من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
[align=justify]سلام. من 26 سالمه..
خودم رو نمیشناسم..من مبتلا به دو جنسه گرا"دوجنسگرایی" هستم،
راحت نیستم و خیلی با خودم درگیرم...
نمیدونم راه فرار از این وضعیت چیست...
کلا پسری مهربان و دلسوزم که زندگی ام حالت نورمالی ندارد و با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم میکنم ...
مسلمانم اما اگر بگویم نیستم بهتر است چرا که یک مسلمان واقعی حتی فکر این چیزها هم نمیکند
چه رسد به اینکه عمل کند و دوست داشته باشد که به یک کار منع شده ی اسلامی دست بزند.
حتی حالا که مشکلم را برای شما مینویسم مانده ام که کار درستی میکنم یا نه...
اصلا کسی منو میبینه؟! یا طردم میکنند؟ یا شاید اگر دستتان به من رسید منو اعدام میکنند؟؟
من به خدا اعتقاد دارم اما اینکه بگویم از خدا میترسم دروغ محض است و جز دلداری دادن به خودم و توجیه اعمالم کار دیگری نمیکنم...
چرا که دستورات اسلام را اجرا نمیکنم..چرا که آنچه خدا گفته رو بهش عمل نمیکنم..پس چگونه ادعای ترسیدن از خدا بکنم؟
نه ،،، از خدا نمیترسم و تنها زمانی که جانم را در خطر میبینم از او کمک میخواهم...
تنها زمانی که به او نیاز دارم صدایش میکنم ولی ترسی در کار نیست...اگر بود حداقل نماز میخواندم!!!
اگر فرض کنیم هیچ دینی وجود ندارد، من خودم رو یک انسان خوب میدانم..
درسته که به سیگار و مشروب و دو جنسه گرایی نه نگفته ام اما واقعیتش را بخواهید من خودم رو در کل "بدون در نظر گرفتن انچه در ادیان گفته اند" بد نمیدانم..
اما در کل از اینکه دو جنسه گرا "همجنس باز" هستم ناراحتم و نمیخوام که اینجوری باشم اما چه کنم که گرفتارشم.. چون این قضیه تازگی ندارد...
چه کنم؟!! نگویید به طرف خدا و اسلام برگرد چون واقعا غرق در گناهم و نه میتوانم و نه هوا و هوسم اجازه این کار را به من میدهد... نمیدونم..
شاید من اشتباه میکنم و میشود جنگید و مبارزه کرد با آنچه شیطان از من میخواهد...
فکر میکنم حرفهای من مخلوطی است از نفس شیطانی و نفس خدایی و پاکی!!
هر چی باشه در خانواده ای مسلمان زاده شده ام و تمامی دوستانم نیز مسلمان زاده اند و در کل در فضایی اسلامی زندگی میکنم.
ناگفته نماند با کسانی که هستم همه ی شان خودشان را مسلمان میدانند اما در عمل من که مسلمانی نمی بینم.
دوستانی که از مال مردم خوردن و چشم چرانی و غیبت و دروغ و الی آخر به هیچ کدام نه نمیگویند...
و در نهایت حرف اسلام که پیش بیاید سنگ اسلام را با تمام توان به سینه میکویند. بگذریم...
فکر میکنم حتی شما هم مانده اید که من کی ام؟ شاید شما هم متوجه نشدید که چه گفتم و دقیقا مشکلم چیست!!
[/align]
RE: من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
اول اینکه شما به بقیه کار نداشته باشید دور و بر ما همه جور ادمی هست خوب بد..اینکه خیلیا فقط ادعای خوب بودن دارن درسته اما ما باید تمرکزمون روی کار خودمون باشه که خودمونم پر از اشتباهیم
از اونجایی که من اعتقاد دارم هیچ کاری بی علت نیست همجنس گرایی شما هم بی دلیل نیست و حتما علتی داره که چون اینجا فضای مجازیه شاید نتونه کمک چندانی بهتون بکنه.به نظر من شما به یه روانشناس که متخصص مسائل جنسی هست مراجعه کنید چون هم میتونه بهتر بهت کمک کنه و هم چون با مسائل جنسی سر و کار داره تو راحتتر میتونی باش حرف بزنی...
