سلام
اومدم اینجا تا برای ماههای آخر زندگیم دست و پا بزنم تلاش کنم ببینم میتونم نجاتش بدم ازتون مشاوره بگیرم
خیلی دلم گرفته خیلی خسته ام خواهش میکنم کمکم کنید
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
اومدم اینجا تا برای ماههای آخر زندگیم دست و پا بزنم تلاش کنم ببینم میتونم نجاتش بدم ازتون مشاوره بگیرم
خیلی دلم گرفته خیلی خسته ام خواهش میکنم کمکم کنید
سلام ترانه جان
چی شده عزیزم؟
آروم باش دختر
اقلیما جان اصلا نمیتونم تایپ کنم اشکهام سرازسر میشه حالم خوب نیست از صبح دارم تو محل کارم گریه میکنم دیگه کاملا شخصیتم اینجا زیر سوال رفته
چشاتو ببند..
یه نفس عمیق عمیق بکش..
حالا با آرامش کامل و بدور از هیجان برامون تعریف کن چی شده تا ماهم بتونیم شاید یه کمکی بکنیم.
بگو عزیزم
کسی که 15 تا رتبه مثبت و 285 تا تشکر تا الان داره معلومه خیلی قویه.
بگو عزیزم..بگو
سلام ترانه جون
تو ترانه خودمونی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهی قربون اشکات برم گریه نکن عزیزم.
ترانه قوی و با پشتکاری که ما میشناختیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزیزم سعی کن مسلط باشی به خودت ماه رحمته.
فدات شم به خدا پناه ببر که دلتو آروم میکنه و بعدش باهامون حرف بزن. منتظریم.
ترانه جانم پاشو برو صورتتو بشور بعدم مرخصی بگیر ،چرا اینقدر به خودت فشار می آری.........
ترانه الان حوصله کار نداره و حضورش در محل کارش جز..... هیچ سودی نداره
بدو ببینم هیچ مشکلی نیست که راه حلی نداشته باشه
من الان حالم از تو هم بدتره ولی بیخیال
ببین ترانه جان زندگی تو فقط فقط همسرت نیست
کارت ،خانواده ات،علایقت، پیشرفتت ،............ و خیلی چیزای دیگه ام هست که تو نباید اونا رو به خاطر فقط قسمتی از زندگیت ببری زیر سوال
پاشو ببینممممممممممممممممممممم مممممممممم
مرسی نادیا جان
مدتهاست که دارم با استفاده از مقالات این تالار سرگذشت دوستان کارگاههای اینجا مهارتهامو بالا میبرم صبرمو زیاد میکنم وابستگیهامو کم میکنم حسادتهای زنونمو کم میکنم که زندگیم بهتر بشه
خیلی وقتها عصبانیتها رو توهینهارو نشنیده میگیرم بی احترامیها رو نادیده میگیرم بعدش تو یه وقت مناسب با یه شرایط خوب عنوانش میکنم که خیلی وقتها نتیجه داده و همسرم میپذیره گاهی هم زیر بار نمیره و من کوتاه میام
عوضش سعی میکنم محبتهاش نکات مثبتشو پررنگتر جلوه بدم عشقمو به زندگی مشترک بیشتر کنم در کل تمام سعیمو واسه داشتن یه زندگی نرمال ولی با ارامش دارم میکنم ولی انگار هرچه من تلاش میکنم فایده ای نداره چون ذات ادمهارو نمیشه عوض کرد
مثلا شوهر من به قول خودش میگه من زورم از تو زیاد تره هیکلمم گنده تره و کلا ادم زورگویی هستم توام باید با این مسئله کنار بیای ولی اخه یه ادم چقدر میتونه اهانتو تحمل کنه
عزیزم تاپیکتو خوندم درباره بچه دار شدن.
الان ایرانید؟
بالاخره بچه دار شدین؟
شرایط منم مثل خودته با این تفاوت که 2 ساله که جدا شدم و پسرمم 2 ساله ندیدم ولی ازدواج مجدد هنوز نکردم و میخوام خیلی تحقیق کنم که آیا زنانی با شرایط ما صلاحه که ازدواج مجدد کنند بدون تحقیق گسترده یا نه؟
منم مثل تو عاشق مادر شدنم ولی نمیخوام این حسم بهم غلبه کنه و باعث بشه چشم بسته ازدواج کنم.
برای همین خیلی سرگذشتها و تجربیات رو میخونم و مطالعه میکنم.
حالا عزیزم مشکلت با خانواده شوهرت هست یا خودش؟
و آیا مشکل فقط همین حرفاییکه شوهرت درباره قدرت و اینچیزا میزنه؟
تراته جان اشک منم در آوردی
صبور باش
تو که اینهمه گذشت وبزرگواری داری آروم باش تا بچه ها بتونن کمکت کنن
الان مطمئنم همه بچه ها باندازه تو ناراحتن و تلاششونو میکنن کمکت کنن
سلام ترانه جان
ای بابا !
چی شده دختر خوب؟تو که خوب داشتی پیش میرفتی.
قبل از هرکار و هر تصمیمی بیاد بگو ببینیم چی شده...