-
بي احساس بودن همسرم
با سلام خدمت دوستان تالار همدردي
من در تايپيك قبليم مشكلاتي داشتم از بابت همكارم ولي حالا با گذشت چند ماه با كسي به از اقوام بود ازدواج كردم كه منو اين آقا از طريق خانواده به هم معرفي شديم و مدتي با هم در مسائل زندگي باهم صحبت كرديم و به توافق رسيدم البته ما 7 سال با هم اختلاف سني داريم و اين آقا فوق ليسانس مشاوره ميباشد.حالا 10 روز از عقد مون ميگذره احساس ميكنم هيچ احساسي به من نداره البته اين آقا يكم خجالتي و به قول خودشون درون گراست . سر عقد حتي توي عكسامون دستمو نميگرفت ديگه طوري شد من خودم اين كارو ميكردم و بعد عكس سريع دستشو از من جدا ميكرد .همون شب گفت من ديگه فردا برميگردم شهرمون كه با اسرار من فرداشو موند روز بعد باهم بوديم آخر شب كه داشت ميرفت باهم خدافظي كرديم مثل سنگ بود و من رفتم بغلش حتي بغلمم نكرد و حالا بعد از يك هفته كه اومده پيشم در حالي كه تنها بوديم هيچ ابراز احساساتي ازش نديدم حتي خوشحالم نبود تا ميومد پيشم ميگفت ميرم هيچ نوازشي هيچ رابطه ي احساسي حتي با هم رابطم كه داشتيم سريع رفت سر اصل مطلب بدون هيچ عشق بازي يا
آمادگي براي.....حتي يكي دوبار شد من خواستم بوسش كنم خودشو كشيد كنار،احساس ميكنم هيچ احساسي به من نداره حتي دوسم نداره البته باهاش حرف زدم ميزنه زير همه چي ميگه من كلا از بوس خوشم نمياد اگه ميبيني سردم من كلا اينجوريم يا شايد بخاطر اينكه از طريق خانواده آشنا شديم و رسميه اينجوريم ميگه از لحاظ من هيچ مشكلي وجود نداره.... ولي من دارم عذاب ميكشم از اون روز منم احساسمو از دست دادم ديگه نميتونم برم طرفش ازش زده شدم به فكرم افتاده ازش جدا شم البته اينم بگم تو كيفش ي قرصايي پيدا كردم كه ماله افسردگيه ميخوام برم پيش دكتره معالجش بيشتر بدونم در موردش چون ميگن اينجور قرصا براي درمانهاي مختلفي به بيمار داده ميشه...... من تو خانوادمون تجربه بي احساسي و سرد بودنه مردو ديدم كه زندگيشون عذاب بوده....ميخوام ازش جدا شم كمكم كنين آيا كسي كه اول رابطه كه شور حالش بيشتره اينجوريه بعدا درست ميشه؟؟؟؟؟از طرفه ديگه زن مرد به هم علاقه نداشته باشن بخصوص مرد مشكلات ديگه اعم از خيانت ...بوجود مياد و اينم بگم كه ميگه من دوست دارم ولي هيچ نشوني براي دوست داشتنش نيست حتي بهم ميگه من ماهي ي بار بيام پيشت بسه ديگه....
-
RE: بي احساس بودن همسرم
سلام...امیدوارم هر چه زودتر مشکتون با همسرتون حل بشه...به نظر من اگر اینقدر مشکتون جدیه حتما به روانشناس رجوع کنین چون یک روانشناس میتونه با بررسی جز به جز رفتارهای همسرتون تشخیص یده این مشکل همسرتون شخصیتی است و ناشی از پرورش ایشونه یا روانشناختی است که شاید نیاز به مصرف دارو داشته باشن....
در هر صورت موضوع جدی بگیرین و ابتدا خودتو تنهایی به یک مشاور مناسب رجوع کنین در صوزرت امکان هم همسرتون هم ببرین...
