چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
سلام ..
از طریق یه دوست خیلی عزیز اومدم این انجمن و مشکلات کسایی که شرایطشون ذره ای شبیه به من بود رو خوندم .. دلم میخواد راهنماییم کنید ..
من الف 21 ساله و همسرم ح 23 ساله حدود 8 ماهه که با هم عقد کردیم .. قبلش هم یک سال با هم دوست بودیم و با وجود مخالفت های خانواده ها عاشقانه به هم رسیدیم و پای همه چیز ایستادیم ..
اما حالا شدیدا به مشکل خوردیم .. ما حتی تاریخ عروسیمون هم مشخص شده بود و تالار هم گرفته بودیم . اما همسرم با خانواده ی من مشکل داره و دائم میگه خانوادت منو به عنوان داماد قبول ندارن . که توی اخرین جر و بحثی که پیش اومد ایشون درگیری لفظی با پدر و مادر من پیدا کرد و الان 3 ماهه که با هم قهرن .. من خیلی سر این موضوع باهاش بحث کردم اما اون تو عصبانیت حتی ملاحظه ی پدر و مادر خودشم نمیکنه و احترام اونها رو هم نگه نمیداره . دائم به من سرکوقت میزنه و تو هر دعوا تحقیرم میکنه و میگه زنها نمیفهمن و هزار و یک چیز دیگه .. بارهای بار توی دعواممون تهدید کرده که طلاقم میده با این که میدونه من دوسش دارم و راضی نیستم ازش جدا بشم ..
خودشو با رقتارای بچه گونه از چشم همه انداخت و الان حاضر نیست قبول کنه اشتباه کرده .. البته یه بار زنگ زد پدرم عذر خواهی کنه که چون تو دعوا خیلی بد باهاش حرف زده بود پدرم باهاش حرف نزد .. حالا ما عروسیمون بهم خورده و خانواده ی من به هیچ وجه حاضر نیستن دیگه بپذیرنش چون میگن ما به این ادم فرصت دادیم و اون استفاده نکرده .. ایشون هم دیگه حاضر نیست پیش قدم بشه برای اشتی .. وضعیت جوری شده که پدرم میگه یا من یا اون و وقتی من میرم دیدنش همه تو خونه باهام سرد برخورد میکنن و طعنه میزنن ! ایشون تو مدت نامزدی هیچ کار رمانتیکی برای من نکرد و ما بیشتر وقتها دعوا داشتیم و خانواده م میفهمیدن با اینکه من بروز نمیدادم .. ایشون دوست داره حرف حرف خودش باشه و به محض اینکه من نظرمو میگم میگه متنفرم از زنی که تو روی شوهرش وایمیسته .. دوست نداره من از خونه بیرون برم یا اینترنت برم یا زیاد با دوستام ارتباط داشته باشم .. و وقتی بهش اعتراض میکنم بیتفاوت میشه و میگه هرکاری میخوای بکن دیگه به من نگو ..
توی دوران عقد که باید قشنگترین دوره ی زندگی هرکسی باشه ما دائم با هم دعوا داشتیم .. اگه خانواده ش اشتباهی کنن حاظر نیست قبول کنه و توجیح میکنه و دلیل میاره .. تو عصبانیت داد میزنه و فحش میده و دیوونه میشه اما چند ساعت بعدش پشیمون میشه و میاد معذرت خواهی ..
در کنار همه ی این بدیا و خیلی چیزای دیگه خوبیای زیادیم داره .. ذاتش مهربونه . توی جمع رفتارش باهام خوبه . خیلی چشم و دل پاکه و اصلا ندیدم تا حالا به زن دیگه ای حتی نگاه کنه .. با تمام وجودش کار میکنه و زحمت میکشه .. اما اون پولو خرج چیزایی که خودش دوست داره میکنه ! مثلا تو عید رفت یه ضبط برای ماشینش خرید و برای من نه عیدی نه لباس نه ... یا حلقه شو فروخت و رفت باند خرید ! احساس میکنم سرد شده و دیگه دوستم نداره .. وقتی بهش اعتراض میکنم میگه تو بچه ای و منطق نداری و زندگی همه ش عشق نیست و نباید توقع بیجا داشته باشی .. اینکه دلم میخواد با یه کار عاشقانه با یه گذشت از خودش یا یه کادوی کوچیک حتی ارزون منو غافلگیر کنه اشتباهه ؟ این که من تو دوران نامزدی یه شاخه گل هدیه نگرفتم و همیشه هر چی کار کردم حقوقم رو دادم به ایشون و الان توقع یه گل کوچیک دارم اشتباهه ؟
من توی خونه با کامپیوتر برای پدرم کار میکنم و از نظر کاری پدرم به من تکیه کردن .. اگر بخوام با ح زندگی کنم منو طرد میکنن و کارشون هم خراب میشه .. شاید بچه گانه باشه ولی من حتی به این چیزام فکر میکنم .. برخورد و تحقیرای ح با من کاری کرده که کلا اعتماد به نفسمو از دست دادم . توی جمع ساکت میمونم و اگر با دوستای ح یا خانوادش جایی بریم میترسم حرفی بزنم که اشتباه باشه و مسخرم کنن ! رابطه ی سرد و دورمون داره منو دیوونه میکنه با توجه به کارایی که تو دوران دوستی از ایشون دیدم و سابقه ی دوست دخترای قبلیش که حتی شهرستان بودن و ایشون به خاطرشون میرفته شهرستان و شب تو پارک میخوابیده اما الان حاضر نیست برای من کاری کنه که خوشحال بشم ..
