كاش بعضي از زنها نبودن (حساسیت روی شوهرم)
سلام خدمت دوستاي خوبم.
راستش من روي شوهرم خيلي حساسم اگه ببينم با خانمي صحبت ميكنه اذيت ميشم.و اگه اون خانم قشنگ باشه يا بي حجاب و احساس كنم ممكنه شوشو ازش خوشش بياد قاطي ميكنم. و دعوا.:302:
و شوشو چون اين رو ميدونست خيلي خيلي خيلي خيلي مراعاتمو ميكرد كه من همش از خدا بخاطر اين موضوع و پاك بودن شوشو از خدا ممنون بودم.
تا اينكه شوشو 4 روز بيمارستان بستري شد.بعد از اون تبديل شد به يه آدمي كه من اصلا نميتونم تحملش كنم.راحت با خانمها (من مشكلم با خانمهايي هست كه مشكل اخلاقي دارن بي حجابن و قصد جلب توجه دارن كه ايشالا خدا همشونو بككككككشه:160:)
ميگفتم.... راحت با خانمها رابطه برقرار ميكنه ميگه ميخنده سر صحبت رو باهاشون باز ميكنه.و به سرعت توسط زنها جذب ميشه.من از حرسم بدنم شروع ميكنه به لرزيدن.
و اون ميگه دست خودم نيست.همين تازگي ها رفته بودم آزمايشگاه كه همه خانم بودن و يكي از خانمها بلند ميخنديد و جلوي شوشو هدا در مياورد.و شوشو نگاه ميكرد.خلي آروم بهش گفتم برو بيرون يه آب بخور يه هوا بخور بيا.ولي آخرشم دعوا شد.خيلي زجر ميكشم بهم بگين چكار كنم.چرا شوشو اينطوري شده؟اين رو هم بگم تيپش خيلي جلب تو جه ميكنه.(سوسول امروزي)
چرا بعد از بيمارستان رفتن اينطوري شد؟به خاطر پرستارا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا بعضي از زن ها واسه همه مردا دلبري ميكنن ؟من بايد بيخيال باشم.؟
RE: كاش بعضي از زنها نبودن
سلام دوست عزیزم ، خب شوهر شما تا حدی تونسته بخاطر شما طبق میل شما رفتار کنه ولی آدم یه جایی دیگه تحملش تموم میشه. ببین منم مثل شما حساسم و با کمک بچه های تالار تونستم کمی روی خودم کارکنم باور کن به خاطر این حساسیتم حتی رستوران هم با شوهرم نمیرفتم چون اگه به کسی نگاه میکرد روانی میشدم ولی باید روی خودت کارکنی، ببین مشکل از شوهر شما نیست خب یه زن با صدای بلند خندیده خب همه نگاه کردن ایشون هم نگاه کرده، واقعا منم با نظر شما موافقم که بعضی زنها عقده ای هستن و میخوان جلب توجه کنن اما چیکار میشه کرد باید تحمل کرد در غیراینصورت شوهرامون از ما زده میشن و اگر همش بخوائیم دعوا کنیم بیشتر به سمت زنهای دیگه میرن.
RE: كاش بعضي از زنها نبودن
طبیعیو منطقیش اینه که تو بیخیال شی
البته بی خیالی هدفمند یعنی شوهرتو رها کن بش گیر نده براش خط قرمز نذار که با زنهای اینجوری حرف نزن نگاه نکن نخند...
اما مواظبش باش
زن و مرد باید همدیگه رو کنترل کنن اما کنترل نا محسوس !!!
مثلا میتونی وقتی اینجور زنها رو میبینی خودت کلی براندازشون کنی و بگی وااای چجوری یه نفر میتونه انقدر ژلف (جلف) و مضخرف باشه !!!! یا بگی من موندم شوهراشون چجوری اینا رو تحمل میکنن !!! من خودم وقتی همچین کسایی رو میبینم به خودم میگم چطوری یه نفر میتونه اینجوری خودشو له کنه برای جلب توجه .دلت باید برای اینجور آدما بسوزه (بهتر بود میگفتی کاش بعضی رفتارها نبودن)
تو همسر شوهرت هستی اون تو رو انتخاب کرده و برای توست .
