با چه بهونه ای می تونم دیگه درس نخونم؟
به اصرار مادرم برای کنکور ارشد درس خوندم و قبول شدم. همین شنبه هم کلاسامون شروع می شن. ولی من واقعا دوست ندارم درس بخونم. تو رو خدا بگید چه کار کنم از این وضعیت بیام بیرون. عرضه خودکشی هم ندارم. تو رو خدا یه راه عملی جلوی پام بذارین. دارم روانی می شم.
RE: یه راه به جز خودکشی بذارید جلو پام
این ترم مرخصی بگیر،
یا این که یه سه واحدی فقط بردار! البته نمی دونم درسای شما چطوریه، اگه واحد کمتر هم دارین اونو بگیر!
سعی کن یه مدت فقط استراحت و گشت و گذار و بخور و بخواب داشته باشی! منظورم از یه مدت چند روز نیستا، چند ماهی رو این جوری بگذرون و خوش باش! به خودت برس!
بعده یه مدت که فاصله گرفتی با اشتیاق برمی گردیا! من تجربه کردم! خیلی عالی جواب داد.
در کنارش، اگه می تونی به روانشناس و روانپزشک هم مراجعه کن!
شرمنده بهت بر نخوره اما روح آدمم بیمار می شه، آخه یه دوستام علائم شدید افسردگی داشت، اصلاً دقت نمی کرد، منم ترسیدم بهش بگم، یه بار که خیلی حالش بد بود، اومد درد و دل کرد، منم گفت این تست افسردگی رو بزن، این قد ناراحت شد که این گار بهش تهمت دزدی زدم! اصلاً هم تستو نزد و گفت من خیلی شاداب و سرحالم! منم تو دلم گفتم برو با همین شادابی و سرحالیت حال کن!:311: انسان بی جنبه که یه ذره مطالعه نداره!
به نظره من، شما فقط یه مقدار خسته شدید، همین.
موفق باشی دوست من.:72::72::72:
RE: یه راه به جز خودکشی بذارید جلو پام
خیلی ممنون از نظرتون.
کمتر از 9 واحد نمی شه برداشت. همه درس ها هم به جز امتحان پایانی، پروژه و ارائه و تمرین دارن. حتی تصورش هم حالمو بد می کنه. خیلی حالم بده.
آخه من به خانواده م چی بگم؟ چه جوری مرخصی بگیرم؟ به چه بهانه ای؟ اگه خونوادم مشکلی نداشتن که کلا دیگه درس نمی خوندم. نمی دونید چقد دارن به این و اون پز قبولی منو می دن. حالم داره به هم می خوره.
پارسال که کنکور دادم قبول نشدم. الان دو ساله از لیسانسم گذشته. پس امیدی ندارم که با فاصله گرفتن از دانشگاه دوباره به سمتش متمایل بشم. دوران لیسانس که مثلا خیلی ساده تر از ارشده همه ش میاد جلو چشام. یادم میاد چقد زجر کشیدم. نمی خوام دیگه تکرار شه. اونم سخت تر از قبل. به خدا نمی تونم.
خیلی دوست دارم پیش روانپزشک و روانشناس برم، ولی خیلی گرونه.
RE: یه راه به جز خودکشی بذارید جلو پام
دوست عزیز
[size=large]به تالار همدردی خوش اومدی:72::72:
چرا دوره لیسانس زجر کشید؟ دوست ندارید دوباره درس بخونید یا کلا جو دانشگاه رو دوست ندارید؟ یا اینکه تو جمع کنفرانس بدی ناراحتتون میکنه؟
[/size]
RE: یه راه به جز خودکشی بذارید جلو پام
سلام دوست عزيز
ميشه بگيد كجا قبول شديد اگه دوست داريد رشتتونم بگيد در ضمن ميشه 6 واحد برداشت من همينجا بهت قول مي دم
در ضمن يكم به خودت بيا كسايي هستن ارزوشون ارشد قبول شن
RE: یه راه به جز خودکشی بذارید جلو پام
زجر کشیدم چون درسا واقعا سخت بود. پروژه ها که دیگه نگو. با جو دانشگاه مشکل خاصی ندارم. (گرچه خیلی راضی هم نیستم) مشکل اصلیم خود درسه. الان دیگه وقت درس خوندن نیست. باید تا الان ازدواج می کردم. باید با چیزای خیلی مهمتر و متفاوت تری سرگرم باشم نه درس. خیلی خیلی احساس پیری می کنم.
