دردش نمیخوره؟ یا میخواید بگید مردی که پیشنهاد رابطه جنسی داده ظواهر و چهره اونو جذب کرده و ممکنه بعدش پشیمون بشه؟ سوال من اینه که اینجور افراد( به خصوص پسرها) که به قصد رابطه جنسی جلو میان هرگز نمی تونن عاشق کسی بشن؟ هیچ وقت نمی تونن به چیزی فراتر از این موضوع فکر کنن؟اگه آدم از روی بدشانسی به همچین افرادی علاقمند بشه چطور باید راجع بهشون قضاوت و تصمیم گیری کنه؟

منظور Hamdardi2 این بوده که پسری به خاطر مسائل جنسی به سمت دختری میاد ، و دنبال هیچ شناختی نیست ، بعد از اینکه اون دختر به نیازش پاسخ داد و سیرابش کرد ، این موقع است که عقلش به کار میفته و از خودش میپرسه چرا با این دختر هستم ؟
چرا باید باهاش بمونم ؟
به درد ازدواج باهام میخوره یا نه ( البته معمولا پسرها با دختری که باهاش رابطه جنسی داشتن ازدواج نمیکنن ، چون بهش اعتماد ندارن !)
و و و ...
اینجاست که تو نباید اصلا روی این قضیه حساب کنی که اگه باهاش توی این زمینه کنار بیای بعدا میتونی به سمت ازدواج بکشونیش
یعنی باید با پسری ازدواج کرد که اولا قصدشو داشته باشه ، دوما بیایید اول ملاک های عقلیشو در نظر بگیره و برای ازدواج با شما دلایل خوبی داشته باشه
اینجاست که بعد از اینکه نیازشون رفع شد و عقلشون به کار افتاد ، توی انتخابشون شک نمیکنند ، چون هنوز دلایل عقلی پا بر جاست .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یه مثال بزنم ؟
دیدی پسرایی که با خانومهایی که از خودشون بزرگترند ازدواج میکنند و بعد از چند ماه نسبت به خانومشون سرد میشند ؟( البته کلی نیست ها !)
چون اول خانوم براشون پره از جذابیت جنسی و آقا هم پره از نیاز جنسی
بعد از چند ماه که این حسش آرومتر شد سوالهایی تو ذهنش ایجاد میشه که من چرا با این خانوم ازدواج کردم؟چرا با یکی از خودم کوچیکتر نه ؟ چرا...
یعنی دیدشون به قضیه عقلی تر میشه و از اون طرف
بعد از رابطه خانوم ها احساسشون بیشتر میشه و علاقه و دوست داشتنشون فوران میکنه!

سلام مرجان عزیز :72:

به همدردی خوش آمدی :72:

این تاپیکو بخون :
جلب رضايت اين آقا براي ازدواج.... به نظرتون كار عاقلانه اي مياد؟؟؟؟

دقیقا مورد مشابه شماست.

دوستان راهنمایی های خوبی کردن.

موفق باشی:72:

مرجان عزیز

کلا شاید بهترین فرض برای شما این باشه که این آقا بدون داشتن رابطه عاشقت بشه و باهات ازدواج کنه که البته ظاهرا این آقا کلا فقط به رابطه فکر میکنه و شما براش فقط در این حد ارزش داری

حالا با فرض اینکه اتفاق بالا بیفته و شما ازدواج کنی کلا فکر میکنی مردی که قبل ازدواج به افرادی پیشنهاد چنین رابطه ای رو داده آدم مناسبی برای ازدواج هستش

دو روز که کاری برات پیش بیاد و از خونه بری همش ذهنت به این نمیره که آدمی با این شخصیت الان به دنبال کدوم زن یا دختر هست

فکر میکنی زندگی با چنین آدمی آرامش در پی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بالاخره تو زندگی زناشویی مواقعی پیش میاد که طرفین به دلایل مختلف برای مدتی پاسخگوی نیاز جنسی طرف مقابل نیستند مثلا یک خانم در اواخر دوران بارداری و بعد از زایمان یا مثلا زمانهایی که ماموریت یا کار برای آقا پیش بیاد و مدتی دور باشند اگه مرد به علت فشار غرایز بخواد بره پیشنهاد رابطه به این و اون بده اون زندگی واقعا چه زندگی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟غرایز رو که همه آدما دارند حالا ببین اون آدمایی که توانایی داشتن تقوا رو دارند چه ارزشی دارند و کسانی که زود تسلیم غرایز میشن چه ارزشی؟؟؟؟؟؟

با کسی ازدواج کن که ارزش ذاتی داشته باشه نه اینکه تسلیم غرایزش باشه.

حتی به "به دست آوردن این آقا هم فکر نکن" چون به نظر نمیاد ارزشش رو داشته باشه

الان دچار یک علاقه هیجانی شدی احتمالا جذابیت ظاهری این آقا یا موقعیت اجتماعیش شما رو جذب کرزده وقتی هیجانت فروکش بکنه تازه این عیب بزرگ رو در وجود این آقا میبینی که شاید دیگه دیر باشه!!!!!!!!!!