به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
سلام دوستان اصلا در وضعیت خوبی به سر نمیبرم.دیشب سر یک موضوع بیخود بحث کردیم و اون از حرفای من عصبانی شد لب تابو شکست وبعد دست روم بلند کرد.کاری که توی خواب هم نمیتونستم تصور کنم ...و الان ازش متنقرم و تااز خواب بلند میشم دوباره قرص می خورم و می خوابم...بهم کمک کنید
RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
سلام khanoomi
به تالار همدردی خوش آمدی
پیش می آد!! نگران نباش....
یکم به خودت مسلط باش و با آرامش برامون بگو دعوا سر چی شد؟
حرکت همسر شما قابل تایید نیست اما اگه سهم خودت از دعوا رو مشخص کنی شاید بهتر باشه
منتظر صحبتات هستیم خانومی:72:
RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
dava sare 1 ghaza hastesh.man khanevadeye hamsaram ro daavat kardam nahar.va un jelo hame be man goft bad mazast va goft gush ro heyf kardi.man kheli be ghoruram
barkhord.ba inke did ghaza kam umade va vase ma hichi nist saresho eyne ye heyvoon andakht paino khord nagoft in zane mane bebinam ghaza hast vasash ya na,negzarim 2 3 ruz
bahash sar sangin boodam na ghahr dishab umad goft chiye manam goftam narahtam az in kare be jaye inke ghorure laanatisho bezare zire pa be man goft divaneii manam har chi
tu delam bood rikhtam biroon.goftam to ye heyvani ke faghat khodet vasat moheme goftam to vase khordano sex kardano khabidani be darde dige nemikhori va bad raftam too
otaagham.unam umad pa zad lab tabamo khurd krad,man ke ja khorde boodam rfatm biroon va behesh goftam halam azat be ham mikhore goftam motenaferam azat va un zang
zad bee madarmesh hame jaye silio ru suratam didN.azash mmotenaferam.hata 1 livan ab nakhordam dishb tahala faghat ghors...hata 1 lahze un karesh az jelo chesham
nemire...hata 1 lahze
RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
دوست عزیز زبان فینگیلیشی در تالار مجاز نمیباشد
لطفا فارسی تایپ کنید
RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
دعوا از اون جا شروع شد که همسرم سر سفره جلوی همه بهم گفت غذات بد شده گوشتارو حیف کردی و من خیلی به غرورم برخوردوچند روز باهاش سرسنگین بودم تا اینکه دیشب مثلا اومده بود منت کشی بهش گفتم ناراحتم از حرف اون روزت و اون گفت چون دیوانه ای و منم ناراحت شدم و گفتم تو یک حیوانی که از احساسات چیزی سرت نمیشه و فقط برای خوردن و سکس اومدی تو دنیا.بعدشم اومدم تو اتاقم اما اون مثل دیوانه ها لگد زد توی لب تابم و خوردش کرد.منم که عصباتی شدم بهش گفتم ازت متنفرم.حالم ازت به هم میخوره و اون دست روی من بلند کرد و الان لحظه ای کارش از جلو چشام نمیره و ازش متنفرم.فقط قرص می خورم و تا بیدار نباشم و هیچیز یه یادم نیاد....
RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
درود بانو
فقط یه سئوال واقعا اینارو بهش گفتی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جدی داری میگی یا الکی داری شوخی میکنی ملت رو سره کار بزاری؟!!!!!!!!!!!!!!!
بهش گفتم ناراحتم از حرف اون روزت و اون گفت چون دیوانه ای و منم ناراحت شدم و گفتم تو یک حیوانی که از احساسات چیزی سرت نمیشه و فقط برای خوردن و سکس اومدی تو دنیا.بعدشم اومدم تو اتاقم اما اون مثل دیوانه ها لگد زد توی لب تابم و خوردش کرد.منم که عصباتی شدم بهش گفتم ازت متنفرم.حالم ازت به هم میخوره
والله اگه منه زن ذلیل( از نوع درجه یکش) هم بودم شاید همینکار رو میکردم حداقلش میفرستادمت خونه ننه بابات تا آدم بشی و حرف زدن رو یاد بگیری.
