دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
سلام خدمت دوستان
من 28 سال دارم. چند وقتی بود که به شدت از تنهایی رنج میکشیدم و دنبال کسی میگشتم که معیارهای مدنظرمو واسه ازدواج داشته باشه. البته من خانواده ام مذهبین و در حال پیداکردن دختر موردنظر من بودن. منتها مشکلاتی پیش اومد که پیداکردن دختری که هم من بپسندم و هم خانواده ام خیلی به درازا کشید. منم واسه اینکه تنهاییمو پر کنم در ساعات فراغتم توی یه گروه اینترنتی عضو شدم. اونجا با یه دختر آشنا شدم و کم کم یه رابطه احساسی بین ما شکل گرفت. ارتباطمون از چت به تلفن و بالاخره به بیرون رفتن رسید. ما کلا 5 بار همدیگه رو توی پارک دیدیم. اما من از قرار دوم متوجه شدم که این اون دختری که مدنظر منه نیست ضمن اینکه فرهنگ خانوادگیش هم با خانواده من کاملا متفاوت بود. اما غافل از اینکه اون دختر کاملا عاشق من شده. هرچی من کم محلی میکردم اون بیشتر ابراز احساسات میکرد. بالاخره تصمیم گرفتم که ارتباطمو باهاش قطع کنم اما اون حسابی وابسته شده و هی بهم زنگ میزنه یا مسج میزنه و میگه که روزگارش شده اشک و گریه و بدون من نمیتونه زندگی کنه و غیرمستقیم تهدید به خودکشی کرده. لطفاً راهنمائیم کنین واسه خلاص شدن از این رابطه چیکار باید بکنم.
RE: دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط eltonjohn
سلام خدمت دوستان
من 28 سال دارم. چند وقتی بود که به شدت از تنهایی رنج میکشیدم و دنبال کسی میگشتم که معیارهای مدنظرمو واسه ازدواج داشته باشه. البته من خانواده ام مذهبین و در حال پیداکردن دختر موردنظر من بودن. منتها مشکلاتی پیش اومد که پیداکردن دختری که هم من بپسندم و هم خانواده ام خیلی به درازا کشید. منم واسه اینکه تنهاییمو پر کنم در ساعات فراغتم توی یه گروه اینترنتی عضو شدم. اونجا با یه دختر آشنا شدم و کم کم یه رابطه احساسی بین ما شکل گرفت. ارتباطمون از چت به تلفن و بالاخره به بیرون رفتن رسید. ما کلا 5 بار همدیگه رو توی پارک دیدیم. اما من از قرار دوم متوجه شدم که این اون دختری که مدنظر منه نیست ضمن اینکه فرهنگ خانوادگیش هم با خانواده من کاملا متفاوت بود. اما غافل از اینکه اون دختر کاملا عاشق من شده. هرچی من کم محلی میکردم اون بیشتر ابراز احساسات میکرد. بالاخره تصمیم گرفتم که ارتباطمو باهاش قطع کنم اما اون حسابی وابسته شده و هی بهم زنگ میزنه یا مسج میزنه و میگه که روزگارش شده اشک و گریه و بدون من نمیتونه زندگی کنه و غیرمستقیم تهدید به خودکشی کرده. لطفاً راهنمائیم کنین واسه خلاص شدن از این رابطه چیکار باید بکنم.
سلام.روش درستی رو برای از تنهایی دراومدن انتخاب نکردید ..وارد رابطه ی احساسی شدن بدون شناخت درست از طرف مقابلتون و اقدام رسمی
شما باید بهشون بگید که امکان ازواج با ایشون رو ندارید و رابطه رو هر چه زودتر به طور کامل قطع کنید . و اگر ایشون باز تماس گرفتند جواب ندید تا از این بیشتر یه شما وابسته نشن
دل کندن از شما هر چقدر هم برای این خانوم سخت باشه کاری هست که باید انجام بشه و شما با کش دادن این موضوع فقط کار رو براش سخت تر می کنید.
...
