چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
سلام.
همون طور که توی ارسال های قبلی گفتم، من دختر 24 ساله ای هستم.
من بالکل با ظاهر خودم مشکل دارم. نه این که من باهاش مشکل داشته باشم، ظاهرم خودش مشکل داره!
منظورم اینه که اصلا خوشکل نیستم. خوشکل نیستم که هیچ، زشت هم هستم. هم صورت هم اندام.
این موضوع واقعا تو اعتماد به نفسم و روابطم تاثیر گذاشته. حتی می تونم بگم دلیل این که پیشنهادهایی رو که داشتم رد کردم، تا 99% به خاطر این مسئله بوده. موضوع اینجاست که این ایرادهایی که دارم تو نگاه اول معلوم نیست. یعنی تا یه حدی می تونم با لباس بپوشونم و حتی شاید در این صورت خوب هم به نظر بیام. ولی خوب تا ابد که نمی تونم این کار رو بکنم. و اصلا نمی تونم تصورشو بکنم که زمانی مجبور بشم ایرادهایی که دارم رو به کسی بگم. (حالا یا بگم یا اجازه بدم ببینه)
این حس خجالت و شرمندگی از ظاهرم رو فقط در مورد پسرها ندارم. ولی در مورد اونها قویتره.
هر روز به این مسئله فکر می کنم. و فقط حسرت می خورم و ناراحت می شم. کار دیگه ای که نمی تونم بکنم.
هر وقت توی فیلم یا از نزدیک می بینم دو نفر (زن و مرد) باهم هستن کلی به حال خانومه غبطه می خورم. یا اصلا بذارید این جور بگم که هر وقت خانمی رو می بینم که زشت نیست (نه لزوما خوشکل) کلی غصه می خورم.
فکر می کنم هیچ وقت ازدواج نمی کنم. اگر هم ازدواج کنم حتما شوهرم یا ترکم می کنه یا بهم خیانت می کنه.
اگر بخوام مشکلاتم رو رفع کنم، (اگه بشه برطرفشون کرد) هزینه خیلی بالایی داره و کلا باید سر تا پامو عوض کنم! (حتی از پزشکا و پرستارایی که قراره این کارا رو بکنن هم خجالت می کشم.) پس به عمل و این چیزا فکر نمی کنم. ولی هنوز نتونستم با این موضوع کنار بیام.
جاهای مختلف هم می بینم که دیگران به کسی که از ظاهرش ناراضیه می گن که خودتو دوست داشته باش و از این حرفا. ولی خوب من چی کار کنم، وقتی دوست داشتنی نیستم نمی تونم که به زور خودمو دوست داشته باشم.
خلاصه این که همه ش دارم غصه می خورم. چیزی هست که آرومم کنه؟ :302:
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
سلام
بهار عزيز كم و بيش هميشه تاپيك هاتو دنبال كردم مخصوصا تاپيك اولت
و اگه نگاه كني ميبيني مشكل هر سه تاپيكت فقط و فقط يك چيزه اونم اعتماد به نفست
پايين اومدن اعتماد به نفست باعث شده مشكلاتتو بزرگتر از اون چه كه هست جلوه بدي وگرنه با اين تفاسيري كه تو از خودت كردي اصلا نبايد خواستگار داشته باشي كه تا اونجا كه من ميدونم تو از نظر خيلي ها مناسب ازدواج بودي
منظورم اين نيست كه ملاك ازدواج ظاهره اما كلا اونچه كه من فهميدم مشكل تو فقط و فقط برميگرده به اعتماد به نفست
از بازكردن تاپيك اولت تنها يك ماه ميگذره و اونجا و حتا تو تاپيك دومت هم همه لينكهاي مربوط به اعتماد به نفس رو بهت معرفي كردن اما با اين تفاسير انگار زياد توجه نكردي
ميدوني يكي از نشانه پايين اومدن اعتماد به نفس همين بهانه تراشي ها و نارضايتي هاست
يعني يك روزبه برخورد با ديگران, يك روز به ايجاد رابطه با ديگران, يك روز به ظاهر خودت شايد هم روزديگه به اصل وجود خودت گير بدي و مشكل تراشي كني
نميگم مشكلي نيست حرف من اينه كاش اول مشكل اصليتو برطرف كني دوست من و بعد با چشمهاي خودت ببيني كه اين ها همه بزرگنمايي خودت بوده و نتيجه افكارت
منم اگه خودم رو قوي نكنم و روي اعتماد به نفس خودم كارنكنم نميتونم خودمو دوست داشته باشم و اصلا اين حرف به نظرم بي معني مياد
بهار عزيز اينقدر عجول نباش وده درصد از اين همه استعداد در كشف منفي هاي وجودت رو براي بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفست به كار بگير و ببين چه معجزه اي ميكنه
موفق باشي:72:
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
سلام خانم baharKH
من تاپیک قبلی شما رو نخوندم و با صحبتهای خانم زهره موافقم
اگر یه روز ببینی یه نفر داره برای کاری که هیچ نقشی در اون نداشته تنبیه میشه چه احساسی بهت دست میده؟حتما دلت میسوزه و فکر می کنی حقش نبوده که تنبیه بشه و احساس ترحم میکنی
هر کدام از ما به یه شکلی خلق شدیم و هیچ نقشی هم در اینکه به چه شکل باشیم نداشتیم.درسته؟آیا این انصافه که خودمونو سرزنش و تنبیه کنیم که چرا این شکلی هستیم؟کمی فکر کن.........
بهتره خدا رو شکر کنیم که سالمیم،باور کن خیلی ها حسرت داشتن همین سلامتی رو میخورن:316:
بهتره خودمون رو همون شکلی که هستیم بپذیریم و خدا رو خم شکر کنیم به خاطر نعمتهای زیادی که بهمون داده.
یه تجربه از خودم میگم:
تو فامیل یه دختر هست که قبلا به عنوان یه گزینه ازدواج زیرنظرش داشتم اما از زمانی که بینی خودش رو عمل کرده(بینی خودش مشکل خاصی نداشت زشت هم نبود) دیگه روش خط کشیدم چون فکر می کنم خود واقعیشو نپذیرفته و فردی ظاهر بینه
پس خدا رو شکر کنیم به خاطر همه نعمتهاش:323:
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
سلام،
هم نشینی با کدامیک را ترجیح میدهید:
ماهاتما گاندی با هیکلی نحیف و نه چندان زیبا (یکی از زیباترین افکارهایی که در کره خاکی زیسته)
یا
صدام حسین که در جوانی لقب خوش اندامی را داشت (جنایتکاری بی رحم که حتی به خانواده خود رحم نمیکرد).
ظاهر افراد مسلماً بی اهمیت نیست، اما چه برای رابطه های کوتاه مدت روزمره یا رابطه های بلند مدت (دوستی، همکاری در شغل یا ازدواج)، تغیین کننده ترین عامل رفتار و کردار انسانه. این رو فقط به این جهت نمیگم که خیال شما را راحت کرده باشم، باور کنید وقتی انسانی رفتار و افکارش زیبا باشه، تو دل همه جا میگیره، حتی اگه کمترین جذابیت رو داشته باشه.
نگران حال و آینده نباشید و خودتان را همونطور که هستید از صمیم قلب دوست داشته باشید. برای هر مردی که همسرش را دوست دارد، او زیباترین فرد دنیا خواهد بود.
این اعتقاد شخصی منه و کم نیستند کسانی که چنین اعتقادی دارند.
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baharKH
سلام.
همون طور که توی ارسال های قبلی گفتم، من دختر 24 ساله ای هستم.
من بالکل با ظاهر خودم مشکل دارم. نه این که من باهاش مشکل داشته باشم، ظاهرم خودش مشکل داره!
منظورم اینه که اصلا خوشکل نیستم. خوشکل نیستم که هیچ، زشت هم هستم. هم صورت هم اندام.
این موضوع واقعا تو اعتماد به نفسم و روابطم تاثیر گذاشته. حتی می تونم بگم دلیل این که پیشنهادهایی رو که داشتم رد کردم، تا 99% به خاطر این مسئله بوده. موضوع اینجاست که این ایرادهایی که دارم تو نگاه اول معلوم نیست. یعنی تا یه حدی می تونم با لباس بپوشونم و حتی شاید در این صورت خوب هم به نظر بیام. ولی خوب تا ابد که نمی تونم این کار رو بکنم. و اصلا نمی تونم تصورشو بکنم که زمانی مجبور بشم ایرادهایی که دارم رو به کسی بگم. (حالا یا بگم یا اجازه بدم ببینه)
این حس خجالت و شرمندگی از ظاهرم رو فقط در مورد پسرها ندارم. ولی در مورد اونها قویتره.
سلام بهار خانم
چه جوری به این نتیجه رسیدی که نه تنها خوشگل نیستی بلکه زشتی هم صورت و هم اندام...
این احساس رو از کی تجربه کردی؟بچگی؟
نوجوانی ؟
یا به تازگی؟
دیگران هم این رو بهت گفتن که زشتی؟ اگر کسی گفته اون کی بوده؟
بهار خانم
دوست داری خودت رو تو آینه نگاه کنی؟یا از دیدن خودت بدت می اد؟
بدون مقایسه خودت با بقیه از اینکه صورتت رو ببینی یا لباس خوشگل بپوشی بری جلوی آینه خوشت نمی اد؟
یعنی منظورم اینکه خودت به تنهایی نه در مقایسه با کسی ...از خودت خوشت نمی اد؟؟؟
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
سلام دوست عزیز
لطف کن به لینکی که برات می ذارم برو و کمی فکر کن
آیا واقعا تو از این آقا اوضاعت بدتره
انگیزه و مقاومت
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
زهره جان، با خوندن پستت اشکم درومد.
خودم متوجه هستم که مشکلاتی اساسی تر از این دارم. می گین که اعتماد به نفسم پایینه. موضوع اینه که من فکر می کنم باید این طور باشه. یعنی واقعا خودم در همین حدی هستم که فکر می کنم. و اگه روی اعتماد به نفسم کار کنم انگار که دارم خودمو گول می زنم.
مرسی امیران و سیمکوی عزیز به خاطر نوشته هاتون.
مسلما کاملا ناعادلانه ست کسی رو به خاطر چیزی که دست خودش نیست، محکوم کنیم یا از خودمون دور کنیم. ولی این چیزیه که همه جا می بینیم. حتی خود من هم که دارم اینا رو می گم، دست خودم نیست که مثلا به یه فرد افغانی با دید بدی نگاه نکنم. همیشه به خودم می گم که نباید این طور باشم. ولی انگار ناخودآگاه این افکار میاد سراغم. و فکر می کنم همه این طورین.
در مورد سلامتی گفتین. باورتون می شه بعضی وقتا پیش خودم فکر می کنم کاش یه مشکلی داشتم، مثلا این که تصادف کنم و فلج شم یا مثلا صورتم بسوزه یا.... این طوری حداقل یه بهونه درست و حسابی هست که کسی نخواد با من باشه. البته خودم می دونم این حرفا و افکار نهایت ناشکریه.
نازنین جان، هیچ وقت کسی نمیاد بهت بگه که تو زشتی. ولی همه ماها می دونیم که زیبا به کی می گن و زشت به کی.
من این احساس رو از نوجوونی داشتم. ولی انگار اون موقع خیلی بهش توجه نمی کردم یا شاید هم فکر می کردم درست می شه که نشد.
چیزایی که از دیگران شنیدم معمولا غیرمستقیم بوده. با این حال شنیدم. از خواهرام، مامانم، بابا، بعضی دوستام. البته همون طور که گفتم معمولا غیرمستقیم بوده.
دوست ندارم خودمو ببینم. حتی وقتایی که تنهام. البته این کارو می کنم! و همه ش هم حرص می خورم!
اقلیمای عزیز، لینکی که دادین باز نمی شه.
در هر صورت، مخالف اینم که برای دلداری دادن کسی مشکلات بزرگتری که ممکن بود براش پیش بیاد و پیش نیومده رو بهش گوشزد کنیم. با این حال مرسی از توجهتون.
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
در برابر تقدیر خداوند مانند کودکی باش که وقتی او را به هوا پرتاب می کنند میخندد!چون میداند او را خواهند گرفت
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
سلام دوست عزیز.
با حرف دوستان درباره اعتماد به نفس کاملا موافقم.و میخوام یه تجربه از خودم بهت بگم.
نقل قول:
اگر بخوام مشکلاتم رو رفع کنم، (اگه بشه برطرفشون کرد) هزینه خیلی بالایی داره و کلا باید سر تا پامو عوض کنم! (حتی از پزشکا و پرستارایی که قراره این کارا رو بکنن هم خجالت می کشم.) پس به عمل و این چیزا فکر نمی کنم. ولی هنوز نتونستم با این موضوع کنار بیام.
دقیقا این اتفاق برای من افتاد..خیال میکردم یه مشکلی دارم..یه مشکل ظاهری که از دید بقیه پنهون بود و فکر میکردم با این مشکل محال ممکنه بتونم ازدواج کنم..حتی فکر میکردم نمیتونم بمیرم.چون با خودم میگفتم وقتی مردم جنازمو بردن غسالخونه بشورن ابروی خونوادم میره..بعد میگفتم کاش توی دریا غرق بشم و بمیرم یا توی اتیش بسوزم:302: :(
یعنی فکر کن فکر من تا کجا رفته بود..اسم خواستگار که میومد انگار میخواستن منو بکشن..
و خوب فکر میکردم یه عیب بزرگه و حتی روم نمیشد دکتر برم..این فکر رو تا سال اول یا دم دانشگاه داشتم و بابتش مرتب خودمو عذاب دادم.
تا اینکه یه روز به خودم گفتم مرگ یه بار شیون هم یه بار برم دکتر.هر چند میدونستم زیر بار عمل هم نمیرم از خجالت.
فکر میکنی نتیجش چی شد؟؟؟
دکتر هر و هر بهم خندید...میگفت خانوم این طبیعیه.تو رو خدا از این فکرا نکن..حتی منو نگه داشت موقع ویزیت چند نفر و بهشون گفت این دختر دانشجوی پزشکیه و واسه درسش اینجاست..بعد مراجعاشو بهم نشون داد و گفت دیدی طبیعیه..
باور کن تا ندیده بودم باور نمیکردم.اومدم خونه انقد گریه کردم.گفتم چرا من این همه سال خودمو زجر دادم و فکرم تا کجاها رفت...
حالا اینو گفتم که بگم گاهی ما یه چیزی که پنهانی داریم رو خیلی واسه خودمون پیچیده و بزرگش میکنیم.بزرگتر از حدی که واقعا هست...در صورتی که اولا اون موضوع اونقدا مهم نیست و ثانیا تو مسائل پزشکی هیچی غیرممکن نیست..مثلا دوستم که تو بیمارستانه چیزایی برام تعریف میکنه که شاخ درمیارم اما واسه اونا طبیعیه.
پس تو هم اگه فکر میکنی مسئله خاصی داری حتما به دکتر مراجعه کن..یه متخصص خوب خیلی میتونه کمکت کنه.
برای چهره هم مراقبت از پوست و مو خیلی مهمه. و از اون مهمتر شناختن خودت،بدنت و روحیاتت هست.
مثلا من کرمی که واقعا ازش راضی باشم کم پیدا میشه..الان به این نتیجه رسیدم که پوستم بدون کرم از خیلی پوستهای کرم خورده بهتره پس لزومی نداره زوری به پوستم کرم بزنم..همینطور نوع شامپو..صابون.
باور کن من همه لوازم بهداشتی گرون رو امتحان کردم تا اخر دیدم هیچی برام روغن بچه 1000 تومنی نمیشه.:)
یعنی اول خودتو بشناس.هم جسمت و هم روحت یه نیازای خاصی داره که ممکنه متفاوت از بقیه باشه..باید اول بشناسیش تا بتونی باش خوب رفتار کنی.
موفق باشی
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baharKH
نازنین جان، هیچ وقت کسی نمیاد بهت بگه که تو زشتی. ولی همه ماها می دونیم که زیبا به کی می گن و زشت به کی.
من این احساس رو از نوجوونی داشتم. ولی انگار اون موقع خیلی بهش توجه نمی کردم یا شاید هم فکر می کردم درست می شه که نشد.
چیزایی که از دیگران شنیدم معمولا غیرمستقیم بوده. با این حال شنیدم. از خواهرام، مامانم، بابا، بعضی دوستام. البته همون طور که گفتم معمولا غیرمستقیم بوده.
دوست ندارم خودمو ببینم. حتی وقتایی که تنهام. البته این کارو می کنم! و همه ش هم حرص می خورم!
بهار !من منظورم این نبود که کسی بهت مستقیما بگه زشتی
منظورم همین غیر مستقیم ها بود..
ببین من نمی دونم مثلا مامانت بابات یا خواهرت در مورد ظاهر تو چی گفتن...
نمیدونم دوست داری در مورد ظاهرت یعنی مشکل ظاهری که داری حرف بزنی یانه؟
ولی اگر بگی فکر کنم خیلی بهتر بشه کمکت کرد....
بهار عزیز من مطمئنم تو دید بسیار منفی نسبت به خودت داری
نمی گم خوشگلی بی نقصی و بقیه حسرت ظاهرت رو می خورن
ولی مطمئنم که اون جوری که خودت می گی و فکرمی کنی نیستی....
همه ایراد دارن
هیچ کی بی عیب مطلق نیست
ولی تو فقط داری عیب هات رو می بینی
و اون هارو بزرگتر از اندازه واقعی خودشون می بینی........
بهار می دونی اینکه خودت رو تو آینه ببینی حرص می خوری یعنی چی؟
یعنی تو خودت رو زشت می بینی
نه اینکه زشت هستی
چون هرچی هم که قیافه قشنگی نداشته باشی
اون قیافه از بچگی یا حالا از نوجوانی شکل گرفته و مال تو شده و تو بهش عادت کردی
پس برات ی چیز نرمال شده
مثلا ی نفر رو در نظر بگیر که ازوقتی به دنیااومده صورتش سوخته...و از بچگی چهره سوختش رو دیده
می دونه قشنگ نیست می دونه خیلی ها مشکل اون رو ندارن ولی به این قیافه سوخته عادت کرده....از دیدن خودش لذت نمی بره قطعا ولی حرص نمی خوره ...
براش عادی شده دیگه ....
ولی ی نفر 20 سال با صورت خوشگل زندگی کرده یهو طی حادثه خوشگلیش رو از دست می ده
اون از دیدن خودش واهمه داره از دیدن خودش حرص می خوره نمی تونه بپذیره....
تو که حادثه ای برات رخ نداده
تو که چهرت تغییر نکرده؟کرده؟اندامت تغییر کرده؟
فکر نمی کنم
تو ذهنت تغییر کرده و چیزی که برات قبلا بزرگ نبوده ،بزرگ شده...به دلایلی