پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام
خوبید؟؟خوبم.
نمیدونم این مشکل من غیر عادی هست یا عادی؟؟
فکر کنم به افسردگی فصلی دچار شدم.
پاییز که برای خیلیا قشنگ و شاعرانه است برای من حوصله سر بر و ناراحت کننده است.
هوا زود تاریک میشه..تعداد کلاغا که ازشون بدم میاد زیاد میشه.هوا سرد میشه منم سرمایی هستم.
تقریبا هرسال این موقعها یه جوری میشم..تنهایی انگار بیشتر سرک میکشه.
تقریبا هرسال به جز پارسال که شدیدا تحت تاثیر همدردی بودم :) یک یا چند رابطه دوستی رو قبول میکردم که زود هم سر و تهشو هم میووردم..
نمیدونم چم میشه..دلم میخواس یه دوستی معمولی با یه پسر شروع کنم اما حتی حوصله اینکارو هم ندارم.
چند روز پیش که در حال صحبت با یه اقایی بودم..و اون داشت شرایط ازدواجشو بهم میگفت دلم میخواس بهش بگم میای دوست معمولی شیم اما نگفتم..
دوست معمولی چه صیغه ایه؟؟یه پسر چطور زیر بار همچین چیزی میره؟؟اصلا چطور ممکنه؟؟
نمیدونم..درسته یه نفرو وارد این بازی کنم که حوصله سررفته منو سرجاش بیاره و بعد بهم بزنم و اون حیرون بمونه که چی شد؟؟
باور کنید تب ندارم..سرما خورده بودم اما خوب شدم..
...هذیون نمیگم.
نمیشه هم با یکی وارد فاز ازدواج شم چون حوصلم سررفته...
با دوستام کافه که میرم..پسرا میان..هستن.
دورم همه تو این فازا هستن...
همه که میگم یعنی همه
بهم نخندینا..واقعا سردمه..و کلافه ام..
گاهی وسوسه میشم..
موفق باشید
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهاررررر؟؟؟؟خودتی؟می خوای دوست پسر پیدا کنی؟که چی بشه؟سعی کن یه سرگرمی دیگه برای خودت مهیا کنی.
مگه سرکار نمی ری؟اگر وقتت آزاده،یه آکواریوم بگیر حسابی مشغولت می کنه.ببینم کلاغ چشه؟دلتم بخواد.من که
خیلی وقته دیگه کلاغ نمی بینم.
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام خانم بهار زندگی،
متاسفانه تجربه چنین رابطه ای را داشته ام، میخواهم نظرم رو عرض کنم. دوستی پسر و دختر رو تشبیه میکنم به اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکلی. باهاش خلائی رو میشه پر کرد، ابتدای آن همراه با اوج لذت احساسی است اما در انتها پشیمانی و سرخوردگی بدی به همراه داره. در طول این رابطه طرفین مدام به امید رسیدن به اوج لذت ابتدایی هستند اما هر چقدر بیشتر تلاش میکنند، کمتر به نتیجه میرسند چرا که اساس اینگونه روابط اشتباهه. خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج!
خانم بهار زندگی دوستی پسر و دختر میتونه انتهای قشنگی داشته باشه، اما آمار نشون میده احتمال این پایان قشنگ خیلی کمتر از تصور عموم مردمه. اینگونه دوستی ها در ابتدا میتونه معصومانه و بی ضرر جلوه کنه اما به مرور و بدون اینکه طرفین فکرش رو بکنند وابستگی ایجاد میشه و هر دو وارد فاز احساسی میشن. نگید شما از این قاعده مستثنی هستید! در فاز احساسی میدان دادن به منطق خیلی مشکل میشه. مهم نیست چند سالتونه و چقدر ایمانتون قویه، آدم که از مریم مقدس و یوسف که در مقابل وسوسه به خدا پناه میبردند قویتر نیست. نلغزیدن در این مرحله کار حضرت فیله.
فرمودید میخواید وارد یک بازی بشید، خودتون رو با یکی سرگرم کنید و بذارید برید تا طرف مات و حیران بمونه. سوالم از شما اینه: آیا شما و ایشون اینقدر برای هم بی ارزش هستید که بخواید با دو انسان"بازی" کنید؟ مسلماً هیچ انسانی سزاوار به بازی گرفتن نیست. اما... سوال اینه که شکستن دل یک نفر چه سودی به همراه داره و چه چیزی از این رابطه کسب میکنید؟
من فکر میکنم کسی دل شما رو شکسته یا عواطف شما جریحه دار شده، یا شاید از نظر روانی خسته شدید. پیشنهاد میکنم کلاس موسیقی، یا شنا بروید و بیشتر در جلسات خانوادگی شرکت کنید تا کمتر احساس تنهایی کنید.