موفق باشید :72:
-
RE: بي احساس بودن همسرم
مرسي از جوابتون،حتما ميخوام همين كارو بكنم ولي ايشون رشتشون مشاوره باليني است شايد به هيچ وجه قبول نكنه پيش مشاور بياد اون از لحاظ خودش هيچ مشكل بزرگي نيست ميگه به مرور حل ميشه ولي من از اين ميترسم كه اگه الان براش تازگي ندارم و علاقه اي به من نداره هيچ وقت اين حسو پيدا نميكنه و همچنين حتي اگه من قشنگ ترين كاراي اين دنيارو براش بكنم براش جالب نيستم.....باهم غذا خورديم هيچ احساسي نداشت هر كاري كردم ولي احساسي نداشت!!!
-
RE: بي احساس بودن همسرم
از زمان خاستگاری تا عقد چه مدت طول کشید؟من فکر می کنم ایشون وقتی با شما عقد کرد هنوز مردد بوده و الآن
می خواد بدور از احساسات شناختش از شما بیشتر بشه.یا اینکه شاید شخصیتش اینجور باشه.به هر حال توی ازدواج
سنتی چون دختر پسر از قبل رابطه عاطفی نداشتن مدتی طول می کشه تا رابطه عاطفی شکل بگیره.شما و شوهرت
چند سالتونه؟
-
RE: بي احساس بودن همسرم
متاسفانه زمان آشنايي مون كم بود حدود يك ماه ....من 25 سالمه ايشون 32 سالشونه..البته بگم ايشون خيلي سختگير بودن چون رشتشون روانشاسي و مشاوره بود خيلي دقيق و سختگير بود....امكانم داره بخواد بيشتر منو بشناسه چون اون موقع بيشتر تاكيد داشت ي مدتي با هم معاشرت داشته باشيم كه خانواده ها تا ي حديشو قبول كردن ،خودش ميگه با مرور زمان درست ميشه مسئله ي خيلي ساده ايه...ولي من ميترسم......ميگه اونقدم بي احساس نيست كه من ميگم!!!!
-
RE: بي احساس بودن همسرم
به نظر من خیلی جدی بهش تذکر بدین که قضیه براتون خیلی جدیه و حتی اگر ایشون براش مهم نیست برای شما خیلی مهمه....این قضیه رو خیلی سفت و سخت پیگیری کنین...هم میتونه یک موضوع روانی باشه که با جلسات مشاوره برای همسرتون بر طرف بشه...هم میتونه مشکل از بیماری از ایشون ناشی بشه....اصلا نمی خوام بترسونمتون ولی من دختر عمویی داشتم که ایشونم عقد کرد با پسره و همچین مشکلی داشت و حتی در اخر دکتر گفته بود مشکل اون اقا در حدیه که شاید بچه دار نشن و مجبور شد جدا بشه.......چون باید همیشه بدونین برای هر مرد طبیعی تمایل به ملاعبه با همسرشه....و اگر این حالت وجود نداشته بشه اون فرد باید بررسی بشه که ببینن مشکش چیه...
ضمنا یک امکانی هم وجود داره..خود من قرصهای ضد افسردگی مصرف میکنم قرصهای منم با اینکه خارجیه و عوارضش خیلی کمه باعث شده حس جنسیم کمی کمتر بشه....ممکنه از داروهای مصرفی شون باشه و اگر حتی اینطورم هست بهتره با مشورت مشاور داروهای جایگزینی و قرار بده دکتر براشون...
ولی بهتره زودتر به یک مشاور مجرب رجوع کنین تا علت بتونین پیدا کنین...خواهشا فقط روانشناسی که میرین خوب و کار بلد باشه....
ضمنا به نظر من خیلی روی برخورد با این موضوع قاطع باشین و بزارین بفهمه که برای شما پیدا کردن علت مشکل خیلی جدیه تا ایشون هم تهدید احساس کنن و خودشون هم همراهیتون کنن...
بازم میگم خیلی هم نگران نباشین..ممکنه یک موضوع ساده روانشناسی باشه و با چند جلسه مشاوره خوب بشه...