خوب اول زندگیه همه همینجوریه اخلاق همه مردا همینه تا بیان از دوران مجردیشون جدا بشن همینجوری هستش. واقعا خودت فکر کن چون سر سفره اینو گفته به شوخی اینجوری باید باهاش حرف بزنی؟ واقعا میدونی چی به شوهرت گفتی به حرفات فکر کردی؟
RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
سلام عزیز با خوندن تاپیکت متاسف شدم
عزیزم از اتفاقاتی که پیش اومده خیلی ناراحتی ، تا حدودی حق داری چون همسرت شما رو کتک زده در صورتی که اصلا ازش توقع نداشتی ، ولی عزیزم بهتره بهت بگم با این توضیحاتی که شما دادی من خودت رو مقصر این کتک کاری میدونم .
شما به جای اینکه با همسرت صحبت کنی و مشکل بینتون رو با مهربونی و سیاست زنانه خودت حل کنی ، دهنت رو باز کردی و تا تونستی بهش بدو بیرا گفتی .
عزیزم شما فقط با گفتن اینکه غذات خوب نشده انقدر ناراحت شدی و غرورت له شده ...توقع داشتی با اون همه حرفایی که به همسرت دادی همسرت ناراحت نشه و غرورش له نشه ؟:163:
با خودت روراست باش ، اگر قبول کنی که خودت خیلی مقصر بودی شاید از دردت کم بشه .به شما حق میدم که از صحبت های همسرت در مهمونی ناراحت شده باشی اما جوابش اون حرف هایی که شما زدی نبوده .همسرت درد و غمش کمتر از شما نیست الان .
عزیزم الان چرا قرص میخوری ؟ میدونی قرص ها چی هستند و چه عوارضی دارند؟ با قرص خوردن مشکل شما حل نمیشه .
بهتره از خواب بیدار شی و به فکر راه حل اساسی برای مشکل به وجود آمده باشی .
مشکلات و دعوا در زندگی همه وجود داره ، باید سعی کنی حلش کنی و دیگه نزاری به وجود بیاد .
RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط khanoomi
منم ناراحت شدم و گفتم تو یک حیوانی که از احساسات چیزی سرت نمیشه و فقط برای خوردن و سکس اومدی تو دنیا.
اینگونه صحبت با همسر واقعا.!!!!!!!!
من حرفی ندارم .
RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
این تنها به یک موضوع بر نمیگرده اون همیشه احساسات منو تادیده می گیره انگار فقط تو زندگی رفاه مالی مهمه.بعدشم به چه حقی دست رو من بلند کرد.هزار بار یهش گفتم جلو کسی احترام نگه دار....هزار بار بهش گفتم 1شاخه گل منو از همه چیز خوشحال تر میکنه اما اون یه ماشینه نه ادم من توقع زیادی نداشتم فقط کافی بود بگه ببخشید
درضمن اقایی که هیچ حرفی نداری این مرد انقدر با بیخیالی لج منو در میاره که از حرفایی که بهش زدم پشیمون نیستم.انگار نه انگار که منو زده مثل ادمای نفهم اومده و میگه اگه واسه لب تابت گریه می کنی فردا یه بهتر واست می خرم.فعلا یه راهی پیش پام بزارین تا تنفرمو ازش کم کنم.ممنون
RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
خانومی عزیزم من اگرچه تا حدودی با حرف سایر دوستان موافقم اما چون با تمام وجودم درکت میکنم میفهمم چی میگی.واقعا متاسفم.. خیلی سخته که دل ادم اینجوری شکسته باشه و بیان نصیحتت کنن که خودت مقصری و چرا اون حرفها رو زدی..من خودم فوق العاده صبورم اما گاهی وقتها کم میارم .به هر حال هر آدمی یه ظرفیتی داره...من چون خودم آسیب دیده ام نمیتونم راهنماییت کنم فقط اینو بدون تنها نیستی خیلی از زنها مثل من و تو هستند که با بی مهری شوهرشون طرفن و همش ازش بی توجهی میبینن.عزیز دلم ما خودمون هم مقصریم چون توقع داریم یکی دیگه نیازمونو براورده کنه.باید به خودمون کمک کنیم تا بی نیاز از توجه همسرمون باشیم.مردانی مثل شوهرهای ما خودشون هم آسیب دیده ان.مشکل دارن .روانشون مریضه و از عشق و نزدیکی هراس دارن...عزیزم به خودت مسلط باش و سعی کن استقلال روانی داشته باشی