راستی، همه درگیر روابط دوست پسر دوست دختر نیستند. اکثر دختر خانمهای این فروم جزو اون همه نیستند... در ثانی، همه اگه کاری رو انجام بدهند آیا خود به خود اون عمل درست میشه؟ مسلماً نه! :-)
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهار.شادی عزیز من کمکی نمیتونم بکنم امایک سوالی برام پیش امده
چرا به چیزی(عدم برقراری رابطه دوستی با پسر یا دختر!) که خودتون اعتقاد نداشتید،به دیگران(مراجعین دیگه تالار که در این باره تاپیک میزدند) راهنمایی میدادید و ازشون میخواستید وارد رابطه های فقط رسمی بشند؟!!!؟!!!؟!!! امیدوارم کسب امتیاز بیشتر یا فعالیت در راستای خوشنودی دیگر اعضا،پر کردن وقت، و... که واقعا دلیلشو نمی دونم ،نباشه
در ضمن من اصلا نمیدونم این نوع رابطه درست یا بد،ولی این تناقض خیلی برام جالب بود و دوست دارم اگر به نتیجه خاصی رسیدید به ما هم بگید تا شاید نظر ما هم عوض بشه
در ضمن لطفا من رو ببخشید که رک و راست حرف زدم.
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
اصلا غیرعادی نیست، بنظرم کاملا طبیعی هست
احساس نیازدرونی (به هر دلیلی و به هر اسمی)
و وسوسه های بیرون
یه داستان تکراری
با پایان های کم و بیش تکراری
خیلی تکراری
اونقدر که حوصله ات از الانم بیشتر سر میره !
یه تاپیک تکراری
با پستای تکراری
تشکرای تکراری
رتبه های تکراری
تاپیک دلایل عینی برای منع رابطه های فلان و بهمان رو نخوندی مگه؟!
یکی از قوانین نانوشته همدردی اعتقاد کامل (نظری و عملی )به این تاپیک هست !
شایدم منتظری همونایی که همیشه میگن همدردی در زمینه روابط فلان و بهمان مشاوره نمیده، راهنماییت کنن :)
بهار عزیز
من از این حرفایی که بهار شادی میزنه بلد نیستم :)
این ها همه حرفای تکرارین
ولی ما به این تکرارها نیاز داریم
فکر میکنم رابطه هات بالانس نشدن
رابطه با خودت، اطرافیانت(خونوادت، دوستانت و . . . ) و خدا
مهم نیست که از این حرفا خوشت میاد یا نه
مهم اینه که به شدت بهشون نیاز داری
حتی اگر به هیچ چیز اعتقاد نداری
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار.زندگی
نمیشه هم با یکی وارد فاز ازدواج شم چون حوصلم سررفته...
احساساتت عادیه حتی این تاپیکت
اما این حرفت یکم عجیبه ( و به شدت خطرناک)
قبلا هم بهت گفتم اگر کسی رو نمیخوای بیخود درگیرش نکن، برات گرون تموم میشه، خودتم میدونی :305:
با دوستام کافه که میرم..پسرا میان..هستن.
دورم همه تو این فازا هستن...
همه که میگم یعنی همه
این همه ای که گفتی رو کاملا درک میکنم
همه یعنی همه
همه یعنی حتی اونایی که فکرشو نمیکردی
در مقابل این همه ! احساس های متفاوتی پیدا میکنی
احساس ضعف، احساس غرور، احساس درد، احساس سرخوشی و کلی احساس متناقض و متضاد دیگه
بدتر از همه اینه که به خودت شک کنی
به چیزهایی که بهشون باور داری
بنظرم اینجور موقع ها باید صبر کرد
یه نفس عمیق چند روزه
باید دوباره نفس کشید
باید دوباره همه اطلاعاتت رو پردازش کنی
همه احساست رو
باید یه مدت از این کافه تکراری و ادمای تکرای دور شی
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار.زندگی
سلام
خوبید؟؟خوبم.
نمیدونم این مشکل من غیر عادی هست یا عادی؟؟
فکر کنم به افسردگی فصلی دچار شدم.
پاییز که برای خیلیا قشنگ و شاعرانه است برای من حوصله سر بر و ناراحت کننده است.
