سلام
من در یک کارگاه روانشناسی شرکت کردم در اون کارگاه برای مشکلم که کم حرفی و انزوا بود من رو در یک جلسه غرقه سازی کردند . احساس میکردم که به کنه وجود من و نهانی ترین افکار و عقایدم دست پیدا کردند و تمام اونها رو در یک جلسه در حضور دیگران افشا کردند. رابطه اجتماعی من بهتر شد و روز به روز دارم بهتر میشم ولی یک مشکل که برام پیش اومده این هست که نسبت به افکار و عقاید و علایق گذشته خودم بیزار شدم و دوست دارم از اونها فاصله بگیرم چه خوب و چه بد والان جاش رو داده به یوگا و روانشناسی .من قبلا به هنرهای سنتی خیلی علاقه مند بودم کلاس مینیاتور میرفتم ولی الان اصلا دوست ندارم حتی یک نقاشی مینیاتور ببینم چون احساس عقب ماندگی به من دست میده . حتی از لحاظ مذهب هم بر من اثر گذاشته کلا کن فیکن شدم . دیگه زیاد تمایلی به موسیقی هایی که قبلا دوست داشتم ندارم دلم میخواد از همه گذشته ام دور بشم .چه کار کنم یعنی باید گذشتم رو فراموش کنم.گذشته ای که با روح من پیوند داشت حالا ازش بیزار شدم.