من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
سلام
نمدونم از کجا شروع کنم، نمی دونم کجای کارم مشکل داره، اویلی که تازه ازدواج کرده بودیم من خیلی با خانواده شوهرم بگو وبخند میکردم ولی شوهرم با این کار شدیدا مخالف بود میگفت این کار رو نکن این باعث میشه اونا اصلا دیگه به حساب نیارنت و شخصیت تو براشون یه شخصیت قوی نباشه ، یادم رفت بگم شوهرم وبرادر شوهرم دوقلو هستند و من به شدت با جاریم مقایسه میشم. من 2سال از شوهرم کوچکتر هستم خانواده شوهرم بعداز گذشت دوسال اصلا من وشوهرم رو قبول ندارن وکم اهمیتی اونا باعث ناراحتی شوهرم میشه و خیلی با من دعوا میکنه منو مسبب بدبختیش میدونه و حرفای مثل این که اشتباه کردم آمدم خواستگاریت وحرفای که منو خیلی ناراحت میکنه. راستشو بخواین من اصلا طعم عشق و دوست داشتن رو نچشیدم از همون روز اول عقدمون همش دعوا بوده ومن خیلی دوست داشتم زندگی خوبی داشته باشم یادم رفت بگم شوهرم منو خنگ وکندذهن خطاب میکنه ومیگه من آدم غیر منطقی هستم . لطفا کمکم کنید که چکار کنم حتی میخواین ازمن تست هوش بگیرید. شما در مرحله اول همه حق رو بدین به شوهرم و فقط اشکال کار منو بگین ؟
RE: من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
عزیزم
نقل قول:
لطفا کمکم کنید که چکار کنم حتی میخواین ازمن تست هوش بگیرید. شما در مرحله اول همه حق رو بدین به شوهرم و فقط اشکال کار منو بگین
با همین جملت میشه فهمید چه جور خانومی هستی
تو خیلی قوی و صبور هستی و معلومه زن زندگی ساز و بسازی هستی
داری تلاشت رو میکنی که زندگیتو حفظ کنی و نگه داری
این یه گام بزرگه برای رسیدن به هدفت که همون زندگی سالم و پراز عشق در کنار همسرته
لینکهای زیادی تو همین تالار هست که بچه ها برات میذارند انشالله تا بتونی سطح زندگی مشترکت رو بالا ببری و احساس خوشبختی و رضایت کنی
سعی کن از هر چیزی تو زندگیت انرژی مثبت بگیری..حتی با یه لبخند شوهرت..حتی با دادن یه لیوان آب به همسرت
همیشه به این فکر کن که خیلیا حسرت زندگی شاد تورو دارند و هیچوقت هم حسرت زندگی کسی رو نخور عزیزم
RE: من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
وقتی شوهرم شروع میکنه به صحبت از ضعف های من میگه که این موضوع منو ناراحت میکنه ومن در جوابش دیگه هیچی نمیگم دوباره اون توهین ها شو ادامه میده و بعد طرح مشکل میکنه و مرتب به من میگه چرا بازخورد نمیدی میگه تو آدم عجیبی هستی و مثل بقیه زن ها زبون دار نیستی . خیلی شوهرم حرف طلاق رو میزنه . ومن از آینده نگرانم . ذر ضمن من شاغل هستم و کارشناسی حسابداری دارم .
RE: من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
در مورد روابط زن و شوهرا و خونواده هاشون نظری نمی تونم بدم که به دردت بخوره اما واسه خودت و واسه اینکه می گی هیچی نمی گی دو تا تاپیک هست توی همین سایت خوبه بخونی. کارگاه جراتمندانه رفتار کردن و چگونه منفعلانه رفتار نکنیم.
http://www.hamdardi.net/thread-23001.html پست 10
و http://www.hamdardi.net/thread-19883.html
موفق باشی.
RE: من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
نه دیگه
سکوت جا و مکان خودشو داره..زیادی در لاک مظلومی فرو رفتن هم خوب نیست
نمیگم جارو جنجال کن و با شوهرت بحث و جدل کن ولی حرف دلتو در کمال آرامشو متانت بزن
بهش بگو از چه چیزایی ناراحتی و چه احساسی داری
اگه نمیتونی حرف بزنی ، روی کاغذ براش بنویسو با یه بوسه عاشقانه بده بهش بخونه
اون باید بدونه تو دلت چی میگذره
یه وقتم میبینی تمام اینا سوءتفاهمهایی هست که به خاطر حرف نزدن شما درست شده و اگه اون بدونه شما واقعا چی میخواین، تمام اینا حل شه
RE: من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
حرف زدن خیلی مهمه توی رابطه. شما باید یاد بگیری صحبت کردن رو و مهمتر از اون طرز صحبت کردن رو. معلومه حسابی اعتماد به نفستون رو از دست دادین.
این حرف نزدنتون مخصوص همسرتونه یا با بقیه هم همینطورید؟ لطفا چند نمونه از بحت هاتون و موضوع هایی که شروع به بحث شده رو بگید تا دوستان بیشتر راهنمایی کنن
لطفا سن خودتون و همسرتون و نحوه اشناییتون و شرایط زندگیتون رو هم بگید
RE: من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mr6262
حرف زدن خیلی مهمه توی رابطه. شما باید یاد بگیری صحبت کردن رو و مهمتر از اون طرز صحبت کردن رو. معلومه حسابی اعتماد به نفستون رو از دست دادین.
این حرف نزدنتون مخصوص همسرتونه یا با بقیه هم همینطورید؟ لطفا چند نمونه از بحت هاتون و موضوع هایی که شروع به بحث شده رو بگید تا دوستان بیشتر راهنمایی کنن
لطفا سن خودتون و همسرتون و نحوه اشناییتون و شرایط زندگیتون رو هم بگید
سلام
حرف نزدن فقط مختص به شوهرم میشه چون قبل صحبتش خیلی از من بد میگه و من خیلی ناراحت میشم یه طوری هست حرفاش که انگار دنیا روی سرم خراب میشه اویل عقدمون که حسابی فشارم میامد پایین حتی یه بار غش کردم از بس توی دلم خودمو خوردم.
من متولد 63 هستم وشوهرم 61 .
شوهرم یه بار آمد خواستگاریم ولی از من بخاطر اضافه وزنم خوشش نیامد. بعد گذشت 6 ماه دوبار پیام فرستاد که میخوام بیام ولی این بار من قبول نکردم تقریبا یک سال گذشت تا برای بار سوم
آمد خواستگاری نمیدونم چی شد که به راحتی قبول کردم و با هم عقد کردیم .
من کارمند هستم و شوهرم دبیر ریاضی. اصلا توی زندگیمون مشکل مالی نداریم شوهرم آدم اهل پیشرفت و استدلالی و منطقی هستش .
بیشتر سر برنامه ریزی نکردن ، درست صحبت نکردن من درجمع خانواده اش ، نظم و انظباط، پیشرفت نکردن من ،بحث میکنه . خلاصه از یه موضوع کوچیک شروع میشه بعد تبدیل به سیل میشه .
لطفا منو راهنمایی کنید اعتماد به نفسم بالا بره .
RE: من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
دوست عزيز بهتره ميانه رو باشي نه انقد به قول دوستمون مظلومانه برخورد كني كه بگن طرف سرزبون نداره نميتونه حرفشو مطرح كنه ونه يه جوري باش كه كه همه از لحن رفتار و حرف زدنتون بدشون بياد بنظرم تا يه مدت اون ادمي باش كه شوهرتون ميگه ...شما خانوم عاقلي هستيد حرفا و خواسته هايي كه همسرتون از شما دارن منطقي هستش بنظرم اعتماد به نفس داشته باشيد و طوري در برابر همسر و خونوداش رفتار كنيد كه باور كنن تو عوض شدي مغرور باش ولي نه زياد ...... دوستان همدردي باز كمكت ميكنن اين فكرارم نكن كه همسرت بهت ميگه كند ذهني اينارو ازرو عصبانيت ميگه تا تورو تغيير بده موفق باشي دوست عزيز:43:
RE: من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
سلام آسمان آفتابی عزیز:72:
نقل قول:
بیشتر سر برنامه ریزی نکردن ، درست صحبت نکردن من درجمع خانواده اش ، نظم و انظباط، پیشرفت نکردن من ،بحث میکنه
این ایرادهایی رو که شوهرت گفته هم خودت قبول داری ؟
یعنی اهل برنامه ریزی نیستی؟ شوهرت توقع داره تو چه کارایی برنامه ریزی کنی ؟ شما معمولا کجاها ضعیف عمل میکنید؟
تو جمع خانواده همسرت خوب صحبت نمیکنی؟ یعنی همه جا خوش صحبتی فقط پیش اونا نه؟
تو خونه شلخته ای یا اینکه خونه ت نا مرتبه؟
منظور شوهرت از پیشرفت نکردن چیه؟ تو چی پیشرفت نمیکنی؟
شوهرت تو این مواردی که گفتی خودش چطوره؟
خودت چقدر با شوهرت در این موارد موافقی؟
RE: من اصلا در زندگی مشترک طعم عشق رو نچشیدم
[quote=صبا_2009]
سلام آسمان آفتابی عزیز:72:
نقل قول:
بیشتر سر برنامه ریزی نکردن ، درست صحبت نکردن من درجمع خانواده اش ، نظم و انظباط، پیشرفت نکردن من ،بحث میکنه
این ایرادهایی رو که شوهرت گفته هم خودت قبول داری ؟
یعنی اهل برنامه ریزی نیستی؟ شوهرت توقع داره تو چه کارایی برنامه ریزی کنی ؟ شما معمولا کجاها ضعیف عمل میکنید؟
تو جمع خانواده همسرت خوب صحبت نمیکنی؟ یعنی همه جا خوش صحبتی فقط پیش اونا نه؟
تو خونه شلخته ای یا اینکه خونه ت نا مرتبه؟
منظور شوهرت از پیشرفت نکردن چیه؟ تو چی پیشرفت نمیکنی؟
شوهرت تو این مواردی که گفتی خودش چطوره؟
خودت چقدر با شوهرت در این موارد موافقی؟
سلام صبا جان
بعضی موارد رو قبول دارم .
چرا من اهل برنامه ریزی هستم ولی اون دوست داره در موردش صحبت کنه ولی من اینطور نیستم، من توی ذهنم بهش فکر می کنم .شوهرم خیلی به خودش توی انجام برنامه ها سختی میده ولی من به خودم زیاد سختی نمیدم و راحت زندگی میکنم ولی او مثل یه معلم سخت گیره خیلی ایراد میگیره.چون من شاغل هستم معمولا 2 به بعد خونه هستم شوهرم دوست داره من مثلا بشینم کتاب بخونم وقتی بهش میگم من خسته هستم میگه تو نمی خوای پیشرفت کنی .
شوهرم بیشتر میخواد کارهای روزمره و کارهای که باعث بیشرفت علمی هر دو مون میشه برنامه ریزی کنم شوهرم الان داره میخونه برای کنکور ارشد .
در مورد صحبت کردن برمیگرده به دوران عقد ، شوهرم هرچی خانوادش در مورد من میگفتن میامد به من میگفت واین باعث شد من نسبت به اونها بد بین بشم و فکرشو کن توی جمعی بخوای صحبت کنی که فکر می کنی تورو اصلا قبول ندارن و جاریمو قبول دارن اون وقت که یه عکس العمل از اونها رو منفی مگیری .
نه من مرتب هستم این خونه است که وقتی من نصف روز نباشم نامرتب میشه .
شوهرم خودش خیلی منظمه و هیچ وقت شلخته نیست مثل اینکه توی ذهنش چیزی به عنوان شلختگی معنا نداره مثلا من بعضی وقت ها خسته هستم که مرتب کنم ولی اون میگه همیشه باید تمیز باشه .
شوهرم سعی میکنه ارشد قبول شه از نظر کاری با عمل روز جلو میره شاید در مورد مدارس هوشمند چیزی شنیده باشین شوهرم دوره آموزشی برگزار کرد و چیزی رو آموزش داده که الان کنفراسش در آمریکا برگزار میشه.
شوهرم سخت گیره و من نقطه مقابل اون . البته شوهرم میگه که به خاطر وجود من و پیشرفته نبودنم اعتماد به نفسش پایین آمد
من یه کم توضیح دادن یه موضوع برام سخته نمیدونم به خاطر این لبتاپ که حروفش فارسی نیست یا من بیانم خوب نیست به هر حال اگه موضوعی رو خوب جواب ندادم بفرمایید تا بیان کنم .