-
بلا تکلیف موندم
با سلام خدمت دوستان
پسری 23 ساله هستم که اردیبهشت امسال از طریق چت با دختر 19 ساله ای دوست شدم...که تا شهریور فقط ارتباطمون در حد چت بود ولی شهریورماه از نزدیک با هم قرار گزاشتیم و همدیگرو دیدیم تو این مدت چندین بار قهر کردیم که آی دی من رو پاک کرد و من بعد چند روز اد دادم و بازم آشتی کردیم و بهم خیانت نکرد چون میدونین که محیط مجازی پر از پسر و دختر هستش و به راحتی میشه سراغ کسه دیگه ای رفت(اما آشتی که کردیم میگفت که چون دوست داشتم و دارم سمت پسر دیگه ای نرفتم)..در ضمن ایشون امسال کنکور داد و با هم هم رشته ای و هم دانشگاهی شدیم با این تفاوت که من ترم 9 هستم و ایشون ترم 1
روی هم رفته 5 بار از نزدیک همدیگرو دیدیم تو 3 دیدار آخری اقدام به بغل کردن بوس کردن و لمس کردن جاهایی از بدنمون کردیم..میگفت چون بهت ایمان دارم و اعتماد دارم که پسر پاکی هستی گذاشتم به بدنم دست بزنی(قبل اینکه از نزدیک با هم دیدار کنیم س . ک . س چت هم داشتیم) بعد از این کار این دختر خانوم به من وابسته شد طوریکه روزی 4 بار رو با من تماس میگرفت و میخواست بره دانشگاه تماس میگرفت.از کلاس میومد بیرون تماس میگرفت.از دانشگاه میخواست بره خونه تماس میگرفت.مواقع بیکاری تو دانشگاه با من چت میکرد
و کلی قربون صدقه من میرفت و من هم متقابلا قربون صدقش میرفتم
دو شنبه هفته پیش خواستم مثلا خودمو لوس کنم بهش گفتم که هروقت واست مهم نبودم بگو که از زندگیت برم بیرون و هروقت تو واسم مهم نبودی حتما میگم که از زندگیم بری بیرون...در حالیکه روز قبلش با هم بودیم و تو بغلم بود و حرفای عاشقونه بهم میزدیم..هیچ مشکلی نداشتیم..اما من گند زدم به همه چی
این حرف من خیلی بهش برخورد شاکی شد و گفت دیگه نه اس ام اس بده و نه زنگ بزن و نه تو دانشگاه سراغمو بگیر...من هم بعد دو روز از حرف بدی که بهش زده بودم به شدت پشیمون بودم و خودمو سرزنش میکردم و از 4 شنبه تا جمعه مدام اس ام اس میدادم و معذرت خواهی میکردم اما ایشون حتی یه اس ام اس هم نمیداد
تا اینکه شنبه این هفته از اس ام اس دادن و کوچیک کردن خودم خسته شدم و بهش اس ام اس دادم که من برای همیشه رفتم و نه دیگه بهت اس ام اس میدم و نه زنگ میزنم و هروقت خواستی آشتی کنی بهم اس ام اس بده
5 دقیقه از این ماجرا نگذشته بود که این خانوم اس ام اس داد که ساعت 5 بیا پارکینگ دانشگاه ببینمت کارت دارم ... من هم رفتم و اونجا هم حضوری از ایشون معذرت خواست ابتدا کمی ناز میکرد اما در نهایت گفت که بزار فکرامو بکنم شب بهت اس ام اس میدم..اما شب شد اس ام اس نداد...شنبه یکشنبه شد اما خبری ازش نشد...
امروز 2 شنبه 24 مهر ماه 91 ساعت 11 بهش اس ام اس دادم که سلام.چی شد؟فکراتو کردی؟
تا الان که ساعت 6 غروب هستش جوابی نداده به من...یه جورایی من و لنگ در هوا نگه داشته...نه میگه برو از زندگیم نه آشتی میکنه
چندین کتاب درسی هم چون هم رشته ای هستیم و اون ترم اولی هستش 2 هفته پیش بهش دادم اما نمیگه که بیا کتابات رو هم بدم بهت و برو دست از سرم بردار
واقعا از ته دل دوستش دارم و قصدم ازدواج هستش از سر هوا و هوس هم نمیخوام باهاش بمونم....استرس شدیدی دارم که برای همیشه میره یا آشتی میکنه...اما ایشون جواب من رو نمیده
-
RE: بلا تکلیف موندم
با سلام
دلایلتون از انتخاب ایشون برای ازدواج چی هست ؟
ایا شرایط رو برای ازدواج دارین ؟!!
-
RE: بلا تکلیف موندم
اگر قصدت ازدواجه راهش اینه که از طریق خانواده اقدام کنی.وگرنه به رابطه دوستی مشاوره داده نمی شه.درضمن
دختری که به این زودی خودش می ندازه تو بغلت به راحتی تو بغل یه نفر دیگه هم می ره.این قطع ارتباطش می تونه
به این دلیل باشه.به هر حال یا برای ازدواج اقدام رسمی کن یا تو هم رابطه رو قطع کن.
عنوان مبهمه.یه عنوان که مشخص کننده موضوع باشه در پست بعد انتخاب کن تا جایگزین بشه.
-
RE: بلا تکلیف موندم
mahsun68 سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
دوست عزیز گفتی هدفت ازدواج هست
آیا خانوادتون در جریان هستن؟
چرا فکر میکنید که این فرد برای فکر کردن به موضوع ازدواج برای شما مناسب است؟
مشکل شغل و سربازی ؟
معیارهای شما برای ازدواج چیست؟
منتظر پاسخت هستیم:72:
-
RE: بلا تکلیف موندم
عنوان مناسب اگه دارین زحمت بکشین عوض کنین عنوان رو.پیشاپیش تشکر میکنم
شرایط: از سربازی معاف شدم.خونه هم دارم.ترم دیگه لیسانس میگیرم و چون پارتی گردن کلفت دارم به راحتی مشغول به کار میشم و برای ارشد قصد تحصیل دارم
ایشون میخواستن با مادر من ملاقات کنن که متاسفانه قهر کردیم
خانواده آبروداری هستن.فرهنگشون به فرهنگمون میخوره..تقریبا هم محلی هستیم
دختر صادقی هستش و نمازش ترک نمیشه...چندین بار قهر کردیم اما پایبند به دوستیمون بوده و خیانت نکرده
اما با اون حرف من احساس میکنم فکر کرده که یه وسیله برای ارضای جنسی من هستش و من بعد اینکه ازش استفاده کردم میگم که از زنگیم برو بیرون ولی خدارو شاهد میگیرم که من قصدم ازدواج بده و هیچ نیتی پشت حرفم نبوده
اما ایشون متاسفانه نه آشتی میکنه و نه میگه که از زندگیم برو بیرون...همونطور که گفتم خودم راضی شدم که برای همیشه برم اما ایشون باز گفت بزار فکرامو بکنم بهت اس ام اس میدم و نداد...من خودم خواستم رابطمو قطع کنم اما ایشون نذاشت و قرار گذاشت که همدیگرو ببینیم
بخداوندی خدا اگه بگه برو با اینکه سخته اما میرم از زندگیش بیرون و مزاحمش نمیشم ولی ایشون منو بلا تکلیف گذاشته...نه میگه برو و نه آشتی میکنه...
-
RE: بلا تکلیف موندم
mahsun68 ممنون از پاسخت
پیشنهاد دارم رسمی وارد شوی یعنی از طریق خانواده و زیر نظر خانواده بعد از خواستگاری پروژه شناخت را در پیش بگیری
دوست عزیز قبول کن شما ایشون رو بلا تکلیف قرار دادی ...
امیدوارم در کنار مشاوره بهترین تصمیم رو بگیری:72:
-
RE: بلا تکلیف موندم
دوست عزیز!
رابطه تون گناه آلود شده ، اگه می تونی با اتفاقاتی که الان افتاده کنار بیای ، ارتباطات بدنی ، به نظر من اگه فکر می کنی دختر خوبیه . هر چه زودتر برو خواستگاریش و مراحل شناخت رو به کمک خانواده ات پی بگیر .
به یاد داشته باش که یه دوست خوب ، حتماً یک شوهر خوب نمی شه . ولی یه شوهر خوب حتماً یه دوست خوب واسه خانمشه.
.
.
به نظر من نمی شه این دختر رو سرزنش کرد ، چون دخترها به خاطر ازدواج با پسرها دوست میشن ... .
-
RE: بلا تکلیف موندم
ممنون از دوستام که حوصله کردن و به من پاسخ دادن
برای ازدواج بهتر هستش که کمی شناخت از هم بیشتر بشه و هر وقت درآمدی پیدا کردم اقدام کنم....صحبت ازدواج رو هم با هم کردیم و ایشون هم موافقت کردن
اما چیزی که الان هستش اینه که با هم قهر هستیم
چندتا از دوستام بهم گفتن که سرش جای دیگه گرمه و بهتر هست که صبور باشی
اما اگه با کس دیگه ای دوست بود حتما میگفت که من از زندگیش برم بیرون ولی ایشون متاسفانه نمیگه که برم...امروز اس ام اس دادم که تکلیفمو مشخص کن اما ایشون تا الان جوابی نداده
-
RE: بلا تکلیف موندم
خوب عزیز من خودت هم که میدونی به قول خودت گند زدی ، آخه این چه حرفی بود زدی بیخود و بی جهت؟
اگه شما قصدت واقعا ازدواج هست باید به ایشون نشون میدادی که خیلی جدی میخوای باهاش بمونی مثلا بگی (هیچوقت ازت جدا نمیشم. تو مهمترین هدف زندگیم هستی ، میخوام همیشه کنارت باشم میخوام باهات ازدواج کنم یا ....) اما شما چی گفتی؟؟ هرموقع نخواستی بگو برم!!
بیچاره حق هم داره خوب. به شما اجازه داده بهش نزدیک بشی و درست وقتی که خوبین همچین چیزی شنیده
حالا میخوای جملتو برات ترجمه کنم؟ چیزی که بهش گفتی با توجه به شرایطی که داشتین معنیش اینه : - من تو رو فقط واسه هوس می خواستم نه هیچ چیز دیگه ، الانم حالمو باهات کردم و دلمو زدی دیگه ، وقتشه برم یه کیس جدید پیدا کنم (یا شایدهم پیدا کردم)، هرموقع خودتم خسته شدی بگو که بریم پی کارمون!
-
RE: بلا تکلیف موندم
وای خدای من اغلب تاپیک هایی که ایجاد می شه توش روابط جنسی هست، من نمی خوام کسی رو سرزنش کنم ولی شمایی که می گی نمازش ترک نمی شه، مگه نمی دونی خدا همه جا حاضر هست و از تمام اعمال و نیات ما با خبر هست، خوبه یه کم جوونهای ما درباره اینکه چرا اسلام روابط جنسی و دوست دختر و پسر رو منع کرده تحقیق کنن شاید وقتی بفهمن همه اش به خاطره خودمون و به خاطر رسیدن به کمال جامعه امون هست از این کارها دست بردارن
بعضی وقت ها یکی رو خیلی دوست داریم بهمون می گه فلان کار رو انجام بده یا انجام نده ما هم اطاعت می کنیم اما خدا که اینقدر قادر هست و توانا و حکیم و مهربان و بخشنده حرفش رو نادیده می گیریم
(اینهایی که می گم با خودم هم هستم خودم هم غافلم)