موضوع گفتگو پیدا کن در اینجور مواقع سر صحبتی که برای شوهرت جالبه باز کن و سعی کن باش صحبت کنی بدون اینکه بفهمی میخوای حواسشو پرت کنی ... خودت با شوهرت بگو بخند
RE: كاش بعضي از زنها نبودن
عزيزم
اول اينكه فكر ميكنم كه تازه ازدواج كردي به خاطر نوع نوشتاريت حدس زدم، حالا خودت بعداً بگو كه چند سالته، همسرت چند سالشه و چند وقته ازدواج كردي.
بهتر اينه كه همسر يا شوهرت را شوشو مخاطب قرار ندي اينجوري به نظر قشنگتره. (البته اين نظر منه، نظر شما محترم)
عزيزم يه مقدار حساسيت هاي شما زياده. شوهرت به خاطر اين كه شما ناراحت نشيد يك مدت از رفتارهاي طبيعي خودش دور شده بوده و مي خواسته حساسيت هاي شما كمتر بشه ولي خوب تا كي ميشه فيلم بازي كرد. در واقع اون مي خواد خودش باشه.
خيلي به خودت و همسرت سخت نگير
در ضمن در مورد پرستارها خواهش مي كنم انصاف را رعايت كنيد، به جرأت مي تونم بگم بعد از مادر بهشت زير پاي اين عزيزان است.
در هر قشري همه جور آدم پيدا ميشن. اما اكثريت قريب به اتفاق پرستاران و حرف پزشكي انسان هاي شريف، عاطفي، انسان دوست و با اخلاقي هستند. و اكثريت وجدان كاري را در سرلوحه كارشون قرار دادند. ( به خاطر اينكه با جون آدمها سر كار دارند، با آدم هاي مختلف و با بيماري هاي مختلف. درد بيماران، درد اونها هم هست. به بيمار همانند خواهر، برادر، پدر، فرزند و مادر خودش نگاه ميكنند. اينو از كسي كه واقعاً دستي بر آتش دارد ميشنويد.)
خوب افراد معلومالحال در همه صنف پيدا ميشن ولي در اين صنف زيادتر از بقيه نيست كه كمتر هم شايد باشه.
سعي كن همسرت را خيلي محدودش نكني، هر چه حساسيت شما بيشتر باشه خداي ناكرده اوني كه دوست نداري ميشه و ممكنه براش جذابيت داشته باشه كه سيب ممنوعه چه مزهاي مي ده.
برات آرزوي موفقيت ميكنم.
RE: كاش بعضي از زنها نبودن
جوانه جون و ساناز جون خيلي ممنونم كه جوابمو دادين ولي ميترسم اگه آزادش بذارم با همه راحت باشه فكر كنه از من بهتر هم هست .ميخوام فقط من رو ببينه.زيادي دوسش دارم. قبل از ازدواج هم دوست (دختر) داشت .
ميدونين چيزي كه بيشتر اذيتم ميكنه اينه كه اون زني كه مشكل اخلاقي داره شوهرمو جذب كنه به هدفش برسه.بعد بگه زنش پيششه(يعني من) بعد آقاهه (شوشو)به من نگاه ميكنه.اين خيلي زجرم ميده.بهش ميگم وقتي من نيستم هر كاري ميخواي بكن.اما پيش من راه ميري يا جايي هستيم خودتو كنترل كن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid- zendegi
عزيزم
اول اينكه فكر ميكنم كه تازه ازدواج كردي به خاطر نوع نوشتاريت حدس زدم، حالا خودت بعداً بگو كه چند سالته، همسرت چند سالشه و چند وقته ازدواج كردي.
بهتر اينه كه همسر يا شوهرت را شوشو مخاطب قرار ندي اينجوري به نظر قشنگتره. (البته اين نظر منه، نظر شما محترم)
عزيزم يه مقدار حساسيت هاي شما زياده. شوهرت به خاطر اين كه شما ناراحت نشيد يك مدت از رفتارهاي طبيعي خودش دور شده بوده و مي خواسته حساسيت هاي شما كمتر بشه ولي خوب تا كي ميشه فيلم بازي كرد. در واقع اون مي خواد خودش باشه.
