-
اشعار برگزیده
خدا اراده کرده بود که عشقُ نقاشی کنه
میخواست به زخم عاشقا بازم نمک پاشی کنه
برای بوم نقاشیش کرب و بلا رو آفرید
با قلم موی قدرتش یه نقش دلرُبا کشید
اول نقاشی زدش نقشی به رنگ شور و شِین
اولِ از همه کشید رو نیزهها سر حسین
برا نماد دلبری صورت اکبرُ کشید
نشون اوج بی کسی گلوی اصغرُ کشید
زد قلم مو رو توی خون یه گوش پاره رو کشید
تو دست قاتل حسین سر بریده رو کشید
نقشی زدش به بوم خود ز اوج غربت نبی
به رنگ تیره غروب رنگ کبود زینبی
با چشمای رباب خود معنی اشک و گریه رو
صفحه آخرم کشید قد خم رقیه رو
خدا تو بوم نقاشی عطر گل یاسُ کشید
برای امضا زدنش صورت عباسُ کشید
-
RE: اشعار برگزیده
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید
گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن
عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید
گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی و مستی و نجوا کشید
گفتمش تصویری از لیلی ومجنون را بکش
عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید
گفتمش از غربت ومظلومی و محنت بکش
فکر کرد و چهار قبر خاکی از طاها کشید
گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم
گریه کرد آهی کشید و زینب کبری کشید
گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق
عکس مهدی(عج) راکشید و به چه بس زیبا کشید
گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید
-
RE: اشعار برگزیده
وقتی نسیم صبحگاهان ـ مست ـ
گل های باغ گیسوانت را
افشاند و
پرپر کرد و
پرپر کرد و
پرپر کرد ؛
بر روی پیشانی .
من نیز ، در آیینه چشم تو می دیدم
پرواز روحم را
در آفاق پریشانی .....
-
RE: اشعار برگزیده
تنها تر ازهمیشه ، در ایوان نشسته ام
ماه درشت
ـ یاس هزار پر ـ
ماه درست
ـ باغ کبوتر ـ
ماه تمام
تازه و تر
برآب های نیلی شب ،بال می زند
من نیز ، پا به پایش
با بال بسته ام !
تنها تر از همیشه
جام می ام تهی است
جام غمم پر است
وز جام دل مپرس ،
کاین جام را به سنگ صبوری شکسته ام
شب، همره نسیم و ستاره
با کاروان یاس کبوتر
تا کوچه باغ های سپید
آهستهمی رود ....
من نیز ،پا به پای سه تار گسسته ام
-
RE: اشعار برگزیده
سلام زیبا.ده ؛
انتخاب اشعارت بسیار زیبا و پر محتواست که نشان دهنده ی روح لطیف و شخصیت بزرگ درونیته .
بالاخره یه نفر پیدا شد که از شعر و عشق و زیبایی توی این تالار بنویسه و دست از طلاق و جدایی و غم و بدبختی و بدبینی و بدفهمی و فرهنگ عقب مانده ی هزاران ساله برداره !!!!!!!!.
از حضور شما در تالار همدردی خیلی خوشحالم .
-
RE: اشعار برگزیده
با سلام به شما از اینکه مرا مورد لطف خود قراردادی ممنوم .
من بیشتر دوست داشتم در سایت همدردی علاوه بر درد به مسائلی چون شادی ، محبت ، عشق ،و ..... پرداخته بشه تا روحیه
شاد بچه های این سایت هم دیده بشه همینکه یک همدرد دارند و باهاش راجب هر مسئله ای از مشکل گرفته تا شعر و مشاعره سرگرمی می تونه باهاش صحبت کنه و اونو از دنیای غبار گرفته خودش برای لحظه ای کوچک در بیاره و غماش و فراموش کنه بتونه شادو سرگرم باشه خوشحالم .
نیمه شب بود، و غمی تازه نفس ،
ره خوابم زد و ماندم بیدار،
ریخت از پرتو لرزنده شمع ،
سایه دسته گلی بر دیوار .
همه گل بود ، ولی روح نداشت !
سایه ای مضطرب و لرزان بود
چهرهای سرد و غم انگیز و سیاه
گوئیا مرده سرگردان بود !
شمع ، خاموش شد از تندی باد
اثر از سایه به دیوار نماند
کس نپرسید : کجا رفت ؟ که بود ؟
که دمی چند در اینجا گذراند !
این منم خسته در این کلبه تنگ
جسم در مانده ام از روح جداست ؛
من ، اگر سایه خویشم ، یا رب
روح آواره من کیست ؛ کجاست ؟
-
RE: اشعار برگزیده
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب
مینماید عکس می در رنگ روی مه وشت
همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت
گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب
گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند
دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب
« حافظ شیرازی »
-
RE: اشعار برگزیده
***ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی***
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همیکردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
********** « حافظ شیرازی »
برای تعجیل در ظهور امام معصوم غریبمان مهدی موعود همه با هم ده صلوات می فرستیم .
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
«« اللهم صل علی محمد و ال محمد و اعجل و فرجهم »»
-
RE: اشعار برگزیده
با سلام به دو دوست گرامی
معشوق همینجاست پست اول شما بسیار عالی بود . واقعا انسان رو متحول می کنه . باز هم برامون از این پست ها بگذار . باتشکر از شما
انشا الله همه جوانهای ما حسینی و کربلایی شوند . انشا الله
-
RE: اشعار برگزیده
سلام خوش آومدی بهاره جون :
اگر شکسته، اگر استوار می میرم
اگر فقیر، اگر مایه دار می میرم
و کار جوهر مرد است و افتخار من است
که از فشار دل انگیز کار می میرم
فشار می دهدم کار و مثل یک قوطی
مچاله می شوم و با فشار می میرم
قرارمان سر سعدی، اگر نیایی زود
یقین بدان که سر لاله زار می میرم
دوباره وقت غروب است و نیستی، من هم
کلاغ می شوم و قار قار می میرم
تمام زندگی ام بی بخار بودم، لیک
به قدرت دو سه اسب بخار می میرم
اگرچه عین عذاب است بوی جورابش
شبی ولیکن در پای یار می میرم