هوا زود تاریک میشه..تعداد کلاغا که ازشون بدم میاد زیاد میشه.هوا سرد میشه منم سرمایی هستم.
تقریبا هرسال این موقعها یه جوری میشم..تنهایی انگار بیشتر سرک میکشه.
تقریبا هرسال به جز پارسال که شدیدا تحت تاثیر همدردی بودم :) یک یا چند رابطه دوستی رو قبول میکردم که زود هم سر و تهشو هم میووردم..
نمیدونم چم میشه..دلم میخواس یه دوستی معمولی با یه پسر شروع کنم اما حتی حوصله اینکارو هم ندارم.
چند روز پیش که در حال صحبت با یه اقایی بودم..و اون داشت شرایط ازدواجشو بهم میگفت دلم میخواس بهش بگم میای دوست معمولی شیم اما نگفتم..
دوست معمولی چه صیغه ایه؟؟یه پسر چطور زیر بار همچین چیزی میره؟؟اصلا چطور ممکنه؟؟
نمیدونم..درسته یه نفرو وارد این بازی کنم که حوصله سررفته منو سرجاش بیاره و بعد بهم بزنم و اون حیرون بمونه که چی شد؟؟
باور کنید تب ندارم..سرما خورده بودم اما خوب شدم..
...هذیون نمیگم.
نمیشه هم با یکی وارد فاز ازدواج شم چون حوصلم سررفته...
با دوستام کافه که میرم..پسرا میان..هستن.
دورم همه تو این فازا هستن...
همه که میگم یعنی همه
بهم نخندینا..واقعا سردمه..و کلافه ام..
گاهی وسوسه میشم..
موفق باشید
سلام به همه
از شما با این تعداد پست و تجربه ای که توی تالار دارید انتظار نمیره اینطوری تصمیم گیری کنید.
همه جواب هایی رو که همه می خوان بهتون بدن بلدید.مگه نه؟
شاید می خواید با گرفتن تاییدیه از دیگران نفستون رو توجیه کنید ؟
شما الان شاید تو زندگیتون دارید شرایط سختی رو می گذرونید و دنبال در اومدن از این اوضاع هستید. این دوران هم بالاخره سپری خواهد شد خیلی نگران نباشید.
پاسخ به سوالتون که گفتید پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
:324::324::324::324::324:
نخیر!!!!!!!!!!!!!!
موفق و پیروز باشید
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام
خوبین
اولا تاسف خودمو از عوض شدن اسمتون اعلام می کنم
خیلی قشنگ بود
نمی خوام چیزی بگم مثلا اینکه یکی از نصیحت کنندگان بزرگ خودش دلش میخواد.............
اولا از طرف خودم درودی بر شرف شما می فرستم که اومدید نوشتید
مرسی ممنون thank you so much
چون شجاعت دارید و مثل بعضی موعظه گر های محترم زیرابی نمیرید
کسایی که موعظه هاشون مال مردمه
و عشق و حالشون مال خودشون
نقل قول:
چند روز پیش که در حال صحبت با یه اقایی بودم..و اون داشت شرایط ازدواجشو بهم میگفت دلم میخواس بهش بگم میای دوست معمولی شیم اما نگفتم..
دوست معمولی چه صیغه ایه؟؟یه پسر چطور زیر بار همچین چیزی میره؟؟اصلا چطور ممکنه؟؟
نمیدونم..درسته یه نفرو وارد این بازی کنم که حوصله سررفته منو سرجاش بیاره و بعد بهم بزنم و اون حیرون بمونه که چی شد؟؟
البته چنین چیزی ممکنه یعنی امکان داره ولی من اگه بگم بده و اینجا نمی گم دوستی خوبه یا بد
شما خودتون تصمیم بگیرید چی خوبه چی بد!
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
دوست عزیز
بعد از یک عمر گدایی شب جمعه ایی یادتون رفته؟
نمی خوام زیره به کرمون ببرم ولی گاهی لازمه که ادم زیره هم به کرمون ببره!
افسردگیها انواع دارن گاهی اوقات ادم تو یک ساعات خاص یا زمانهای خاص یا به خاطر نبودنه مشکل و از سره شکم سیری دچاره افسردگی میشه یا... باید علتش رو پیدا کرد نه اینکه ادم سعی کنه صورت مسئله رو پاک کنه خیلیها برای فرار از مشکلات روحیشون سعی میکنن اون رو با جنس مخالف پر کنن ولی نه تنها اون مشکل حل نمیشه بلکه مشکلات دیگه ایی هم به وجود میاره که در مجموع حال ادم رو بدتر میکنه،طرف میاد ابروشو درست کنه میزنه چشمشم کور میکنه، اشتباه پشته اشتباه!