خيلي به خودت و همسرت سخت نگير
در ضمن در مورد پرستارها خواهش مي كنم انصاف را رعايت كنيد، به جرأت مي تونم بگم بعد از مادر بهشت زير پاي اين عزيزان است.
در هر قشري همه جور آدم پيدا ميشن. اما اكثريت قريب به اتفاق پرستاران و حرف پزشكي انسان هاي شريف، عاطفي، انسان دوست و با اخلاقي هستند. و اكثريت وجدان كاري را در سرلوحه كارشون قرار دادند. ( به خاطر اينكه با جون آدمها سر كار دارند، با آدم هاي مختلف و با بيماري هاي مختلف. درد بيماران، درد اونها هم هست. به بيمار همانند خواهر، برادر، پدر، فرزند و مادر خودش نگاه ميكنند. اينو از كسي كه واقعاً دستي بر آتش دارد ميشنويد.)
خوب افراد معلومالحال در همه صنف پيدا ميشن ولي در اين صنف زيادتر از بقيه نيست كه كمتر هم شايد باشه.
سعي كن همسرت را خيلي محدودش نكني، هر چه حساسيت شما بيشتر باشه خداي ناكرده اوني كه دوست نداري ميشه و ممكنه براش جذابيت داشته باشه كه سيب ممنوعه چه مزهاي مي ده.
برات آرزوي موفقيت ميكنم.
عرض كنم بله 1 سال ازدواج كردم.من 29 سال .شوهرم 30 سال.قصد اهانت به پرستار هارو نداشتم.اين موضوع رو كه عرض كردم در مورد پرستارها منظورم اين نبودش كه پرستار هاي خوب و مهربون خداي نكرده مشكل خواصي دارن دوست خوبم.. منظورم اين بود كه شايد من كه خيلي مواظبش بود در مورد رابطه با جنس مخالف اونجا آزاد بوده.آخه حتي حرف معمولي هم با خانمها نميزد.. تو اين 2 ساله كه با هم آشنا شديم و ازدواج كرديم همش حواسم بهش بود و راضي بودم ازش.من خيلي از اين موضوع خوشحال بودم.
خودش يه حرف هايي ميزنه كه باعث حساسيت من ميشه مثلا ميگه پرستار ها موقع مرخص شدنم گفتن ما نميخوايم تواز اينجه بري مريض بي اذيتي بودي.
در مورد شو شو و شوهر نميدونم چرا نميتونم بگم شوهر.
شما راست ميگين اون تا حالا خودشو كنترل كرده اخه مگه ميشه آدم 2 سال اوني نباشه كه نشون ميده؟چرا يهو اينطوري شد؟خوب اگه ادم هميشه سنگين باشه چي ميشه چه مرد چه زن؟اگه آزادش بذارم بدتر نميشه؟؟؟؟؟؟ ؟لان يه ترسي از من داره.اگه بي خيال بشم راحت تر ميشه من عذاب مبكشم.ميترسم فكر كنه از من بهتر هم هست.
RE: كاش بعضي از زنها نبودن
وای چه قدر حرص می خورم از طرز فکرت
هی خواستم چیزی ننویسم ولی ....
اینقدر شوهرتو سفت چسبیدی که داره خفه میشه و مثل این می مونه که پرنده ای رو تو دستت گرفتی تا فرار نکنه ولی اینقدر سفت گرفتی که داره خفه میشه
اگه به این رفتارات ادامه بدی جز استرس و فشارهای روانی در کنار خودت چیزی رو برای همسرت باقی نمی ذاری. همسرت در کنار تو مثل یه مرغی میمونه توی قفس که تنها اندیشه اش پرواز و رفتنه
خودتو بذار جای همسرت و ببین وقتی در کنار توئه چه احساس بدی داره
مشکل نه شوهرته نا اون خانومها ......
