RE: دلم با شوهرم صاف نمیشه
سلام خانومی
از خودت و همسرت بیشتر بگو..سن و سالتون..تحصیلاتتون؟
نحوه آشناییتون؟
میشه یکی دو مورد از مواردی رو که همسرت از مادرت میشنوه و ناراحتش میکنه رو برامون بگی؟شاید واقعا حرفهای مادرت ایشون رو ناراحت میکنه..نه؟
به نظرم خیلی مشاور حاذقی نبوده..چرا که معمولا هدف خرد کردن و له کردن غرور افراد نیست.هدف اینه که با سیاست طرف بفهمه گیر کارش کجا بوده.
RE: دلم با شوهرم صاف نمیشه
عزیزم رابطه تو با خانواده اش چطوره؟ و اینکه تو هم مسائل رو تو خانواده خودت مطرح میکنی
خانواده شوهر من هم ادم هایی هستن که همه چیز رو تو بوق و کرنا میکنن اما من با شوهرم خیلی صحبت کردم و الان اون هم دیگه حرف های مهم زندگی اش رو جلوی خانواده اش عنوان نمیکنه مثلا مدام بهش میگفتم زیاد عنوان کردن یه حرف باعث میشه اونکار اتفاق نیافته و الکی اسم ما رو زبونا باشه و مسخره مردم بشیم
RE: دلم با شوهرم صاف نمیشه
من رابطه ام با خانواده ش خیلی خوبه اینو حتی خودشم تو جلسه مشاوره گفت با اینکه خانواده خودشم خالی از عیب نیستن.من هیچ وقت مسائلمونو تو خونمون مطرح نکردم ولی بابای اون زنگ زد به بابای من و اختلاف پیش اومد. من دانشجوی دکترا هستم و شوهرم فوق لیسانس داره.خانم مریم من نمی تونم تمام صحبت های مشاورو اینجا بنویسم.ایشون دقیقا این جمله رو نگفتن ولی در مجموع صحبتشون این معنی رو می داد و ازش خواستن بیاد خونه ما که نیومد.من 26 ساله و شوهرم 27 ساله است.در مورد مواردی که شوهرم ناراحت میشه مثلا این دعوای آخر که به خانواده ها کشیده شد سر این بود که روزی که میخواستن جهیزیه خواهرمو ببرن مامانم گفت دختر به این خوبی میدی این همه جهیزیه هم باید بدی!منم نمی گم حرف مامانم خیلی سنجیده بود ولی انقدر هم ناراحت کننده نبود که به 1 ماه قطع رابطه و کدورت خودمون و خانواده ها منجر بشه!
RE: دلم با شوهرم صاف نمیشه
چرا کسی منو راهنمایی نمی کنه؟من قبلا هم مشکلمو گفته بودم ولی کسی کمکم نکرد.خواهش می کنم منو راهنمایی کنید من دارم به طور جدی به طلاق فکر می کنم.
RE: دلم با شوهرم صاف نمیشه
دوست عزیز
خوب حرف مادرت هم تا حدودی ناراحت کننده بوده.به قول خودمون یه جوری تیکه و یا متلک بوده
اما پذیرشش در همه یکسان نیست.
مثلا شاید اگر همسرت آستانه صبرش بیشتر بود ناراحت نمیشد .اما این یه واقیعته که همسرت صبرش پایینه و به نوعی حساسه.
البته باز هم میگم حرف مادرت تا حدودی ناراحت کننده بود.
بعضی ها واقعا این شده ملکه ذهنشون:
مادر شوهر آدم بدیه...مارد زن بدجنسه...خواهر شوهر دو بهم زنه....
اگر اینها در ذهن کسی جا پیدا کنه باعث میشه مثل همسرت حساس بشه.که این مشکل قابل حله.مسئله حادی نیست.
فقط زمان بره و نیاز به صبر و مدارا داره
مثلا مادر شما کمی بیشتر روی حرفاش دقت کنه و هر حرف ناراحت کننده ای رو نزنه.محبت خانواده به ایشون بیشتر بشه (حدش رعایت بشه )
من فکر میکنم ایشون مارد شما رو مثل یه مادر زن تمام اعیار تصور میکنه و همین باعث میشه در مقابل هر حرفیش جبهه بگیره.
دوست خوبم
شما هنوز وارد زندگی نشدی
زندگی مشترک انقدر مسائل مربوط به خودش رو داره که شما چند سال بعد به این مشکلاتت میخندی.یادت باشه هر زندگی مشکلات ختص خودش رو داره
فکر نکن الان طلاق بگیری و بری با یه نفر دیگه ازدواج کنی دیگه از این مشکلات نخواهی داشت.
نه..فقط جنس مشکلاتت فرق خواهد کرد.
نظر من اینه که فعلا به طلاق فکر نکن.
شاید همسرت زمینه بدی از خانواده زن و مادر زن در ذهنش داره.این زمینه بد میتونه با کمی صبر و مدارا حل بشه.
باهاش صحبت کن و بگو اینقدر حساسیت ممکنه به زندگی اینده مون ضرر بزنه.با حرف نرمش کن و بگو تو مردی...من دوست دارم خود مردانه مسائلت رو حل کنی.
بهش پر و بال مرد بودن و با تدبیر بودن بده.اون اگر بفههمه که یه مرد واقعیه و دیگه اون پسر کوچولوی مامان و باباش نیست اصلا دیگه مسائل رو انتقال نمیده.
یادت باشه فکر کردن به طلاق نمیذاره شما تلاش لازم برای ادامه زندگیت رو بکنی.برای خراب کردن همیشه وقت هست.
همسرت دیگه چه اخلاقهای خوب و بدی داره؟شما دوستش داری؟حاضری به خاطر خوب شدن زندگیت کمی به خودت سختی بدی؟
RE: دلم با شوهرم صاف نمیشه
سلام دوست عزیز
چندتا سوال دارم ازتون:
رفتار همسرتون با خود شما چطوره؟بهتون محبت میکنه؟در چه حد؟رفتارش وقتی با هم تنها هستین چطوره؟
RE: دلم با شوهرم صاف نمیشه
مریم و نیلوی عزیز ممنون از اینکه تاپیکم رو خوندین.شوهر من کلا آدم سخت گیریه.مثلا اگر به غیر عمد هم حرفی بزنم که ناراحت بشه حتی اگر عذرخواهی هم بکنم باز کینه به دل می گیره سعی میکنه تلافی کنه.چیزی که الان منو خیلی عذاب میده اینه که رابطه شو کلا با خانواده م قطع کرده و گفته حتی عروسی خواهرم هم نمیاد.مطمئنم که همه در اون روز سراغشو از من می گیرن و من مجبورم دروغ تحویل همه بدم .شوهرم وقتی با هم تنها هستیم خوبه ولی جلوی خانواده ش زیاد تحویلم نمی گیره حتی گاهی وقتا بهم بی احترامی هم می کنه.خودمم هنوز نفهمیدم رفتار واقعیش کدومه!حاضرم سختی ها رو تحمل کنم ولی می ترسم بعد عروسی رفتارش بدتر بشه.1بار بهم گفت بعد عروسی اگر مامانت اینا بیان خونمون من از خونه میرم بیرون!خودم حاضرم هر سختی رو تحمل کنم ولی تحمل بی احترامی به پدر و مادرمو ندارم.
RE: دلم با شوهرم صاف نمیشه
خواهش می کنم اگر کسی راهکاری برای مقابله با این مشکلم به نظرش میرسه راهنماییم کنه.واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.:325:
RE: دلم با شوهرم صاف نمیشه
سلام
ایا نامزدتون فقط تهدید میکنه یا تهدیداشو عملی هم میکنه؟
ببین عزیزم وقتی ازدواج میکنیم باید به این توجه کنیم که همسرمون هم یکی از مهمترین افراد زندگیمونه مثل پدر ومادر و...همونطور که از اونا دفاع میکنیم باید یه جاهایی از همسرمون دفاع کنیم وپشتشو خالی نکنیم.
باید یادمون باشه که دوست داشتن واحترام رو با تعصب زیاد رو اطرافیان اشتباه نگیریم وبیخود از کسی دفاع نکنیم.
هرکسی بود از دست مادرتون ممکن بود برنجه.خوب نامزدتون با خودش فکر کرده پشت سر من هم ممکنه این جمله رو بگه وشاید بگه تو روم اینو میگن پشت سرم چیا میگن مخصوصا که زود رنج هم هستن.
اگه خودتونو بیطرف نشون بدین نامزدتون دیگه حرصشو از سر شما درنمیاره .
البته این نظر منه :72::72::72: