پرخاشگري بيش از حد من (به اخلاقیات من احترام نمی گذارد)
سلام. لطفا کمکم کنید دختری هستم جوان با موقعیت خانوادگی بسیار جوب دانشجو و به گفته اطرافیان بسیار زیبا !!!مدتی است که در دوران عقد به سر میبرم.کسی که در حال حاضر همسرش هستم مدت دو سال میشناختم و خیلی دوست داشتم با علاقه بسیار زیاد ازدواج کردم علاقه من به حدب بود که حتی یک لحظه بدون او نمی تونستم زندگی کنم و او هم احساسی متقابل و حتی بیشتر به من داشت.اما الان با گدشت مدت دو ماه از عقد مدام با همسرم درگیر هستم احساس میکنم که او از من تبعیت ندارد احساس میکنم او به اخلاقیات من احترام نمی گذارد و هر بار با توهین با او درگیر میشم در مقابل همسرم با خونسردی کامل از من معذرت خواهی میکند اما در تنهایی خود میدانم که به خاطر رفتار من ناراحت میشود اما حتی در هر بار درگیری من با وجود توهین من او حتی کوچکترین حرفی به من نمیزند.من او را دوست دارم اما میدانم که با این رفتارم او را هر روز از خود دورتر میکنم اما هر دفعه که سعی به خونسردی دارم باز هم اوضاع را خراب میکنم.مستاصل شده ام کمکم کنید!!!!!!!!!!!!!!:325::325::325::325::325::32 5::325::325:
RE: پرخاشگري بيش از حد من (به اخلاقیات من احترام نمی گذارد)
پیشاپیش خیلی عذر میخوام که میخوام باهاتون رک صحبت کنم و این نظر شخصی منه ؛
شما باید بتونی طرف مقابلت رو همونطور که هست بپذیری و دوست داشته باشی
هیچکسی کامل نیست
نه سردی و گوشه گیری شما از روابط اجتماعی یک حسن محسوب میشه نه اجتماع طلبی بیش از حد شوهرتون بلکه هردو در حد معقولی خودتون هستید و با تمام ویژگی هایی که دارید !
اینکه چه کسی در حد چه کسی هست رو اخلاق و منش دو طرف تعیین میکنه نه این مسائل خرده و کوچیک که بیشتر حتی باعث میشه من و هر فرد دیگری در درجه اول فکر کنیم که حیف اون آقا نه شما ... !
شوهرتون وظیفه نداره از شما تبعیت کنه چرا احساس میکنید چون شما خوشتون نمیاد از روابط اجتماعی ، باید ایشون رو هم طرد کنید و سعی کنید مثل خودتون در بیارین ؟ اگه این هیچ اشکالی نداره پس چطوره ایشون هم بگن شما ازشون تبعیت نمیکنید و بخاطر روابط اجتماعی ضعیفتون و اینکه احتمالا جوری رفتار میکنید در جمع که دیگران برداشت میکنند شما خودتونو میگیرید و همین مورد باعث میشه برای ایشون مشکلاتی پدید بیاد بخاطر اینکه همسرش در مقابل کسانی که ایشون براشون احترام قائله و خوش برخورد اینطور سرد و جدی برخورد میکنه ... خودتونو واسه یه لحظه هم که شده بذارید جای ایشون و دنیا رو فقط از دید چشمای خودتون نبینید !
دو نفر برای اینکه رابطه ی خوبی رو شروع و ادامه دار کنند در درجه اول باید بتونند توازن خوبی ایجاد کنند ، من میبینم که شوهر شما سعی در ایجاد این توازن داره و با وجود اینکه مرد این رابطه ست ولی از غرورش میگذره برای حفظ رابطه و عدم دعوا چون دوستتون داره ( نه اینکه شما رو از خودش سر بدونه !!! ) ولی شما خیر ، برای شما غرورتون از حفظ رابطه با کسی که حداقل پیش خودتون ادعا میکنین دوستش دارین هم مهم تره !
پس با این وجود میشه به من بگین بنظر شما اینطوری میشه ادعا کرد که من همسرم رو دوست دارم ؟ آیا این دوست داشتن واقعیه ؟!
بشینید پیش خودتون فکر کنید و از روی تک تک حرکات اشتباهتون حرف های بدتون نت برداری کنید روی کاغذ ، و بعد به دنبال علت تک تکشون در درون خودتون بگردید . ببینید آیا علل قانع کننده و منطقی ای پیدا میکنید ؟ نه صرفا علل نژادپرستانه یا خودخواهانه ای مثل سر بودن و اینکه من از فلان رفتارش خوشم نمیاد پس حق داشتم ، بلکه آیا از دید اجتماع و دیگران حرکات یا ویژگی های شوهرم ناپسند هستند که باعث چنین عکس العملی از جانب من شد ؟
اگه خودتون نتونستید به جوابی برسید لطف کنین چیزهایی که نت برداری کردین رو در تاپیک ذکر کنین
باز هم تاکید میکنم نظرات من نظرات شخصی هستند نه حرفه ای .