نمیدونم .. سوال من اینه که نقش من برای بهبود این رفتارا و این کارا میتونه موثر باشه؟ ؟ چقدر؟ و ایا این رفتارها به خاطر سن و خانواده هست و ممکنه بهتر بشه یا اینکه با گذشت زمان و سکوت من بدتر میشه ؟! چیکار میتونم کنم برای بهتر شدن رابطه مون ؟! چه کارهایی میتونه روش تاثیر بذاره و زندگیمونو گرم کنه ؟
ممنون میشم اگه نظراتتون رو بهم بگید .
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
دوستان میشه لطفا کمک کنید ؟!!!!:162:
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
سلام
به نظر میاد مشکلات شما بیشتر به خاطر سن کمتون و همینطور کم تجربگیتون باشه...مهارت های کلامی و ارتباطی رو به خوبی نمیشناسید..سیاستمدارانه رفتار نمیکنید...زود از کوره در میرید...
همسر شما همونطور که گفتید ویژگی های مثبت زیادی داره...
شاید چون هنوز زیر یه سقف نرفتید احساس نمیکنه که صاحب زن و زندگی هست و درآمدش رو باید صرف زندگیش کنه نه علایق شخصی...
شما بهتره تا میتونید هم با او و هم با خانوادش با احترام رفتار کنید،جوری که خودش قشنگ متوجه این احترام بشه(البته منت نذارید)...بحث و جدلها رو به حداقل برسونید...تشویقش کنید...اون هنوز متوجه نشده که باید تکیه گاه شما باشه..بهش احساس مرد زندگی بودن و قوی بودن رو القا کنید...
درمجموع شاید هیچ چیز مثل گذشت زمان و بدست آوردن تجربه نتونه زندگی شما رو بهتر کنه...به هر حال تا میتونید از رفتارهای تنش زا پرهیز کنید...
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrdad_m
سلام
به نظر میاد مشکلات شما بیشتر به خاطر سن کمتون و همینطور کم تجربگیتون باشه...مهارت های کلامی و ارتباطی رو به خوبی نمیشناسید..سیاستمدارانه رفتار نمیکنید...زود از کوره در میرید...
همسر شما همونطور که گفتید ویژگی های مثبت زیادی داره...
شاید چون هنوز زیر یه سقف نرفتید احساس نمیکنه که صاحب زن و زندگی هست و درآمدش رو باید صرف زندگیش کنه نه علایق شخصی...
شما بهتره تا میتونید هم با او و هم با خانوادش با احترام رفتار کنید،جوری که خودش قشنگ متوجه این احترام بشه(البته منت نذارید)...بحث و جدلها رو به حداقل برسونید...تشویقش کنید...اون هنوز متوجه نشده که باید تکیه گاه شما باشه..بهش احساس مرد زندگی بودن و قوی بودن رو القا کنید...
درمجموع شاید هیچ چیز مثل گذشت زمان و بدست آوردن تجربه نتونه زندگی شما رو بهتر کنه...به هر حال تا میتونید از رفتارهای تنش زا پرهیز کنید...
سلام .. مهرداد جان خیلی ممنونم از راهنمایی و کمکت ..
حرفاتونو قبول دارم .. میدونم که یه سری کارا رو از روی بچگی انجام دادم و همسرمم همین طور ..
مشکل اصلی من الان اولا اینه که پدرم نمیخواد قبول کنه ح دیگه همسر منه و بعد از اون دعوا میگه ازش متنفرم و نمیخوام ببینمش و اگه توام با اون بری میشی دوست دشمن من و دشمن منی !! نمیدونم چیکار کنم .. با توجه به بعضی رفتارای ح میترسم که بعد از چند سال نتونم دووم بیارم اما هنوز یه امیدی ته دلم هست و فک میکنم که رفتار منم زیاد مناسب نبوده و اشتباه زیاد داشتم به هر حال .. و اینکه گذشت زمان همه چیزو درست کنه .. بعد هم اینکه نمیدونم چطور باید با سیاست باشم چه کارایی کنم که برگرده به اون ادمی که من باهاش ازدواج کردم و همیشه احتراممو نگه میداشت و بهم محبت میکرد ؟ چیکار کنم که این رابطه بهتر شه ؟!
بازم ممنونم از کمکت ..
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
خواهر عزیزم،
-برای بهتر شدن رابطه همسر و پدرتون به نظرم باید پیش هر کدوم که میشینید از تمایل پنهان طرف مقابل برای آشتی صحبت کنید...همینطور میتونید از ریش سفیدهای فامیل کمک بخواید که زمینه این آشتی رو فراهم کنن(خصوصا کسانی که همسرتون قبولشون داره)
-اگر میخواید همسرتون مثل روزای اول رفتار کنه باید خودتون هم مثل روزای اول با اون رفتار کنید!همون محبتها،گذشتها،ایثارها،مهر بونیها،بی تابی ها،احترامها، اس ام اس ها،....
-----------------------------------------------------------------
نمیدونم چرا گاهی اوقات در این سایت انقدر سلیقه ای با مراجعین برخورد میشه!؟
گاهی یه تاپیک در 24 ساعت اول به 6 صفحه میرسه گاهی هم...
نمیدونم،شاید دلیلش طولانی بودن پست اول شماست،خیلی از اعضا حوصلشون نمیشه تمام متن رو بخونن و بنابراین جوابی هم نمیدن!
به هر حال به نظرم بهترین راه برای شما مراجعه به یه مشاور خوب هست.موفق باشید:72:
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
"اگر میخواید همسرتون مثل روزای اول رفتار کنه باید خودتون هم مثل روزای اول با اون رفتار کنید!همون محبتها،گذشتها،ایثارها،مهر بونیها،بی تابی ها،احترامها، اس ام اس ها،...."
:104::104::104:
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
دوستان عزيز سلام
يه توضيح مختصر درباره خودم
مدتهاست كه خواننده خاموش تاپيكها بودم . از طريق وبلاگ با خانوم الف.ح آشنا شدم و باالطبع با مشكل ايشون.چون عضو تاپيك نبودم از طريق وبلاگ با ايشون ارتباط برقرار ميكردم و سوالاتم رو ميپرسيدم.
از خانوم الف.ح پرسيده بودم:
[size=x-small][[size=small]size=medium][size=small]"گفته بودي با وجود مخالفت هاي خانواده با هم ازدواج كرديم" 1) علت اين مخالفتها بود؟
2) شغل همسرت چيه و تحصيلاتش چقدره؟
3) اينكه خانوادتون گفتن "ما فرصت داديم و استفاده نكرد" منظورشون چه فرصتي بود؟
4) با شناختي كه از خانوادتون داريد چقدر اونها رو منطقي ميدونيد؟[/size]
[/size]
[color=#FF0000]و پاسخهاي خانوم الف.ح[/color][/size][/size]
1- علت مخالقت خانواده م این بود که ح دیپلمه هست .. و منم به خاطر اون درس نخوندم و این که ما با هم دوست بودیم .. کلا از اول خوششون نمیومد و فک میکردن من میتونم با ادم بهتری باشم ..
2- همسرم تدوین گر و خواننده هست و تو چند تا تالار میخونه
3-مثلا میگن ما بهش محبت کردیم و اون جواب ما رو نداد .. یا اون یه مدت با پدرم کار میکرد میگه من بهش کار دادم ولی اون جبران نکرد ..
4- من منطق خانواده ی خودمو اصلا قبول ندارم .. شاید درست باشه ولی زندگی به نظر من این چیزا نیست ! تحصیلات و پول و ثروت و عروسی انچنانی خوشبختی نمیاره ..
به نظر من زندگي كردن دو باره! يك بار بدون اختيار يك بار با اختيار.
در زندگي اول وارد خانواده اي ميشيم كه خودمون انتخاب نكرديم
در زندگي دوم وارد خانواده اي ميشيم كه خودمون انتخاب ميكنيم
در زندگي اول ما انسان فاقد قدرت تشخيص و تفكريم
در زندگي دوم ما انسان بالغي هستيم كه قدرت فكر، مشورت، تشخيص و انتخاب داره.
به همون نسبت كه به ما امتياز داده ميشه از ما هم انتظار ميره.
وقتي كه ما اينهمه فاكتور داريم تا بهترين رو انتخاب كنيم اگه انتخاب اشتباهي بگيريم به همون نسبت تاوان سنگينتري رو بايد پس بديم
پس بايد حواسمون خيلي خيلي جمع باشه. بايد به نكات توجه كنيم و به نشانه ها اهميت بديم.
لطفاً براي اينكه بحث رو واقعي ادامه بديم الف جان بگو كه شما دوست داشتيد همسرتون چه جور شخصيتي داشته باشه.
با شماره نام ببر.
منتظرم:72:
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)