موفق باشید :72:
-
RE: بي احساس بودن همسرم
الناز عزیز
با توجه به اینکه مدت زیادی است در تالار همدردی عضویت دارید از شما بعید بود که قبل از آشنایی کامل به خصوصیات اخلاقی نامزدتون ، وارد فاز رابطه جنسی شوید.
مدت آشنایی شما قبل از عقد (حدودا یک ماه) و 10 روزی از عقد شما میگذره زمان کوتاهی برای شناخت خصوصیات همسرتون هست . پس توصیه میکنم فعلا تصمیم خاصی نگیرد و به جدایی هم فکر نکنید و موضوع را به خانواده ها نکشانید .
البته مراجعه به مشاور خانواده را فراموش نکنید.میتونید علت مراجعه را به نامزدتون نگید تا با شما همراه شوند ( بگید برای آشنایی بهتر با خصوصیات هم ) ولی از قبل با مشاور هماهنگ کنید .
ضمنا خودتون از ابراز احساسات زیاد بپرهیزید.
-
RE: بي احساس بودن همسرم
مرسي ار راهنمايي شما،من هيچ اطلاعي از مصرف اين قرصا ها نداشته اينارو تو كيفشون پيدا كردم ولي فقط ي بار در مورد مصرف ي قرص ديگه بهم گفت كه اگه اين قرصارو مصرف كنه ميل جنسيش مياد پايين ميگفت قبل از اينكه بياد پيش من اونارو قطع كرده بازم تاكيد ميكنم منظورش قرصاي ضد افسردگيش نبود چون من ازش هيچ اطلاعي نداشتم اينم بهتون بگم وقتي بهم اسمس ميده خوبه ابراز احساسات نه ولي از الفاظ قشنگي استفاده ميكنه ولي وقتي كنار هم هستين نه...البته بگم باهام حرف ميزنه در مورد همه مسائل نظرمو ميخواد رو بعضي از مسائله من حساسه بهم تاكييدشون ميكنه ولي از ابراز احساسات خبري نيست!!!
-
RE: بي احساس بودن همسرم
الناااز جووووون گل
ابراز احساسات چیه دیگه؟؟ کلمات و الفاظ قشنگ که میگه.احساس و نظرت هم که مهمه براش.چه انتظاری داری دیگه؟ انتظار داری 1 ماه هم رو میشناسین بیاد بگه من بی تو میمیرم و .... ؟؟
صبور باش دختر جان.:324:
-
RE: بي احساس بودن همسرم
سلام الناز عزیز
با توجه به مدت کوتاه آشنایی شما اگر فرض رو بر این بگذاریم که ایشون چون "مرد" هستن برای وابسته شدن به شما و شکل گیری عواطف عمیق نیاز به زمان دارن.
لازمه در این مدت که عواطف ایشون شکل بگیره و شناخت کافی نسبت به هم پیداکنید از داشتن رابطه جنسی کامل پرهیز کنید به 2 دلیل:
1- برای خانمها خاطرات اولین روابط جنسی بسیار مهم هست و اگر احساس رضایت از روابط اولیه خودشون نداشته باشن این مساله تاثیر طولانی مدت و گاه انزجار از سکس ایجاد میکنه.
2- برای داشتن یک رابطه جنسی سالم عاطفه عمیق لازم هست تا اون شیرینی ناب خودش رو نشون بده( البته شاید یک کشش جسمی سطحی هم منتهی به رابطه جنسی بشه اما اون شیرینی کافی رو نداره)
بنابراین بهتره با مدیریت کردن رابطتون و (و نه تو ذوق همسرتون زدن) داشتن نوازش ، بوسیدن و کلام عاشقانه و..... رو داشته باشید اما فاز نهایی رو نگه دارید.
مساله دیگه اینه که مدام به همسرتون نگید چرا محبت نمیکنی.....به ایشون فرصت بدید تا مرحله شناخت رو پشت سر بگذارن
موفق باشید:72: