با عشقم ازدواج کنم یا خواستگارم؟باید سریع جواب بدم تا دو روز دیگه

سلام دوستان
من و هم کلاسیم بهد از چهار سال تحصیلمون که رابطه نزدیک داشتیم؛به عنوان همکلاسی نه بیشتر،ایشون گفتن که دو سه ساله به من علاقه دارن و ازم خواستگاری کردن.ازون جایی که شناخت خوبی روشون داشتم گفتن با خانواده بیان.که یک ماهی طول کشید و ما بیشتر آشناشدیم و علاقه بیشتر شد.اما خانوادم مخالفت کردن؛چون تکلیف خدمت و کارش مشخص نبود هنوز.و البته با قومیت ایشون که لر هستن هم مشکل داشتن.منم با توجه به مخالفت خانواده خواستم تا رابطمون تموم شه،سعی هم کردیم اما ایشون داشتن افسرده میشدن،منم دوسش داشتم و با دیدن عشق پاکش نمیتونستم ازش دست بکشم.رابطمون ادامه پیدا کرد اما ازون جایی که هردو افراد معتقدی هستیم برای شرعی بودن رابطمون عقد موقت کردیم.تو این مدت با هم معاشقه هم داشتیم چند بار اما دیگه بعد از عید کلا همدیگرو ندیدم.گفتش که تا نیام خواستگاریت دیگه همو نبینیم.
دنبال کارای امریش بود تا جور شه.وقتی اوکی شد قبل رفتن با خانوادم صحبت کردن و اونام راضی شدن فقط گفتن تو این مدت تحقیقات کنن.همه چیز خوب بود و دیگه منتظر تموم شدن آموزشی بودیم که واسم خواستگار اومد.حالا خانوادم زیرش زدن و میگن اون شرایط نداره و باهاش بدبخت میشی.چرا وقتی موقعیت بهتری هست اونو انتخاب نمیکنی؟همه فامیل مخالفن اونم به دلیل قومیتش!در حالی که خانواده خوبین.حتی مامانم میگه که علی رو خیلی دوس داره و خیلی پسر خوبیه.اما چون الان درآمدش کمه بدبخت میشم!!!ولی دلیلشون حرف مردمه.درضمن سطح علمی و اقتصادی خانواده من بالاتر از اونه.حالا کمکم کنید چطور خانوادمو راضی کنم؟اون خواستگارم دوست پسرعممه و میگه بچه خوبیه و کار هم داره اما اینا که دلیل نمیشه اونو انتخاب کنم.میشه؟
توروخدا کمکمک کنین پس فردا میان:302:
:323::323::316::323:

سلام

مشکل خانوادتون فقط مسئله مالی و قومیت هست؟
ایراد دیگه ای نمیگیرن؟

سلام

شما به خواستگار جدیدت گفتی که عقد موقت با کس دیگه ای داشتی و معاشقه هم داشتید؟

دوست عزیز HMD
آره همیناس.من و اون واقعا همو دوس داریم.
همش واسشون حرف مردم مهمه و اونایی کهدوست بودن بدبخت شدن!اما ما که از تو کوچه همو پیدا نکردیم.بعد از شناخت علاقه مند شدیم.

دوست عزیز maryam123
نه.نمیشه که بگم!

نانیلا جان

حرف زیادی ندارم که برات بگم.

اما یادت باشه زندگی که بر اساس عدم صداقت بره جلو اسمش زندگی نیست.مطمئن باش یه روزی حقیقت آشکار میشه و دیگه نمیشه جمع و جورش کرد.

به وجدانت رجوع کن.ناراحت نمیشی اگر اون اقا قبل از شما با کس دیگه ای صیغه محرمیت خونده باشه و باهاش معاشقه کرده باشه و حالا به عنوان یک مرد پاک و با صداقت بیاد جلو؟

امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری.

موفق باشی

من که نمیخوام با اون ازدواج کنم.من عشقمو میخوام .نمیدونم چطور خانوادمو راضی کنم.اینو میخوام بدونم

چقدر زندگیت جالبه ، دقیقا جریان زندگی دوست منه .
اون هم با یک پسر لر عاشق هم بودن که خانواده دختره قبول نمیکردن چون دخترشون یکی یدونه بود و نمیخواستن هیچ وقت به غریبه بدهند و به راه دور و همچنین اصلا اون پسر لر رو هم نمیشناختند
دختره یک خواستگار خوب داشت که خانوادش اصرار داشتن که با اون ازدواج کنه .
چقدر جالب تاپیکت رو خوندم کاملا یاد اونا افتادم .دوستم الان با همون هم کلاسیش که لر بود چند ساله که ازدواج کرده الان هم خوشبخت هستد.ولی میدونی چی کار کردن؟ پسر بلند شد خودش رفت خونه بابای دختره و از عشقش به دختر به بابای دختره گفت و بهش قول داد که خوشبختش میکنه و هر جوری که بود باباش رو راضی کرد .
الان هم با هم خدارو شکر خوشبختن
ببین اگر هم کلاسی شما هم واقعا تورو خیلی دوست داره باید مرد و مردونه بیاد جلو و به بابات بگه که من دخترتون رو میخوام و خوشبختش میکنم .الان بهترین موقعیت هست که هم کلاسیت رو امتحان کنی .ببین چند مرده حلاجه !

اشکال نداره اون خواستگارت هم بیاد ، شما که نمیخواین همین الان عقد کنید وبهشون بگو که باید فکرام رو بکنم .و توی اون فرصتی که داری هم کلاسیت رو امتحان کن

دقیقا همین طوره.کلی با باب مامانم حرف زده راضیشون کردهدوباره نظرشون برگشته
حلالا اون تو فکر عقد کردنه و من بهش نگفتم که خانوادم زیرش زدن
نمیدونم بگم یا بذارم بیاد بعد
همش میگن میخوای خودتو بدبخت کنی:302:

بهش بگو .جرا نگی؟
بگو که اگه قراره کاری انجام بده انجام بده
اگر قراره 2باره بیاد خواستگاری بیاد
اگر نگی بعدا بهت میگه که چرا به من چبزی نگفتی که من درستش کنم .

در ضمن عزیزم لرها فرهنگشون یکم متفاوته .آیا راجع به فرهنگشون تحقیق کردی؟ همه جوره همه چیز رو پذیرفتی؟
مثلا یکیش اینه که شب عروسی باید لباس لری بپوشی ،به همه این ها و خیلی تفاوت های دیگه فکر کردی؟
هم کلاسیت لر کدام قسمت از کشور هستند؟

بهش گفتم.گفت حلش میکنه.اما باید خانوادم راضی بشن.
بله تحقیق کردم.ایشون از سمت مادر هم شهری من هستن و تفاوت فرهنگی نداریم.جنوب

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

با مامانم دعوام شد
میگه تو روم وایمیسی
منم گفتم از حقیم دفاع میکنم
من به انتخابم و راهم ایمان دارم
میگه پس برو با ایمانت1پدر مادر میخوای چیکار؟؟؟؟
من چیکار کنم؟چطور قانعشون کنم؟
بخدا هم کلاسی من خیلی پسر خوبیه و همه جوره بهم میخوریم