دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
قبلا در چند پست مفصل توضيح داده ام كه همسري دارم به شدت هيجاني و احساساتي كه متاسفانه نمي تواند خشمش را كنترل كند و وقتي مساله اي ناراحتش مي كند تا خودش را بصورت كامل (از نيش و كنايه بگير تا فحش و داد و بيداد) تخليه نكند راحت نمي شود... متاسفانه يا خوشبختانه ! :302:ايشان خيلي تحصيل كرده هستند ولي مساله عصبانيت و عدم كنترل خشم را هنوز نتوانسته برطرف كند و از اطرافيانش توقع دارد كه اورا رعايت كنند و اعصابش را تحريك نكنند.
مساله الان من اين است كه رفتارهاي مودي و خشم هاي لحظه اي همسرم در حال حاضر نه تنها من بلكه دختر كوچك من را تحت تاثير قرار داده. شايد بهتر باشد بدانيد كه دخترم حدودا سه ساله است. اولين فرزند ماست.يك سال و نيم بعد از ازدواجمان به دنيا آمد.اولين نوه در خانواده من است.دوران بارداري و شيردهي پراز استرسي را گذرانده ام و بعد از يكسال رايط كاري و عصبي ام كمي بهتر شد. دخترم حدودا چند ماه است به مهد كودك مي رود ولي قبل از آن مادرم از او نگهداري مي كرد(وقتي من به محل كارم مي رفتم).
دخترم چند ماهي است كه خيلي غر غرو شده .هر چيزي را كه بخواهد بايد بدست بياورد.بيشتر وقت ها براي بدست آوردن هر چيزي گريه مي كند و تا مرز جيع و داد كردن كارش را ادامه مي دهد. اگر خواسته اش تامين نشود خودش را مي زند( موهايش را ميكشد و به سرخودش مي زند). اشتهايش كم شده و خوب عذا نمي خورد.اين تغيير رفتار از سه ماه قبل شدت يافته .متاسفانه همسرم رفتار درستي ندارد و در مقابل دخترم رفتارهاي انتقام جويانه دارد و حتي گاهي تنبيه فيزيكي اش (مثلا به پشتش مي زند يا سرش داد مي كشد وبه او ناسزا مي گويد) مي كند. و بعد هم به خاطر دخترم با من دعوا مي كند كه چون تو بالاي سر بچه نيستي بچه از كنترل خارج شده!!! اين رفتارها را از مهد كودك ياد گرفته يا مادرت لوسش كرده . وقتي هم او را تنبيه مي كند خودش به شدت پشيمان مي شود و مجددا مي رود و ناز دخترك را مي كشد.من مي دانم كه اين رفتارهاي اشتباه همسرم تاثير منفي بر روي روان كودك گذاشته و دقيقا لجبازي ها و پرخاشگري هايش مشابه رفتار پدرش است ولي همسرم قبول نمي كند و متاسفانه روش اشتباه خودش را ادامه مي دهد ( يعني وقتي از كودكم ناراحت مي شود تصور نمي كند كه بچه است و با او خيلي تند برخورد مي كند).من خيلي ناراحتم. دلم براي دخترم مي سوزد. احساس مي كنم بخاطر عدم هماهنگي در تربيت و يا رفتارهاي تند پدرش او هم كم كم عصبي شده است. بعضي وقتها هم خجالت مي كشم كه دو آدم تحصيل كرده در تربيت كودكشان مانده اند.!!! شما بگوييد چه كنم؟!! با همسرم چقدر صجبت كنم؟ او كلي كتاب روانشناسي كودك گرفته و اهل مطالعه هم هست ولي وقتي نمي تواند منطقي رفتار كند چه راه حل ديگري را بايد تست كنم؟
آيا اين رفتارها در كودكم ماندگار خواهند بود؟ خواهش مي كنم كمكم كنيد واقعا نياز به همفكري و همدليتان دارم.
RE: دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
عزیزم آروم باش
من نظر شخصیم رو میگم و شاید خیلی هم درست و کارشناسی نباشه
اگر سر کار میرید و نیاز خیلییییی مبرمی به حقوق شما نیست خواهش میکنم از سرکار رفتن منصرف شید و بچسبید به خانه داری و شوهر داری و تربیت فرزندتون که در اولویت هست
تربیت فرزند صالح و نگه داری خانه و شوهر در بهترین وضع خیلی خیلی خیلی مهمتر هست از سرکار رفتن
خواهر خود من 7سال از دنیا آمدن بچش رو رفت سرکار و وقتی پسرش 7 ساله شد دیگه نرفت
حالا که بچش 12 ساله شده هنوز داره حسرت میخوره که ایکاش اونموقع بیشتر به بچم رسیده بودمو نمیرفتم سرکار
با اینکه اونموقع حقوق خیلی خیلی بالایی هم میگرفت
البته بچش سلامت جسمی و روحی داره ولی خود خواهرم عذاب وجدان اونموقع رو داره میکشه
RE: دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
واقعيتش من تحصيلات عاليه وفوف تخصص دارم و نمي تونم بيكار در خونه بشينم. ضمن اينكه هنوز شرايط كار ي همسرم رو به راه نشده و تنها در آمد ما از حقوق من است.
RE: دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
مهرو جان اگه برات ممکنه به رواشناس کودک مراجعه کن که اسیب های کودکتو بتونی بشناسی و بتونی باهاش درست رفتار کنی که اثرات رفتار همسرت کمتر بشه. اگه هم برای مشکل اخلاق همسرت امکانشو داری به روانشناس مراجعه کنی بد نیست چون همسرت هم داره روحیه تو رو اذیت می کنه هم دخترتو و اخرشم خودشه که اذیت می شه.
بچه رو فعلا تا دنبال راه حلی برای بهتر کردن اخلاق شوهرت بهتره زیاد با شوهرت تنها نذاریش. می تونی از همون مهد یا کسایی مثله مادرت (اگه به نحوه تربیت کردنشون اعتماد داری) کمک بگیری. فعلا یه مدت توی خونه سعی کن موردی پیش نیاد که همسرت عصبانی بشه و تا حدی سعی کن خونه در ارامش باشه تا کوچولوت استراحتی بکنه. خودت هم با ارامش و بدون عصبانیت می تونی یکی دوبار وقتی شوهرت حالش خوبه بهش خیلی کوتاه یاداوری کنی که کوچولوتون نیاز به محبت داره نه تنبیه و اثر محبت و تشویق خیلی بیشتره تا تنبیه. یعنی اگه یه بچه ی مطیع می خواد با تشویق و محبت خیلی راحت تر نتیجه می گیره. وقتی هم که کوچولو دعوا می شه حداقل بعدش برو بغلش کن. حتی هیچی هم نگی بازم گریه اشو توی بغلت بکنه بازم خوبه احساس تنهایی نمیکنه. حتما از روانشناس یامشاور کمک بگیر. راستی لازم نیست حتما به کوچولوت اون اسباب بازی ای رو که می خواد بدی. خودت سعی کن وقتایی که پیششی باهاش مهربون حرف بزنی گاهی بغلش کنی و خلاصه توجه و احترام همراه با محبت تو رو داشته باشه کوچولوت. احتمالا دیگه بی تابیش کمتر بشه واسه اینکه چیزی رو که می خواد بگیره چون مهمترینشو که محبت و توجه مادره داره. حتی اگه روزی یه ساعت براش وقت داری این وقتو براش بذار. باهاش بازی های مفید کن بهش به روحیاتش توجه کن و هم احترام بذار هم رفتارت محبت امیز باشه. بچه خودش می فهمه.
بچه ها عکس العملاشون متفاوته در مقابل بی مهری یا تحقیر یا خشونت یا این چیزا. بعضیا خیلی اروم می شن واسه اینکه در واقع تنبیه هاشونو کمتر کنن بعضیاشونم یه مقدار برعکس می شن و بیشتر پرخاشگر و نااروم می شن. واکنش ها رو باید از یکی بپرسی که می دونه و کودکانو می شناسه مثله یه روانشناس کودک شایدم کتابایی باشن برای این موضوع ها.
امیدوارم کارشناسان بیان راهنماییت کنن.
موفق باشی.
RE: دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
مهرو جان سلام
لجبازی بچه ها توی این سن که زیاد غیر طبیعی نیست ولی نیاز به توجه دارند تا یه کم حالشون بهتر بشه مطمئنا توی مهد کودک توجه لازم رو دریافت نمی کنند.
البته زندگی پیش مادربزرگ هم معمولا منجر به لوسی حاد میشه.