بدست اوردن شناخت برای ازدواج از هر کسی ( واز هر طریقی که اشنایی صورت گرفته) باید از کانال رسمی در حضور خانواده ها انجام بشه که نه از مسیر اصلی منحرف بشه نه کسی این وسط ضریه ی روحی بخوره
RE: دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
سلام دوست گرامي :72::72:
اشتباه اولتون اين بود كه اين رابطه رو شروع كردين و بدتر اينكه وارد فاز احساسي شد ... دركتون ميكنم، ما گاهي احتياج به يه هم صحبت داريم، اما اين هم صحبت از جنس مخالف خارج از روابط رسمي بيشتر از اينكه براي ما منفعت به همراه بياره باعث رنج و عذابمون ميشه .... متاسفانه منم تو يه دوره اين روابط رو تجربه كردم و الان دارم چوبش رو ميخورم
اشتباه دومتون اين بود كه وقتي در دومين ملاقات متوجه شدين كه اين خانم مورد پسندتون نيست بازم اين رابطه رو ادامه دادين و مسلما اين خانم با گذر زمان بيشتر دلباخته شما شدن
اما حالا كاريه كه شده.... هيچ وقت به خاطر دلسوزي توي يه رابطه نمونين.... اين طوري هم به اون خانم بيشتر ظلم ميكنين هم به خودتون.... الان دلش بشكنه بهتر از اينه كه چند وقت ديگه با علاقه بيشتر، وابستگي بيشتر، دلش رو بشكنين....
يه بار براي هميشه بهش بگين كه : اين رابطه سرانجامي نداره و شما با ايشون آينده اي ندارين :160:... خيلي جدي... نيازي هم نيست براي اينكه ناراحت نشه شروع كنين ازش تعريف و تمجيد كنين يا مثلا بگين فعلا قصد ازدواج ندارم، چون اين طوري بازم منتظرتون ميمونه شايد كه دوباره برگردين.... البته توهين و بي احترامي هم ممنوع
بعد از اين ديگه به هيييييييييچ عنوان جواب اس ام اس ، زنگ، ايميلهاشو ندين .... و اگه خيلي پيگيري كرد كلا سيم كارتون و آدرس ايميلتون رو تغيير بدين
دلش ميشكنه و ناراحت ميشه اما اين به نفعه خودشه.... من اين رو به عنوان يه خانم ميگم كه به صلاحشه الان دلش بشكنه و بره دنبال زندگيش...شايد سرنوشتش يه جاي بهتر رقم بخوره
RE: دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
وقتی همه می گن که دیگه جوابشو ندی ، یعنی کاملا جوابشو ندی ، نه اینکه یه ماه که جوابشو ندادیی ، بعد که یه اس ام اس فرستاد دوباره بیای بگی ، جیکار کنم ؟!!!
RE: دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
درود بر همه
عاشق شدن همیشه بد برداشت شده و همیشه منطق بدی برایش استفاده می شود ..
دوست عزیزمان عددی را ذکر کرده منوط بر تعداد دید و بازدید !
آیا اگر بخواهیم کلاهمان را قاضی کنیم ، 5 باره می شود عاشق شد ؟ آن هم در پارک !
دوست گلم اگر راهنمایی ما برایت مهم است پس بهتر نیست بهتر و شفاف تر سخن بگویی ؟
حال تا همیجا که نوشته ای ، دوست مومن و خانواده دار ! چرا به دیگران برچسب می زنی ؟
شما که به قول خودتان خوب و پاک هستید ؟ چرا از بار دوم خوبی تان تبدیل به هوا و هوس شد و 3 بار دیگر ادامه یافت ؟؟
... خواهش میکنم نگو که دلت به حالش سوخته است !
اگر با هم بیشتر فکر کنیم تو دلت برای دل تنگی های خودت سوخته !
عزیزتر از جانم ، به خاطر جان عزیز خودت و معصومیت دخترک ، کمی خوب تر باش !
نمی گویم جواب بده یا نده ! اما انسان ها برای ما موقتی نیستند یا ما با انسان ها وارد تعامل و دوستی می شویم و یا مانند سایرین برای ما مردم عادی هستند ...