مشکل دید شماست که واقعا اگه زندگیت رو دوست داری باید تجدید نظر جدی بکنی
RE: كاش بعضي از زنها نبودن
عزیزم اینکه جلوی تو خودشو کنترل کنه و پشت سر هرکاری دلش خواست بکنه که بدتره، من کاملا تورو درک میکنم چون تمام این دغدغه ها را داشتم و کم و بیش دارم، ولی ببین به قول دوستان همین تالار انتخاب شوهرتون شما بودین پس شما را از همه نظر پسندیده که با شما ازدواج کرده، فقط باید سعی کنی توی خونه همه جوره تامینش کنی تا بیرون دنبال چیزی نباشه و حتی بقول خودت اگه خانمی میخواست شوهرتو از راه بدر بکنه نتونه. ولی متاسفانه توی جامعه ما مد شده دیگه زنها بگو بخند کردن با مردای نامحرم رو کلاس واسه خودشون میدونن. ولی باید توکلت به خدا باشه. بزار جلوی تو هم خودش باشه نه اینکه وقتی تنها بود انگار از قفس آزاد شده احساس راحتی کنه و خود واقعیش باشه.
RE: كاش بعضي از زنها نبودن
تورو خدا بازم بگين من احتياج به راهنماييتون دارم ميترسم به قول صحبت هاي دوست اخيرمون سيب ممنوعه بشه.اگه آزادش بذارم اون خانمي كه شوهرم باهاش راحته نميگه اين اقا با خانمش مشكل داره كه با من گرم گرفته؟شوهرم ممكنه خوشش بياد هي رابطشو با هر خانمي فوري صميمي كنه شما چي ميگين؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط eghlima
وای چه قدر حرص می خورم از طرز فکرت
هی خواستم چیزی ننویسم ولی ....
اینقدر شوهرتو سفت چسبیدی که داره خفه میشه و مثل این می مونه که پرنده ای رو تو دستت گرفتی تا فرار نکنه ولی اینقدر سفت گرفتی که داره خفه میشه
اگه به این رفتارات ادامه بدی جز استرس و فشارهای روانی در کنار خودت چیزی رو برای همسرت باقی نمی ذاری. همسرت در کنار تو مثل یه مرغی میمونه توی قفس که تنها اندیشه اش پرواز و رفتنه
خودتو بذار جای همسرت و ببین وقتی در کنار توئه چه احساس بدی داره
مشکل نه شوهرته نا اون خانومها ......
مشکل دید شماست که واقعا اگه زندگیت رو دوست داری باید تجدید نظر جدی بکنی
:302::302::302:
دوست خوب اقليما جون خوب اونم منو سفت گرفته منم از همين حرس ميخورم بخدا من بايد مانتو هام گشاد.آرايش با نظارت ايشون.با شوهر خواهرم حرف نزنم.تو خيابون نخندم.شال روسري قرمز ابداو.... ولي خودش .......
RE: كاش بعضي از زنها نبودن
عزیزم اون خانم که با شوهر شما راحته کیه؟؟ شما میشناسیش؟؟ هرروز شوهرتو می بینه مگه؟؟ اگه منظورت توی بیمارستانه که شوهرت از اونجا دیگه مرخص شده دیگه شاید تا آخر عمر هم اون خانمهای اونجا رو نبینه، میشه بیشتر توضیح بدی؟؟
راستی بد نیست به تاپیک منم یه سری بزنی بعضی از دوستان راهنمایی های خیلی خوبی کردن چون منم مشکلم شبیه شماست.
عنوانش اینه : "مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم"
RE: كاش بعضي از زنها نبودن
لينكشو ميشه بذاري دوست خوبم؟
شخص خاصي رو عرش نكردم كلي بود منظورم حساسيت روي ششخص خاصي ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanazi_o
عزیزم اون خانم که با شوهر شما راحته کیه؟؟ شما میشناسیش؟؟ هرروز شوهرتو می بینه مگه؟؟ اگه منظورت توی بیمارستانه که شوهرت از اونجا دیگه مرخص شده دیگه شاید تا آخر عمر هم اون خانمهای اونجا رو نبینه، میشه بیشتر توضیح بدی؟؟
راستی بد نیست به تاپیک منم یه سری بزنی بعضی از دوستان راهنمایی های خیلی خوبی کردن چون منم مشکلم شبیه شماست.
عنوانش اینه : "مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم"
پيداش كردم عزيزم خيلي خيلي ممنونم