موفق باشید و به امید اینکه بتونین به توازن در رابطه با همسرتون برسید :72::72:
RE: پرخاشگري بيش از حد من (به اخلاقیات من احترام نمی گذارد)
درسته که من کامل نیستم اما اون هم با خوب بودن زیاد بر این موضوع صحه میگذاره.دیشب رفته و الان خیلی راحت انگار که من دعوا نکردم میگه بیام دنبالت بریم عروسی و خیلی راحت درباره ماسم امشب و رفتن من و پوشش و ضاهر من حرف میزنه(با عشق کامل)انگار نه انگار که من دعوا کردم و دوست ندارم بیام/ من از رفتارهاش خسته شدم راهی ندارم دارم نابود میشم هر کسی جای من بود الان بهترین لحظات عمرشو سپری می کرد اما من حتی دوست ندارم از خواب بیدار شم فکر میکنم راهی جز جدایی ندارم لطفا راهنماییم کنید؟؟
اخلاقیات همسر من/ 1.بسیار مهربان با همه 2.متعصب در صورتی که من در دوران مجردی بسیار راحت بودم(از نظر پوشش)اما شوهر من من را وادار به حجاب بیشتر میکند حجاب بیشتر نه حجاب کامل و این موضوع بسیار باعث رنجش من در جامعه و محیط دانشگاه و حتی مهمانی ها میشود.3.دائم با وجود لباس های فراوان به دلیل بی حوصلگی لباس های تکراری به تن می کند با ایشون می گویم همه الان چشمشون به توست اما گوشش بدهکار نیست.4.من و همسرم افرادی بسیار موفق در محیط دانشگاه هستیم و همین موضوع باعث دعوای هر روز ما شده است او به علت با محبت بودن سعی دارد به همه در درس کمک ند و این به نظر من بیش از حد شده است هر زمان هم به او می گویم به من چشم می گوید اما در خفا کارش را انجام میدهد5.زمانی که من برای او خود را اراسته میکنم او حتی متوجه تغییرات من نمیشود چون از لحاظ او اراسته شدن در بیرون از منزل اصلا صحیح نیست این را میگوید اما به دنبال ان وسایلی را برای من خریداری می کنه که برای استفاده بیرون از منزل مناسب است.
خواهش می کنم خانمها و اقایان به من کمک کنن!!!!! اقایان بر حسب شناخت اخلاقیات اقایان و خانمها براساس رو حیات خانمها:303::303::303::303::303:
6.او الان مال من است(این را به جرات می گویم)اما دارای زمینه هایی است(براساس محیط خانواده اش)که هر لحظه ممکن است کاری برای مادر و مخصوصا خواهرش (دختری متاهل و هم سن من)انجام بدهد که باعث رنجش بیش از حد من بشود.البته اگر هم کاری انجام دهد درر از چشم من است به خاطر اینکه من ناراحت نشوم(مثلا در دفعات قبل هنگام خرید هدیه(طلا)برای من مقدار نصف هدیه من برای خواهر خود هم طلا خریده بود فقط به این علت که خواهر ایشون رگ خاب اون را به طور کامل در دست دارد و راحت او رامتقاعد به هر کاری می کندیا در موردی تلفن همراه بسیار گران قیمت خود را به طور مجانی به او داد در حالی که به گفت اگه می خواهی برای تو در غیر اینصورت برای خواهرم.استفاده از این کلمات که اگر میخواهی واسه تو اگر نه واسه خواهرم تا چند هفته باعث رنج و عذاب من بود. خواهش میکنم اقایون به من کمک کنن تا اخلاق یه مرد و روش نرم کردن ائو را بیاموزم اگر این کار را نکنم با توجه به وضع مال خوب همسرم همه دارایی خود را صرف دیگران میکند فقط به دلیل اینکه خواهر او گناه دارد تکرار میکنم فقط به دلیل گناه داشتن چون او زن است
تو رو خدا هر چقدر فال میگیرم جوابی مبنی بر عدم خوشبختی من با همسرم دریافت میکنم .یعنی درست است؟؟؟؟راهنمایی کنید.لطفا لطفا
RE: پرخاشگري بيش از حد من (به اخلاقیات من احترام نمی گذارد)
یه چیزی رو از روی حرف هاتون در مورد شما حدس زدم و اینکه آدم هیجان طلبی هستید درسته ؟ ینی دوست دارین طرف مقابلتون ماجراجو و هیجانی باشه و تحمل آرامش دائم توی رابطه رو ندارید . همین مورد اگه صحت داشته باشه خودش بصورت ناخودآگاه باعث میشه زود سر چیزای کوچیک جوش بیارید چون درونا تمایل به ایجاد بحث و دعوا و بعد آشتی که به سختی حاصل بشه دارین . بنظرم شما آدم دراماتیکی هستید و همین شرایطو براتون سخت کرده .
شما دوست دارین وقتی دعوا و سروصدا رو شروع میکنین شوهرتونم همراهی تون کنه تا به تنهایی مقصر شناخته نشین و یه جورایی بعد اتمام دعوا از خودتون راضی باشین ، اما شوهر شما مث شما فکر نمیکنه نظر اون اینه که اگه اونم بخواد همگام با شما اوج بگیره بدتر میشه و بهتره سکوت کنه تا خودتون آروم شین .
قضیه اینقدر کوچیک و ساده ست که من خنده م میگیره که شما به همین راحتی حرف از جدایی میزنین انگار نه انگار موقعی که داشتین سند ازدواجو امضا میکردین درواقع داشتین چه تعهدی میدادین !
ببینید اگه با بعضی اخلاقیات ایشون مشکل دارین پیشنهاد میکنم حتما حتما دونفری حضوری برین پیش یه مشاور تا اون هم مشکلاتو ریشه یابی کنه و هم به هردوتون ایراد های واقعی تونو تو رابطه و راه حلش رو گوشزد کنه . اینطوری نمیشه که یه طرفه به قاضی رفت و ایشون رو به علت ملایمت و مهربونی مقصر کرد باید حرف های ایشون رو هم شنید !
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در مورد ویژگی های ایشون قبول دارم یه سری ش رو باید با حرف و صحبت منطقی و به دور از پرخاش متقاعدشون کرد مثل همین که گفتین دوست دارین آراسته باشن و زیاد به همکلاسی ها آموزش ندن ، اما در مورد حجاب خودم به عنوان یه دختر فکر میکنم درست باشه یه دختر بعد ازدواج تا حدی پوشش مناسب تری نسبت به قبل خودش داشته باشه و به قول معروف وقار زنونه پیدا کنه :305:
در مورد خانواده ش ، حساسیتتون یه مقداری بی مورده ، اونا خانواده و همخون اش هستند و قرار نیست بهشون پشت کنه بعد ازدواج و سردتر بشه ، این مفهوم ازدواج نیست !
خود شما عادت های قبل ازدواجتونو نسبت به رفتارتون با خانواده تون عوض کردین ؟
دور کردن شوهرتون از خانواده ش نسبت به خوی و خلق قبلیش و نوع محبتی که از قبل نسبت بهشون داشته بنظرم فقط کدورت ایجاد میکنه و اونها هم میفهمن که اون بعد ازدواج چنین تغییر سنگینی کرده و دلیلش رو هم بدون شک زنش میدونن .
اگه بخوام رک باشم و صادقانه بگم شما موقعی که تصمیم به ازدواج گرفتین هنوز از نظر روحی و فکری آماده برای پذیرش چنین مسئولیتی نبودین و عجله کردین . و البته این مورد چندان عجیب نیست اکثر دخترا تو جامعه ی ما وقتی هنوز آمادگی فکری ندارن به دلایل متعددی دست به ازدواج میزنن و بعد مشکلاتی پدید میان که مسلما برای کسی که در زمان درست خودش ازدواج کرده پیش نمیاد .
ولی این به این معنی نیست که به این راحتی پیوند ازدواجتونو بخواین بهم بزنین ، در درجه اول خواهش میکنم حتما حتما دونفری برین پیش یه مشاور خوب ، مطمئنم اگه اینو به ایشون پیشنهاد بدین خودشونم با خوشحالی استقبال میکنن چون سعی زیادی دارن در برطرف کردن مشکلات رابطه تون .
موفق باشین :72:
~~~~~~~~~~~~~~
جدی چیزی به اسم فال اینقدر رو آینده و تصمیم شما راجع به زندگی تون تاثیر میذاره ؟ نه واقعا ؟!
RE: پرخاشگري بيش از حد من (به اخلاقیات من احترام نمی گذارد)
نقل قول:
هر چقدر فال میگیرم جوابی مبنی بر عدم خوشبختی من با همسرم دریافت میکنم .یعنی درست است؟؟؟؟راهنمایی کنید
:163::163::163:
زندگی خودتون را با چند تا حرف الکی و بی پایه و اساس یه فالگیر که مطمنا هیچوقت خیر شما را نمیخواد خراب نکنید و قدر داشته هاتون را بدونید