همیشه در نظر بگیر بعد وارد عمل شو !
این فضای بدی که در جامعه پدید آمده نشانه خوبی نیست ! من منظورم به همه جوون ها است ! نباید از دختر گرفته تا پسر ، هیچ کس موقتی نیست ! این جمله را از سرتان بیرون کنید !
کمی آرام باش و به خدا توکل کن .... خانواده بهترین مسیر را پیدا خواهند کرد ...
و از این که کمی محکم باتو سخن گفتم می دانم که برایت اینطور بهتر است پس دوستت دارم :72:
RE: دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
جواب ندادن همینطوری کار اصلا درستی نیست، اینطوری فقط اون دختر بیچاره رو زجرش میدین
یک بار یا بهش تلفن بزنین یا حضوری باهاش صحبت کنین، تفاوت های خانواده هاتون رو بگین، دلایل منطقی تون رو بگین و بگین بنا به این اختلاف ها من منصرف شدم... چون احساس می کنم اگه ما ازدواج کنیم در آینده ممکنه که تو ضربه بخوری به خاطر تفاوتهایی که خانواده هامون دارن، خیلی منطقی باهاش صحبت کنین... و در آخر خیلی جدی بهش بگید که هر چی بین ما بوده تمامه و دیگه نباید به هم فکر کنیم
نه اینکه فقط بی محلی کنین و جواب اس ام اس هاش یا ایمیل هاش رو ندین، اینطوری اون بنده خدا رو همش در حال انتظار گذاشتین و اون همیشه و همواره چشم انتظار شماست، این دقیقا بلایی که یک سال کسی که من دوسش داشتم با تمام جون و دل سر من اورد، منطقی باهام حرف نزد، خودش به این نتیجه رسیده بود که ما به درد هم نمی خوریم ولی به من چیزی نگفت تنها کاری که کرد بی محلی کردن بود ولی من همواره و همیشه بهش وابسته بودم و منتظرش بودم، تا اینکه بعد از یک سال به زور ازش خواستم تکلیف احساسم رو روشن کنه و اون تازه شروع کرد به مطرح کردن مشکلاتی که سر راه به هم رسیدنمون میدیده ولی به من نگفته . ولی در پایان این رابطه من بد جوری ضربه روحی و روانی و عاطفی خوردم. تازه بعد یه مدت طولانی رها شدم. خواهش می کنم شما این بلا رو سر اون دختر بیچاره نیارین
خیلی منطقی برین جلو و باهاش حرف بزنین و دلایلتون رو بیان کنین و بهش مستقیم بگین که دیگه به شما فکر نکنه
RE: دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
بهترین کار اینه که واسش دلایل منطقی بیارین. با بی محلی و جواب ندادن فکر نمی کنم مشکلی حل بشه.
اجازه بدین بدون تعارف بگم که ادامه دادن رابطه بعد از بار دوم که دیدینش،از خودخواهی شما بوده و صرفا به خاطر خودتون .شاید به دلیل وابستگی. و اصلا در نظر نگرفتین که دارین با احساسات اون دختر چکار می کنین.
این اتفاقی هست که برای من هم افتاد دقیقا به همین صورت و من تا مدت ها فقط از اون پسر دنبال یه جواب منطقی بودم.پس سعی کنید باهاش حرف بزنید و منطقی حرف بزنید.تا اینجاش می تونم بگم وظیفه شماست و حق اون دختر که دلیلش رو بدونه.
فقط اگه ممکنه بگید چه مدت رابطه داشتید و آیا رابطه جسمی هم برقرار کرده بودید؟
RE: دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
eltonjohn عزیز سلام
دوستان راهکار خوبی برات گذاشتن
ادامه رابطه نه به نفع شما هست نه اون خانوم
حالا که به اینجا رسیده خیلی رک و راست نظرتون رو نسبت بهش منتقل کنید
و بعد بصورت جدی رابطه را قطع نمایید
امیدوارم اون خانوم هم زودتر از فکر شما بیرون بیاد چون به نفعشه
موفق باشی
RE: دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lord.hamed
درود بر همه
عاشق شدن همیشه بد برداشت شده و همیشه منطق بدی برایش استفاده می شود ..
دوست عزیزمان عددی را ذکر کرده منوط بر تعداد دید و بازدید !
آیا اگر بخواهیم کلاهمان را قاضی کنیم ، 5 باره می شود عاشق شد ؟ آن هم در پارک !
دوست گلم اگر راهنمایی ما برایت مهم است پس بهتر نیست بهتر و شفاف تر سخن بگویی ؟
حال تا همیجا که نوشته ای ، دوست مومن و خانواده دار ! چرا به دیگران برچسب می زنی ؟
شما که به قول خودتان خوب و پاک هستید ؟ چرا از بار دوم خوبی تان تبدیل به هوا و هوس شد و 3 بار دیگر ادامه یافت ؟؟
... خواهش میکنم نگو که دلت به حالش سوخته است !
اگر با هم بیشتر فکر کنیم تو دلت برای دل تنگی های خودت سوخته !
عزیزتر از جانم ، به خاطر جان عزیز خودت و معصومیت دخترک ، کمی خوب تر باش !
نمی گویم جواب بده یا نده ! اما انسان ها برای ما موقتی نیستند یا ما با انسان ها وارد تعامل و دوستی می شویم و یا مانند سایرین برای ما مردم عادی هستند ...
همیشه در نظر بگیر بعد وارد عمل شو !
این فضای بدی که در جامعه پدید آمده نشانه خوبی نیست ! من منظورم به همه جوون ها است ! نباید از دختر گرفته تا پسر ، هیچ کس موقتی نیست ! این جمله را از سرتان بیرون کنید !
کمی آرام باش و به خدا توکل کن .... خانواده بهترین مسیر را پیدا خواهند کرد ...
و از این که کمی محکم باتو سخن گفتم می دانم که برایت اینطور بهتر است پس دوستت دارم :72:
با تشکر از پاسخ شما. دوست عزیز ما قبل از اینکه همدیگه رو ببینیم حدود یکی دو ماه بصورت اینترنتی با هم در ارتباط بودیم. ضمن اینکه منم بهش گفتم که با 4-5 بار ملاقات واقعا نمیشه عاشق شد و این حسی که الان داره یه احساس شدید و زودگذره که هیچ منطقی پشتش نیست.
اما در مورد پارک! من فکر نمیکنم عاشق شدن مکان خاصی داشته باشه!
در خصوص اینکه گفتین شفاف تر صحبت کنم شما بفرمائین چه چیزی رو باید شفاف بگم من ابائی از ابرازش ندارم.
راجع به برچسب زدن هم متوجه نشدم دقیقا منظورتون با کدوم دیگرانه!
ضمنا من هیچ جای متنم صحبتی از پاک و مومن بودن خودم نکردم. بلکه گفتم خانواده من مذهبی و سنتی هستند. ضمن اینکه خود دختره هم تا حدوددی به اعتقادات مذهبی پایبنده. اما چرا چندبار دیگه ادامه دادم واسه اینکه تلفنی کلی باهاش صحبت کردم و سعی کردم با دلیل قانعش کنم ولی اون میگفت باید حضوری صحبت کنیم. ضمن اینکه کتمان نمیکنم واقعا چشمای زیبا و مسحورکننده ای داره! و چون اینو چندبار از من شنیده بود یه جوری میخواست منو تحت تاثیر بذاره! و خب منم انسانم و معصوم نیستم!
اصلا هیچوقت از روی دلسوزی به رابطه ام ادامه ندادم و دقیقا این رو بهش گفتم که از الان به بعد اگه ادامه بدم از روی دلسوزیه چون به شخصه دیگه علاقه چندانی به ادامه دادن رابطه مون ندارم.
در انتها دوست عزیز نظر شخصی خودم رو در مورد جملات آخرتون میگم. تا یک انسان نتونه افراد مختلفی رو قبل از ازدواج ببینه هرگز نمیتونه انتخاب صحیحی داشته باشه. از اونجایی که هیچ انسان کاملی وجود نداره فقط با مقایسه و درکنار هم گذاشتن نقاط مثبت و منفی میشه دست به یه انتخاب عاقلانه زد. اینکه از لفظ موقتی استفاده کنیم صحیح نیست چون مطمئنا نمیشه همه اونایی که باهاشون آشنا میشیم رو با هم داشته باشیم. ولی تنها اشکالی که وجود داره وارد شدن احساسات توی همچین روابطیه که باعث میشه هم روی تصمیم گیری ها تاثیر بذاره و هم جدا شدن آدمها رو از هم سخت کنه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar_N
بهترین کار اینه که واسش دلایل منطقی بیارین. با بی محلی و جواب ندادن فکر نمی کنم مشکلی حل بشه.
اجازه بدین بدون تعارف بگم که ادامه دادن رابطه بعد از بار دوم که دیدینش،از خودخواهی شما بوده و صرفا به خاطر خودتون .شاید به دلیل وابستگی. و اصلا در نظر نگرفتین که دارین با احساسات اون دختر چکار می کنین.
این اتفاقی هست که برای من هم افتاد دقیقا به همین صورت و من تا مدت ها فقط از اون پسر دنبال یه جواب منطقی بودم.پس سعی کنید باهاش حرف بزنید و منطقی حرف بزنید.تا اینجاش می تونم بگم وظیفه شماست و حق اون دختر که دلیلش رو بدونه.
فقط اگه ممکنه بگید چه مدت رابطه داشتید و آیا رابطه جسمی هم برقرار کرده بودید؟
باتشکر از پاسخ شما. راستش من دلایل منطقی خودمو چندین بار واسش توضیح دادم و بیشتر ملاقات های بعدی ما هم بخاطر بحث روی همین دلایل بود. به نظر اون مشکلاتی که من میگم به مرور زمان قابل حله و میگه که بخاطر من تا هروقت بشه صبر میکنه. من کتمان نمیکنم بخاطر اون حس تنهایی که داشتم خودمم واسه رفتن سر قرار خیلی بی میل نبودم.
اما نکته ای که فکر کنم باعث شده وابستگیش به من زیاد بشه اتفاقاتیه که تو زندگیش افتاده. چندسال پیش پدرش مرحوم شده و چند ماه بعدش هم یه خواهر و یه برادرش رو توی یه حادثه از دست میده. به گفته خودش مدتها افسردگی داشته و حتی چندوقت قدرت تکلمش رو از دست داده یوده. در واقع یه کمبود شدید عاطفی داشته.
ما حدود دو ماه رابطه داشتیم و رابطه جسمی ما در حد بوسه و بغل بوده.
RE: دختری عاشقم شده که نمیخوامش!
دوست عزیز رابطه جسمی برای یک دختر خیلی وابستگی به همراه داره و در ذهن دختر،یک رابطه دائمی رو میسازه.پس این پروسه فراموش کردن برای این خانم ممکنه خیلی طولانی باشه و خیلی خیلی سخت.با توجه به مشکلاتی هم که قبلا تو زندگیش ایجاد شده این غم و غصه دو چندان میشه.البته مدت زمان رابطه شما خیلی زیاد نبوده و از نظر من این می تونه یه نکته مثبت باشه.
اگر حس کنن شما واسشون دلسوزی می کنین یا حس کنن به فکر ایشون هستید و دلتون نمی خواد زیاد سختی بکشن،کار خراب تر میشه و وابستگیش رو نمی تونه کم کنه.
دوستان پیشنهادات بهتری ارائه خواهند داد ولی به نظر من ازشون فاصله بگیرید.یک بار و برای آخرین بار باهاشون صحبت کنید و دیگه همه چی رو تموم کنید.اگر هم میترسید مشکل حادی واسش پیش بیاد اگر کسی از آشنایان و دوستان ایشون رو میشناسید و بهش اعتماد دارید ازش بخواهید که پیگیر حالش باشه و تنهاش نذاره.