من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
من مشکل توی حرف زدنم زیاد دارم ، این پایین هم لیستشو آوردم . به نظرتون چه کارهایی رو باید انجام بدم ، کتابی بخونم ، کلاس گویندگی ، فن بیان ، چی باید برم و بخونم تا مشکلم حلشه؟
1-توضیح دادن یه موضوع خاصی برام 5 دقیقه وقت می بره ولی واسه بقیه 1 دقیقه.
2-اکثراً پیش از گفتگوهام فرض می کنم که مخاطبم همون پیش فرضهای ذهنی رو که من دارم ، اونم داره : مثلاً
بحث من و داداشم در مورد اینکه مامانم رفته بود پیش خانم رحیمی به صورت زیره :
من : خانم رحیمی گفته که ... . .. . . . . .
داداش: رحیمی کیه ؟
من: رحیمی که مامان رفته بود پیشش ها !!!
داداش: آها ! نمی دونستم که رفته بود پیش خانم رحیمی...
در واقع این اتفاق توی روز 10 بار می افته .
3-من و من (men o men) زیاد می کنم ، زیاد لفتش می دم.
موارد دیگه هم بعد اضافه می کنم.
RE: من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
سلام
به دیگران فکر نکنید که الان چی دارن فکر میکنند
وقتی صحبت میکنید رسا و شیوا حرف بزنید
به خودتون اعتماد داشته باشید
وقتی حرفی میزنید تا آخرش حرفتون رو بگید و جملتون رو تموم کنید،این طوری نباشه که نصفه جملتون رو حذف کنین
یه کتاب معرفی میکنم بخونیدش،واسه من خیلی مفید بود،همه جا هم دارنش
آیین سخنرانی _ دیل کارنگی
در مورد مثالی که زدید مشکل از مخاطبتون بوده که متوجه نشده نه شما...(البته بستگی به تن صدا و لحت هم داره اما اگر شمرده شمرده و رسا صحبت کنین همه منظورتون رو میفهمند)
فقط یه کم تمرین میخواد
نتترسید
خودتون رو در معرضش قرار بدید،تو جمع صحبت کنین داوطلبانه،مثلا کلاس زبان برید و تو بحث ها شرکت کنید و...
یه کتاب دیگه هم هست که عالیه البته به درد کنفرانس های کلاسی و همایشها و کنگره هاو... میخوره
چگونه در مجامع علمی سخنرانی کنیم؟
نویسندش متاسفانه یادم نیست،اما کتاب بسیار مفیدیست.پیشنهاد میکنم حتما این دو تا کتاب رو بخونین.
RE: من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
شما:داداش خانوم رحيمي يادته
ايشون يا اره يا نه
همون كه مامان رفته بود پيشش گفته كه..
به همين راحتي, لقمه رو نپيچون
RE: من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
سلام
آیا مشغله فکری شما زیاده ؟
آیا وقتی تصمیم دارید راجع به موضوعی با شخصی صحبت کنید از قبل چندین بار با خودتون مرور می کنید و زیاد بهش فکر می کنید ؟
آیا احساس می کنید که دیگران منظور شما رو اشتباه متوجه میشوند ؟ این چقدر واقعیت داره و چقدر فقط احساس شماست ؟
آیا فکر می کنید همیشه باید توضیحات بیش تری بدید یا از الفاظ مناسب تری استفاده کنید ؟
RE: من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
کتابی ک شوکا معرفی کردن رو موثر میدونم برای کمک به مشکل شما و اینکه اعتماد به نفستون رو کمی بالا ببرین و اینکه در صحبت کردن (البته نظر شخصیه) زیاد درگیر جزئیات نشین مستقیم اصل مطلب رو بیان کنین. (اصولا کم گوئی و مفید گوئی یک امتیاز برای شخص).
RE: من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
سلام
آیا مشغله فکری شما زیاده ؟
آره من مشغله فکری ام زیاده.