من خودم هم دانشگاه کار میکنم من یکی از مربی های مهد کودک رو ازش خواستم به طور خصوصی بیاد دانشگاه و بچه ام رو نگه داره.البته سال پیش کامل زیر نظر داشتمش و بهش اطمینان دارم.
محل کارت احتمالا خوابگاهی مهمانسرایی چیزی داشته باشه که بشه بچه ات رو با یه مربی توش بذاری و توی وقت آزادت مثلا وقت نهار رو باهاش باشی.
اگه به مربی زیاد هم اطمینان نداشته باشی میتونی یه دوربین مدار بسته توی محل نگهداری بچه بذاری و هر روز نحوه رفتارش رو چک کنی.
اگه محل کارت جایی برای نگهداری نیست خوب خونتون رو نزدیک به محل کار بگیر و یه آدم مطمئن پیدا کن.
به نظر من ناسازگاری بچه ها تو این سن به خاطر عدم دریافت توجه و محبت کافی است.
شاید پدرش هم تاثیر داشته باشه ولی مطمئن باش کسی که بیشتر اوقات روز رو با بچه سپری میکنه مهمتره.
یه بخش از حقوقت رو باید بدی ولی ارزشش رو داره.
امیدوارم مشکلت حل بشه:72::72::72:
RE: دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
چقدر شرایطت شبیه به منه. یک لحظه فکر کردم یکی اومده به جای من نوشته. فقط فرقش اینه که من دور از خانواده ام هستم.
راستش دلیل ناراحتی فرزندت می تونه خیلی چیزها باشه، اما مطمئنا یکیش سازگار شدن با محیطیه که اون تنها کودک در اونجا نیست (مهد). البته مهد در سن 3 سالگی مفید هم می تونه باشه چون بچه ها یاد میگیرند تا با دنیای اطرافشون تعامل سازنده داشته باشند و اجتماعی بشوند. اما خوب چون دخترت تا به حال یکی یدونه بوده ممکنه کمی طول بکشه این سازگاری.
اما اینکه ناراحتیش رو به طریق پرخاشگری بروز میده، اگر به بچه ها یاد ندی چطور احساساتشون رو بیان کنند اونها با تقلید از اطرافیانشون احساساتشون رو بروز می دهند.
اما شما نقش خیلی موثری می تونی این وسط داشته باشی:
1- وقتی اوضاع ارومه، از احساست و عواطف فرزندت برای پدرش صحبت کنی. اینکار رو باید به طور مداوم انجام بدی تا در ضمیر نا خود اگاه همسرت جا بگیره و روی رفتارش اثر بذاره
2- به فرزندت کمک کنی احساسات و ناراحتیها و هیجاناتش رو به صورت درست بروز بده یا بیان کنه. اینکارو باید بهش یاد بدی. اینطوری اون خیلی جلو میافته و کمتر اسیب میبینه. ممکنه اگر بهش یاد ندی خودش یاد بگیره اما بعد از مدت زمان خیی طولانیتر و حتی ممکنه به طور غلط یاد بگیره. اگر خودت هم بلد نیستی روش درست رو از یک مشاور کودک کمک بگیر. مثلا در مورد چیزهایی که می خواهد و نباید داشته باشه. برایش در قالب داستان یا یک برنامه عروسکی با عروسکهاش و یا بازی مشکل رو مطرح کن و بذار حرف بزنه . و بعد راه حل رو با همون زبان داستان و .. بیان کن. اگر چند بار تکرار کنی کودکت دقیقا همون رفتارو اجرا می کنه
3- لازمه که در مورد قانونهای خونه با هم به توافق برسید. و البته این قانون ها نباید زیاد باشند.
4- در زمان ناراحتی فرزندت سعی کن قبل از اینکه همسرت شروع به پرخاشگری کنه ارامش خودت رو حفظ کنی و سعی در اروم کردن فرزندت به طریقی که گفتم بکنی. آرامش شما خیلی مهمه ، چون هم همسرت و هم دخترت دارند به شما و عکس العملت نگاه می کنند . اگر ارامش داشته باشی هر دو اروم میشن و اگر مضطرب بشی هر دو پرخاشگر.
5- هر وقت فرزندت خیلی نا اروم شد، بهش بگو چند نفس عمیق بکشه و بعد اونو به جایی ببر که فقط خودت و خودش باشید و بعد کمکش کن تا ماجرا رو شرح بده و خواسته اش رو بگه و با هم تصمیم بگیرید که چه کاری به نغعشه.
امیدوارم این تجربیات من به دردت بخوره. اگر سوالی داشتی بپرس.
موفق باشی.
RE: دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
دلجوی عزیز سلام:72:
خواستم بگم درسته که مهد کودک میتونه مفید هم باشه ولی نه وقتی که ساعات زیادی از روز رو در بر بگیره (مثلا 7 صبح تا 4 بعد از ظهر) و مادر هم که بعد از اومدن از سر کار اون بقیه روز رو هم حوصله نکنه به علت خستگی با بچه سر و کله بزنه.
مهد اگه روزی نهایت 3 یا 4 ساعت باشه اونم بعدش مادر سر حال با بچه تعامل بکنه میتونه خوب باشه و باعث اجتماعی شدن بچه بشه.
بالاخره بچه نیاز داره یک نفر در روز براش وقت بذاره تو مهد که این امکان فراهم نیست تو خونه هم که مادر خسته هست پس تکلیف این بچه چی میتونه باشه؟نتیجه اش بداخلاقی بچه هست.
RE: دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
واقعا از راهنمایی های همتون ممنونم.ولی واقعا می دونم علت اصلی رفتار دخترم پدرشه.امروز سر یه مساله ساده جلوی پچه چنان داد و هواری سرم کشید که دخترک از ترس گریه کرد و می گفت مامان گریه کرد!دخترکم ب...واقعا همسرم قدر داشته هاشو نمی دونه.نیاز مبرم به روانشناس داره.فقط بقیه رو محکوم میکنه.
RE: دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
خوب سعی کن شرایط همسرت رو درک کنی و موقعیت هایی که همسرت رو عصبی می کنه کم کنی.
بالخره همسرت الان کار مشخصی نداره و احتمالا مسولیت های بچه هم با اونه. سعی کن درکش کنی که این دو تا مساله خیلی می تونه یک مرد رو تحریک پذیر کنه. سعی کن محیط خونه رو ارام کنی و موقعیت هایی که همسرت رو شاد می کنه شناسایی کنی و اونها رو بیشتر بوجود بیاری.
RE: دختر غرغرو و پدر عصبي!!!!
دلجو جان مشکل همسرم اینه که یک سری افکار منفی تو سرش هست که من هر کاری می کنم از بین نمی روند.من دو سال زودتر از ایشون تحصیلاتم تمام شده.دانشجو بودیم که ازدواج کردیم ولی از همان اول شرایط اقتصادی توسط من تامین میشد.حالا که من سر کار هستم و شوهرم دو سه ماه دیگه درسش تمام میشه هر مشکلی رو ربط می ده به اینکه چون تو خودت پول در میاری و درآمدت بالاست.مطیع من نیستی و هر کاری دلت می خواد می کنی!بخدا اینطوری نیست اصلا. ولی بسکه همسرم این حرفا رو تکرار کرده ممن هم ناخواسته بعصصی وقتها از دهنم در میره که خوب این پس اندازه منه خودم براش برنامه دارم.
از اولش خونه ودرآمد از من بود .الانم من ماشین خریدم درحالیکه همسرم حتی گواهینامه هم نداره.دعوای این روزای ما سر اینه!آخه منم تازه گواهینامه گرفتم هر وقت با شوهرم رفتم بیرون استرس بهم داده.منم جرات ندارم دیگه در کنارش رانندگی کنم.الان میشینه بلند میشه میگه تو که بلد نبودی رانندگی کنی چرا ماشین خریدی پول بی زبونو هدر دادی!منم یه بار گفتم خوب فرصت بده رانندگیم اوکی بشه.ماشین که فاسد نمیشه.تو این وضع اقتصادی هر چی بخریم سود کردیم ولی آخر همین بحث ها به دعوا و قهر می کشه.نمی دونم چکارش کنم.هر طور رفتار می کنم میگه داری پولتو به رخم می کشی.بجان بچه ام اینطور نیست .تفکرات درون خودشو اونقدر تکرار می کنه که من یه حرفی بزنم و بعد همون حرف ابزارش برای کوبیدن من میشه.بخدا بسکه تحقیرم کرده باور نمی کنم که آدم باشم!