-
از زندگی ام خسته ام+
دیگه تحمل این زندگی رو ندارم
خسته ام
از حرفاش خسته ام
تمام دلخوشی ام کامپیوتر است و موسیقی و کارم است
خسته ام
الان که دارم می نویسم اشک تو چشمام
احساس می کنم با یه بچه از خود راضی ازدواج کردم
خسته ام
دلم می خواد هیچ وقت به این دنیا نمی اومدم
خسته ام
چند روز دیگه اولین سالگرد ازدواجمون
اما دلم می خواد مرده بودم و ازدواج نمی کردم
دلم داره می ترکه
خستم
خستم
-
RE: از زندگی ام خسته ام
سلام
بهتر بود از مشکلاتی که با همسرتون دارین ، می گفتین تا هر کمکی از دستمون برمیاد بهتون بکنیم. می تونین اینجا درد و دل کنین.... شما فقط یک ساله که ازدواج کردین. چرا تا این حد خسته این و از زندگی بیزار شدین؟؟
-
RE: از زندگی ام خسته ام
اون دوست داره مدام بش توجه کنم
همش پیشش باشم
همه فکر و ذکرم اون باشه
ولی من عکس اینم
خیلی ابراز علاقه نمی کنم
حتی از بوسه زیاد هم خوشم نمیاد
و اون عکس من
اگه یه روز از کار بیاد و من به استقبالش نرم
دلخور می شه
کمتر حرف می زنه
تو خودش می ره
واسه هر چیزی باید کلی نازش بکشم( به قول خودش با محبت باید ازش بخوام)
-
RE: از زندگی ام خسته ام
مثلا برای شام خوردن باید با کلی محبت بش بگم عزیزم شام بکشم
اگه یکم جدی بگم شام میخوری یا نه مطمدنن جوابش نه و شب گرسنه می خوابه
منم تنها شام می خورم
بعضی وقتا فکر می کنم با یک بچه ازدواج کردم
و همش باید مواظبش باشم
-
RE: از زندگی ام خسته ام
اینطور نیستم که هیچ وقت بهش نگم
اما زمانهایی پیش میاد که حوصله اینکارهارو ندارم
و دوست دارم مثل یک انسان بالغ خودش کاراشو انجام بده و انقدر وابسته نباشه
-
RE: از زندگی ام خسته ام
خوب اینایی که به ما گفتی رو هم به خودش بگو گفتی؟اول با خودش صحبت کن دعوا نکنی جرو بحث هم ممنوع فقط صحبت کردن توی شرایطی که وقت زیاد داشته باشی و همسرت هم خسته نباش و شرایط صحبت کردن رو داشته باشه
موفق باشی تو می تونی مطمئن باش
-
RE: از زندگی ام خسته ام
خوب ترانه خانوم مگه چی میشه هر موقع که میخوای غذا رو بکشی ، یه عزیزم هم اولش بیاری؟؟ اگه فکر می کنی اینطوری راضی میشه و غیر از این اختلاف دیگه ای پیش نمیاد ، چرا ازش دریغ میکنی؟؟ درسته... حرفتو قبول دارم که گاهی وقتا آدم حوصله ی اینجور کارها رو نداره... ولی اگه اول ِ همه ی حرف هات عزیزم رو بیاری ، هم عادت میکنی و هم شوهرت راضی میشه... به جای اینکه بگی : شام میخوری؟ بگو : " عزیزم شام میخوری؟ "
می تونی در عوض ازش انتظاراتی داشته باشی! مثلا ً شما ازش انتظار نوعی طرز رفتار رو داشته باشی... اگه ایشون نتونست اونطوری باشه ، پس نباید از شما هم این رفتارها رو انتظار داشته باشه...!
-
RE: از زندگی ام خسته ام
این پرسش در مواجهه با گفته های ترانه خانم،رخ می نماید که: آیا این رفتار همسر کودک نمای ایشان درست است؟آیا زن با توجه به لطافت بیشتر و احساسات رقیق تر نیاز به احترام و محبت و همراهی ندارد؟براستی چرا ایشان حتی از بوسه شوهر خود فراری هستند؟!!آیا دوران آشنایی و شناخت کافی در پیش از ازدواج داشته اند؟؟؟پدر و مادر هردوی این دو چگونه انسانهایی بوده اند؟
به نظر بنده مشکل بیشتر از سوی همسر این خانم است و البته ایشان هم دارای مشکلاتی هستند.به نظر من ترانه خانم گل،شما و همسرتان باید باهم و به مدت طولانی پیش یک روانکاو مجرب بروید و به سخنان من یا دوستان زیاد توجهی نکنید.در همین چند پست،یکی از دوستان حرف بسیار نادرستی را که ناشی از برداشتهای نادرست ایشان از زندگی مشترک است،بیان داشتند؛پس زودتر به فکر یک مشاوره روانکاوانه مشترک باشید.
-
RE: از زندگی ام خسته ام
ترانه خانم همه انسانها به محبت احتياج دارند و دوست دارند همسرانشان توجه بيشتري به آنها كنند و اين براي دوام زندگي بسيار موثر است عزيزم واقعا نمي دانم خصوصيات اخصلاقي همسرتان چگونه است ولي و چرا شما او را بچه خطاب مي كنيد ؟؟ .. ولي اين را مد نظر قرار دهيد كه بعضي از اشخاص به خاطر روح لطيف و حساسشان در برخورد با آنها بيشتر بايد دقت كرد .
عزيزم با همسرت با ملايمت بيشتري برخورد كن بگذار باور كند كه از ته دل دوستش داري
-
RE: از زندگی ام خسته ام
سلام taraneh5000
به کلبه همدردی خوش آمدید.
مطمئن هستم اینجا نیامده ای که ما حکم بدهیم تقصیر کی هست. یا اینکه بگوئیم شوهرت مشکل داره... چون این مسائل کمکی به شما نمی کند. اگرچه یه تخلیه جزئی صورت می گیره.
معمولا وقتی دو نفر ازدواج می کنند به خاطر ساختارشخصیتی که دارند تفاوتهای در سبک های زندگیشون دارند. این تفاوت ها می تونه هم مشکل ساز باشه و هم می تونه جذاب باشه. اما مهم اینست که ما چگونه به این تفاوتها نگاه کنیم.
اصطلاح سرزمین های باز که مورد اشاره بعض روانشناسان هست به همین مسئله توجه کرده است. یعنی بهتر است هنگامی که زن و شوهری سبکهای شخصیتی متفاوتی دارند به هم اجازه دهند به همان سبک ها باشند، لیکن هر چندگاهی از یکدیگر دعوت کنند که سفری به سرزمین شخصیتی هم داشته باشند.
مثلا شما بدون اینکه بخواهی او را محکوم کنی، یا اشکالات شخصیت اش را ببینی با تمام وجود گاهی گوش شو و به او بگوئی از خودش برایت بگوید. با او همراه شوی ، دغدغه هایش را بشنوی، خواسته ها و نیازهایش را بفهمی و این تفاوت را بپذیری... بعد از مدتی از او بخواهی که حالا او با خواسته های شما همراه شود. او علاقمندیهای شما را به نظاره بنشنید.
همچنین در لحظاتی که سر حال هستید به او بگوئید که نسبت به او محبت و علاقه اتان چگونه است و به او بگوئید که اگر گاهی خسته هستید، این نشان دهنده بی توجهی به او نیست. باید سبکهای شخصیتی یکدیگر را بیشتر به هم معرفی کنید و سعی نکنید که حتما شخصیت یکدیگر را تغییر دهید.
به نظرم مطالعه مقالات بخش مشاوره خانواده خانواده ، یا حتی سئوالاتی که در مورد اختلاف با همسر وجود دارد ، می تواند دیدگاه عمیق تری نسبت به مشکلاتتون به شما بدهد.
همچنین مراجعه حضوری به مشاور هم جهت افزایش خزانه مهارتی شما می تواند مفید باشد