آیا وقتی تصمیم دارید راجع به موضوعی با شخصی صحبت کنید از قبل چندین بار با خودتون مرور می کنید و زیاد بهش فکر می کنید ؟
این موضوع بستگی داره یه بعضی اوقات اونقدر بهش فکر می کنم و راحت از پسش بر می ام ولی بعضی اوقات و اکثرا وقتی همین جوری حرف می زنم این اتفاقا می افته . من اکثرا قبل از صحبتام فکر می کنم ولی وقتی فکر نکنم گند میزنم . فی البداهه نمی تونم صحبت کنم
آیا احساس می کنید که دیگران منظور شما رو اشتباه متوجه میشوند ؟ این چقدر واقعیت داره و چقدر فقط احساس شماست ؟
نه اینکه منظور منو اشتباه متوجه بشن ، در واقع برای یه موضوع کوچیکی باید وقت زیادی بذارم .
مثلاً همین الان میخواستم به داداشم بگم که شام از بیرون بگیره :
من: اگه شام بیرون نمی خوری...(با خودم گفتم چی دارم میگم)
داداشم: چی ؟!
من:یک ساعت بیرونی فقط؟(دیگه قاطی کردم)
من:ولش . این پولو وردار دوتا شام بگیر.
می بینید من برای یه موضوع ساده مثه شام خریدن این همه لفتش دارم . در واقع توضیح یه موضوع ساده برای من زمان بیشتری میبره تا بقیه.
این واقعیت داره و همین داداشمم خیلی تاکید کرده که توی این موضوع مشکل دارم.
ولی باز هم شده برای فردی در مورد یک مسئله کاری و یا خانوادگی ساعتی بحث کرده باشم و وقتی اون زفته به خودم آفرین گفتم که عجب سخنرانی ای کردم من براش!
آیا فکر می کنید همیشه باید توضیحات بیش تری بدید یا از الفاظ مناسب تری استفاده کنید
؟
فکر می کنم باید از الفاظ مناسب تری استفاده کنم تا نیاز به توضیح بیشتری نباشه. یعنی باید توی صحبتام مدیریت کنم . ولی همیشه توضیح بیشتری میدم.
RE: من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
امید جان نمی دونم چقدر به دردت بخوره ولی بد نیست اینو بخونی
http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
در مورد خودت و چیزایی که به خودت مربوط می شه نمی تونی راحت حرف بزنی؟ مثلا اینکه می گفتی خیلی هم خوب تونستی راجع بهش حرف بزنی در واقع موضوع به خودت مربوط نمی شده و حالت نظر دادن بوده؟
اگه اینطوره ممکنه واسه این باشه که صراحت و وضوح کافی توی صحبتات نداری. یعنی سعی می کنی به احساسات و افکار ظرف مقابلت خیلی اهمیت بدی و موقع حرف زدنت هی بر اساس واکنش شخص مقابلت مسیر حرف زدنتو عوض می کنی.
RE: من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
meinoush عزیز .
در واقع من اکثرا توی صحبت های روزانه ام دچار این مشکل هستم . اون مثالی رو هم که زدم در مورد مسائل کاری و جامعه و خانوادگی بودش که از بس تو ذهنم تکرار کردم که ملکه ذهنم شده واسه همین راحت می تونم سخنرانی کنم در موردش. مشکل اکثرا توی صحبت های رزوانه ام هست .
من صراحت ندارم ( خیلی دنبال این کلمه گشتم!!!! ) ، نمی شه گفت که به احساسات و عواطف طرف مقابل ام اهمت میدم یا نه ، نه زیاد .
بعضی موقع جمله بندی هام به هم میخوره . بعضی موقع وسط جمله هام ولش می کنم . تمومش نمی کنم جمله هامو.
RE: من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
داداش، مادر و پدرت از دو فرهنگ متفاوتن با لهجه های متفاوت؟
RE: من توی حرف زدن مشکل دارم ، راه حل؟
امید جان. شاید کلا کم حرفی. مثلا می تونی هر روز دو سه صفحه کتاب رو بلند بلند بخونی که تمرین روانی حرف زدن بشه واست.
می تونی کلاسای "فن بیان" بچه های تئاتری رو بری. اونا یه تعداد درس و کلاس دارن برای فن بیان.
می تونی کتاب و شعر و متن های ادبی بخونی اگه فکر می کنی یه مدت از لغات و ادبیات دور بودی. مثلا اگه رشته ی تحصیلی و کاریت جوریه که یه مدتیه اصلا با متن و نوشته و خلاصه حرف زدن و این چیزا کاری نداشتی این تاثیر می ذاره روی حرف زدن و نوشتن ادم.
منظور من از صراحت چیزی بود که به همون لینک مربوط می شد. دیدی ادم می خواد یه چیزی رو به یکی بگه ولی نمی خواد طرف مقابلش ناراحت بشه و یا بهش بربخوره و هی من من می کنه و هی حرف اصلی رو به تعویق می اندازه و آخرش هم انقدر از سر و ته حرفه می زنه که طرف نمی فهمه که مشکل چی بود؟ منظورم از صراحت این بود. این بود که به روحیات مخاطبت و اینکه طرف مقابلت در همون لحظه داره چی فکر می کنه و اینکه داره می فهمه نمی فهمه زیاده از حد اهمیت میدی. یعنی خودتو اول باید بذاری توی اولویت ولی مخاطب رو می ذاری. این چیزا باعث می شه که ادم به جای اینکه راحت باشه و حرفشو بزنه کلی موضوع در همون زمان حرف زدن برای اینکه فکرش مشغول باشه پیدا کنه و قطعا وقتی داریم به چند تا موضوع هی فکر می کنیم من من هم باید بکنیم و منقطع هم باید حرف بزنیم! یعنی حرف که می خوای بزنی فقط به خودت و حرفت فکر کن. اندازه یه پاراگراف حرف بزن و منظورتو تا حدی برسون بعدش بر اساس نگاه و بازخوردی که می بینی می تونی یه کوچولو تعییرات لازم رو توی لحن حرف زدنت بدی و نه اینکه یکدفعه کل حرفتو عوض کنی! تغییر لحن و تن صدا و حالت نگاه رو هم در واقع به این دلیل می دی که به خواسته ی خودت برسی!
منظور از صراحت و وضوح اینه که جرات نمی کنی حرف رو راحت و خلاصه بزنی. وقتی ادم در رفتارش یا گفتارش وضوح نداشته باشه مخاطبش گیج می شه و نمی فهمه که چی ازش خواسته شده. اگه اینه منظور تو از صراحت مربوط به همون لینک جراتمندانه رفتار کردنه. البته این جراتمندانه فکرکردنه و حرف زدنه.
اینطوری راحت به جای ادم حرف می زنن و تصمیم هم می گیرن.
نمی دونم کدوم ایناست.
--
در مورد گفته هات بهتره یه کمی استحکام و اطمینان داشته باشی. یعنی نباید راه در رو و انتخاب و پریدن توی حرف بذاری برای مخاطبت.
مثلا:
من: اگه شام بیرون نمی خوری...(با خودم گفتم چی دارم میگم)--- اگه چیه؟ کاری می خوای برات بکنه دیگه نباید اینطوری بگی. در اصل حرفت امریه! ولی اگه دوست داشتی می تونی مودبانه ی امری کنی. مثلا به جای اینکه بگی برو برام غذا بخر می گی لطف می کنی غذا بگیری سرراهت؟ می تونی غذا بگیری؟ ممکنه لطف کنی فلان کارو برام انجام بدی؟ یعنی یه پیام روشن می دی که نیاز داری برات فلان کار انجام بشه و فرم جمله بندی و لحن صدا رو ملایم و مودبانه می کنی که مخاطبت با خوشحالی برات اون کارو انجام بده. با اطمینان، واضح و مودبانه.
یا مثلا به جای اینکه بگی خانم رحیمی می گی یکی ار معلم هام، یکی از همسایه هام....
ضمن اینکه عزیزم برادرت هم خیلی درست رفتار نمی کنه. وقتی راه به راه توی حرفت می پره طبیعیه که حرف زدنت یادت بره و پشیمون شی! باید یه فرصت حرف زدن بهت بده بعدش که جمله ها تموم شد سوالی داشت بپرسه نه اینکه وسط هر یک جمله ای که می گی بپره و همه ی افکارت رو به هم بریزه. اما به هر حال مخاطب ادم همه جور ادمی ممکنه باشه. پس خود ادم باید هم حرفشو هم مخاطبشو اداره کنه.