از کنفرانس دادن هم مثل چی می ترسم.
رشته م مهندسی کامپیوتره. تهران قبول شدم.
خودم می دونم که ناشکریه. ولی خوب چی کار کنم؟ من اینو نمی خوام.:302:
RE: یه راه به جز خودکشی بذارید جلو پام
RE: یه راه به جز خودکشی بذارید جلو پام
سلام مخصوصا پرسيدم
به هر حال من به نوبه خودم به شما تبريك مي گم ببينيد اولا كه شما كنفرانسي الان نداريد پس نترسيد
اگه هم باشه اخر ترم كه اونم اسمش سمينار كه هنوز نرفتيد ببينيد استادتون چيو براتون به عنوان پروژه تعريف مي كنه كه حالا اونم مي يايي 10 دقيقه براي بچه ها صحبت مي كني و تمام
اتافقا چون الان خونه نشتي و همش سر درس بودي همچين احساس پيري مي كني
باور كن بچه هايي بودن كلي دعا مي كردن كه ارشد راه دور شهرستان قبول شن
كي گفته الان وقت درس خوندن نيست اتفاقا الان وقت شما هست و فقط درس خوندن به درد شما مي خوره
با ازدواج هيچي حل نمي شه
از لحاظ رواني 10 سال بعد كه ديگه ارشد هم به عنوان يه مدرك معمولي شناخته ميشه زياد جالب نيست
ببين
الان ازدواج مي خواهي كني
اگر طرفت برات مهم باشه قطعا دوست داري تحصيلات بالايي داشته باشه
ولي به اين فكر نميكني براي اون پسرم تحصيلات تو هم فطعا مهم براش
اولا براي خودت درس مي خوني نه براي كس ديگه
اومديمو ازدواح كردي خوب بعد چي بچه دار مي شي مي خواهي وقتي ازت پرسيد مامان تحصيلاتت چي و كجا درس خوندي ميخواهي بگي فقط ليسانس خوندم
ببين قطعا چند سال بعد حتي همين الان ديگه براي ليسانس تو جامعه ما ارزشي قائل نميشن
اين حرف هارو بزار كنار
اين كنفرانس هاي داخلي هم كه تو دانشگاه ها مي زارن به اين فمر نكن كه بدت مي اد به اين فكر كن بعد از اتمام كنفرانس با غرور تمام به خودت مي بالي ...
ببين تحصيلات داشته باشي همه چي داري اينو قول ميدم خيلي هارو مي شناسم كه الان سنشون بالا رفته و مي خوان برگردن به زمان قبل و يه بار ديگه درس بخونن
دكتر هم نمي خواد بري تو هيچيت نيست
خوشي زده دلت
ببخشيد رك صحبت مي كنم تو هم مثل خواهر خودم مي موني
ولي برو تو دانشگاه مطمئن باش عوض ميشي
ليسانس با فوق زمين تا اسمون فرق مي كنه....
RE: با چه بهونه ای می تونم دیگه درس نخونم؟
عزیزم برو درست رو ادامه بده.:305:
من که مشکلم اینه که خوندن برای ورود به دانشگاه برام سخته:303: و گرنه بقیش راحته
سخت نگیر کاش من الان جای شما بودم:72:
RE: با چه بهونه ای می تونم دیگه درس نخونم؟
فرض کنید نمیرفتید دانشگاه. میخواستید چی کار کنید؟
مثلا به کار آزاد یا شغل خاصی یا هنر خاصی علاقه دارید؟؟
بهمون بگو اگر نری دانشگاه میخوای چی کار کنی؟؟ هدف خاصی داشتی که دانشگاه رفتن مانعش میشه و همین باعث میشه اینهمه اعصابت خورد باشه؟