واقعا چرا ادمها برای فرار از مشکلات خودشون باید انسان دیگه ایی رو بازیچه ی مشکلات و امیال خودشون قرار بدن؟پس انسانیت چی میشه؟پس اخلاق کجاست؟شعار دادن راحته این عمله که سخته!
از دوستیهایی که بخاطره این هدف انجام میشه کم نداریم هم از طرفه دخترها و هم از طرفه پسرها اخرش هم یا بهم وابسته میشن که از طرفه مقابل رد میشه یا از هم متنفر میشن (اگه به دوستیه جنسی نکشه)
این نوع افسردگیها که گاها بی علت هم بنظر میان بیشتر در دخترها دیده میشه ولی در واقع بی علت نیستن و ریشه در مشکلات جسمی داره و هم مشکلاته گاها بلقوه ی روحی!
اینگونه افراد نه تنها با ازدواج مشکلات روحیشون حل نمیشه بلکه بیشتر هم میشه و یک نفره دیگر رو هم در مشکلات خودشون غرق میکنن(کتاب ایا تو نیمه ی گمشده ی من هسنی رو بخونید به روایته این کتاب این دست مشکلات از مشکلاتیه که افراد از ازدواج با این ادمها باید صرفه نظر بکنن!)
شما یا باید پیشه یک روانشناس برید تا مشکلتون رو ریشه یابی بکنه یا لااقل شرحه حال درستی از خودتون در اینجا بدید!
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
افسردگی در نیمه دوم سال عمدتا مربوط به کمبود ویتامین D در بدن هست.
چون در نیمه اول سال این ویتامین توسط نور خورشید تامین میشه. در نیمه دوم خیر. ماها هم که کلا مصرف ماهی در برنامه غذاییمون کمه.
این کمبود رو با قرصهای ویتامین D رفع کنید.
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام دوباره.
از تک تکتون ممنونم.خیلی زیاد.
امیدوارم تا اخر بهم کمک بشه تا از این حال گند عوضی بیرون بیام.
وااای..داغونم..یعنی داغون داغون.
سعی میکنم یه توضیحی برای نوشته هاتون و احیانا سوالاتون بدم.
فرهنگ:کلاغ که اینجا زیاده..انقدم من بدم میاد ازشون که حد نداره...اکواریوم..حالا شرایطم و حوصلم برای داشتن اکواریوم جور نیست..یه پیشنهاد دیگه بگو...
سروک:حرفاتو قبول دارم..درسته..درسته.
منم تجربه کردم که میگم درسته.
من نه ایمان قوی دارم نه هیچی..ولی خسته ام..و یه مرگم هست که خودم نمیدونم چمه؟؟؟
نقل قول:
پیشنهاد میکنم کلاس موسیقی، یا شنا بروید و بیشتر در جلسات خانوادگی شرکت کنید تا کمتر احساس تنهایی کنید.
کلاس موسیقی؟؟؟منتفی....شنا میترسم..دوبار نزدیک بود غرق بشم.یه بار بچه بودم..یه بار چندسال پیش..کلا میونه جالبی با اب ندارم..جلسات خانوادگی هم باید پیش بیاد تا برم..که البته در تمامی اونها تماما بحث دخترا درمورد پسراس..کلا فازشون اینه..که مثلا تا نصفه شب با دوست پسرشون بحرفن..اینم جلسه خونوادگی ما...
نقل قول:
آیا شما و ایشون اینقدر برای هم بی ارزش هستید که بخواید با دو انسان"بازی" کنید؟ مسلماً هیچ انسانی سزاوار به بازی گرفتن نیست. اما... سوال اینه که شکستن دل یک نفر چه سودی به همراه داره و چه چیزی از این رابطه کسب میکنید؟
حرفاتون قشنگه..اما گاهی حرفای قشنگ به درد ادم نمیخوره..نه؟؟
من که نخواستم دل کسی رو بشکنم..من فقط گفتم یه دوستی معمولیییی
سایرکس:امیدوارم اسمتو درست نوشته باشم..اما اسم من بهار.زندگیه..نه شادی.
نقل قول:
امیدوارم کسب امتیاز بیشتر یا فعالیت در راستای خوشنودی دیگر اعضا،پر کردن وقت، و... که واقعا دلیلشو نمی دونم ،نباشه
پس چی خیال کردی..اینجا یه قانونی داره از 50 رتبه به بالا بابت هر ده امتیاز کلی بهمون وام و تسهیلات میدم..حالا تو فکرشو کن...حالا یه لطفی کن این رتبه منو رند 200 کن..مرسی :)
هنوزم اگه کسی ازم بپرسه میگم اینکارو نکن.چرا؟؟چون تجربه کردم بسیار.
چرا الان اینطوریم؟؟چون حالم خوب نیست:(
خارپشت:تو رو اخر میگم.
anonymous:بله اوضاع سختیه..البته تا یادم میاد همیشه سخت بوده..گند هم بوده گاهی.
خوب من هم اینوری رو تجربه کردم و هم اونوری...از هیچ کدوم خیری ندیدم:(
هکتور:اسمم بهار66 بود.(اخی دلم براش تنگ شد).یعنی الان خیلی بد شده؟؟
مرسی..اما زیادم شجاع نیستم..حالا بعدا بیشتر خواهید فهمید.
بده..ولی راه برون رفت من از این شرایط گند چیه؟؟؟
تماس:دقت کردین نصفتون انسانیت منو زیر سوال بردید؟؟مرسی...:(
من فقط گفتم دوستی معمولی و کوچولو و مسخره..و...
نقل قول:
لااقل شرحه حال درستی از خودتون در اینجا بدید!
شرح حال؟؟؟من اگه بخوام از خودم شرح حال بدم خیلی افتضاح میشه..
چند شب پیش به حافظ سریزدم..تفالی..این اومد...به گذشته نگاه کن..تو در حال رسیدن به خواسته هات هستی..اما به گذشته نگاه کن تا اشتباهاتو تکرار نکنی..
نگاه به گذشته سخته...شاید با تصور شما از من خیلی فرق کنه..البته این مشکل خودتونه..چون من هیچ وقت نگفتم من خوبم..یا هیچ کار نکردم.
منم خیلی چیزا رو تجربه کردم و خیلی راه ها رو رفتم که سند افتخارم نیست..زندگی منه..که اگه بخوام برگردم و باز کنم که چرا و چطور شد مثنوی هفتاد منه........
موجود خاردار:
نقل قول:
اصلا غیرعادی نیست، بنظرم کاملا طبیعی هست
وجدانی اینو از ته دل میگی؟؟
نقل قول:
این ها همه حرفای تکرارین
ولی ما به این تکرارها نیاز داریم
پس من چیکار کنم؟؟؟
نقل قول:
فکر میکنم رابطه هات بالانس نشدن
رابطه با خودت، اطرافیانت(خونوادت، دوستانت و . . . ) و خدا
حالا مثلا اگه من رابطم با خونوادم یبا خودم خوب بشه..یا با خدا..که هیچ کدومو نمیدونم یعنی چی..همه چی حله؟؟
چرا انقد اهورایی میگی؟؟یه کم زمینی به همه چی نگاه کن...از دید یه موجود جسمانی..
نقل قول:
احساساتت عادیه حتی این تاپیکت
واقعا عادیه؟؟چرا اینو میگی؟؟
نقل قول:
قبلا هم بهت گفتم اگر کسی رو نمیخوای بیخود درگیرش نکن، برات گرون تموم میشه، خودتم میدونی 305
میدونم........میدونم که میدونی که میدونم :(
نقل قول:
این همه ای که گفتی رو کاملا درک میکنم
همه یعنی همه
اخیش..هورا..هورا..مرسی که فهمیدی..خیلی خوبه
نقل قول:
بنظرم اینجور موقع ها باید صبر کرد
من اصلا از این روند نتیجه ای نگرفتم..از اون روند هم نتیجه نگرفتم.
نقل قول:
یه نفس عمیق چند روزه
باید دوباره نفس کشید
باید دوباره همه اطلاعاتت رو پردازش کنی
همه احساست رو
باز زدی اون کانال؟؟نفس عمیق یعنی دقیقا چی؟؟فلسفی واسم حرف نزن.
نقل قول:
باید یه مدت از این کافه تکراری و ادمای تکرای دور شی
گور بابای کافه..بیرون هم همینطوریه.
گمونم خیلی طولانی شد..اشفتگیم انگار بیشتر شد..جای فرشته مهربون خالی بیاد بگه بهار باید احساساتت رو کنترل کنی.:)
موفق باشید