اما پیشنهاد دیگه ام هم اینه که سیگار و مشروب رو هم کنار بذاری...اگه میخوای مشکلت واقعا حل بشه هم باید از نظر روانی خودتو درمان کنی هم ازنظر اعتقادی یه کم قویتر بشی.
موفق باشی
RE: من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گیج
[align=justify]سلام. من 26 سالمه..
مسلمانم اما اگر بگویم نیستم بهتر است چرا که یک مسلمان واقعی حتی فکر این چیزها هم نمیکند
چه رسد به اینکه عمل کند و دوست داشته باشد که به یک کار منع شده ی اسلامی دست بزند.
حتی حالا که مشکلم را برای شما مینویسم مانده ام که کار درستی میکنم یا نه...
[/align]
سلام من متوجه نشدم دقیقا مشکلتون چیه؟یعنی دوجنسه هستید یا نه؟
به هر حال اگر واقعا شما از نظر جسمی و روحی مشکل دو جنسه بودن داشته باشید،حتما باید برای حل مشکلتون به متخصص مربوطه مراجعه کنید و پی گیر درمانتون باشید...
گفتید به دور از انچه که در ادیان گفته شده خودم رو خوب می دانم....
درسته در اسلام خیلی چیزها منع شده ولی حتی اگر شما مسلمان هم نباشید به حکم انسانیت و عقل سلیم باید از نظر روحی و جسمی برای خودتون ارزش قائل باشید و به خودتون صدمه نزنید...
که با مشروب و سیگار و ...الان دارید به خودتون صدمه می زنید...
در مورد مشکل بعدی تون هم لطفا واضح تر بگید مشکل چیه؟
اگر شما مشکل دو جنسیتی دارید چه فیزیکی و چه روحی ،این واقعا یک بیماری هست و به درمان نیاز داره،نه شما گناه کارید نه کسی شما رو مقصر می دونه و نه خدا شمارو به خاطر بیماری تون مجازات می کنه...
زمانی شما تقصیر کار محسوب می شید که به رقم وجود راه حل بر ای مشکلاتتون ،دست رو دست بگذارید و به خودتون کمکی نکنید به دنبال راه رهایی و درمان نباشید.
RE: من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
نازنین خانم من فکر کنم منظوره دوست ما این بود. {هم جنس گرا ویا هم جنس باز باشه}
RE: من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
سلام
منم متوجه نشدم..مشکل هم جنس گراییه یا دو جنسه بودن...؟
RE: من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
سلام
دوست من مسائل رو با هم قاطی نکنین .ببین همجنس گرایی یک اختلال است که ربطی به مسلمان بودن و نبودن نداره و تو بعضی انسانها هست.حالا شما باید پیش روانشناس بری و برای اونها توضیح بدی که مشکل چیه و اونها میتونن بهت کمک کنن.و در مورد مشکل دیکه ات هم تو اختیار داری و اراده و این تو هستی که داری راه و روش زندگی ات رو انتخاب میکنی و اگه دوستات راه دیگه ای میرن اونها خدایی دارن که اون ناظر به اعمالشون هست در نهایت جوری زندگی کن که وجدانت راحت باشه و احساس خوبی از خودت داشته باشی و نه اینکه مثه الان اینقدر داغون باشی و اینهمه احساس گناه داشته باشی
RE: من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
سلام دوستان،ممنون از توجهتون
من همجنسباز هستم.دو جنسه گرایی به تعریف ویکی پدیا به این مضمون است:
دوجنسگرایی یکی از گرایشهای جنسی است که فرد در آن به هر دو جنس مؤنث و مذکر گرایش جنسی دارد.بدین صورت که فرد دوجنس گرا هم از نظر عاطفی و هم از نظر جنسی به هر دو جنس مذکر و مونث کشش دارد. این گرایش میتواند گرایشی فیزیکی و یا احساسی باشد. شدت گرایش به دو جنس لزوماً یکسان نیست.افرادی که گرایش جنسی مجزا اما نامشخصی نسبت به یک جنس به جنس دیگر دارند خود را دو جنس گرا معرفی میکنند. علاوه بر انسان دو جنس گرایی در قلمرو حیوانات نیز مشاهده شدهاست. استفاده از این واژه در قرن ۱۹ شکل گرفت.
فکر میکنم حالا متوجه شدید که منظور من چیست.
قبل از اینکه نوشته هام رو بخونید اینو بگم که من از کودکی "حدود 10-12 سالگی تا 17،18 سالگی" رابطه ی جنسی زیادی با پسر داشته ام.البته سنم که بالاتر رفته خیلی خیلی کمتر این کار رو میکنم.آخرین بارش برمیگردد به دو سال قبل...
و حالا بخونید آنچه در حال حاضر هستم:
[b][color=#9400D3]ببینید در حالی که من به دختری علاقه مندم و به اون نیاز دارم و شدیدا وابسته ام و حتی در تلاشم که بتوانم به او ازدواج کنم،در کنارش دوست دارم با دوست صمیمی ام رابطه ی جنسی برقرار کنم.
من 12 13 ساله که بودم یک بار به یکی از دانش آموزان مدرسه مان که دو سه سال از خودم کوچکتر بود شدیدا وابسته شدم. اونو دوست داشتم،حتی گریه میکردم، تا نمیدیدمش آروم نمیشدم.او با من دوست بود،اما تنها همان اوایل که بعد به خاطر مسائلی دیگه حاضر نمیشد باهام حرف بزنه،نمیذاشت ازش عکس بگیرم و خوب همه هم میدونستن که من چقدر دوسش دارم. اما جالبی قضیه اینجا بود که من هیچ گاه در اون سالها به برقرار کردن رابطه ی جنسی با او فکر نکردم. اصلا به خودم اجازه ی فکر کردن به این قضیه رو نمیدادم. دوستانم این را باور نداشتند. اما واقعا واقعیت همین بود. من به او وابسته بودم. همین. این وابستگی از بین رفت.
بعد از این مورد من چند سال پیش به مدت چند ماه به همین دوست صمیمی ام"که اشاره کردم " وابسته شدم. ما از قبل با هم بودیم..اما وابستگی من به او تقریبا در اواسط سالهای آشنایی مون بود.. من تو اون مدت مثل قضیه ی قبلی اصلا فکر رابطه ی جنسی نبودم.. وابسته بودم.وابستگی شدید، همین..اما این هم بعد از مدتی به حالت نورمال برگشت.
به هر حال من توضیحات بالا رو دادم واسه اینکه شما عزیزان کمی بیشتر متوجه انچه من گرفتارش هستم شوید...
من متاسفانه به دلایلی نمیتوانم پیش روانشناس برم.حداقل فعلا نمیتونم. سیگار رو هم ای کاش میتونستم ترک کنم اما چه کنم که روزانه شاهد از بین رفتن صدام هستم.صدام مشکلی نداشت،اما حالا سرفه میکنم و گلوم داغونه. البته اینا ظاهر کاره.درونم خدا میداند که به چه روزی افتاده است،ریه ام و ... بالاخره 10 سال هم بیشتره که سیگاری ام. من خیلی بدبختم. بدبختم چون نمیتونم خودم از این سیگار لعنتی دور کنم. مشروب اما کم میخورم. چون مشروب گرونه و من نمیتونم دم دقیقه بخورم. هر 6 ماه یک بار میخورم. البته اونم اگه بتونم....
نمیدانم شاید باید چشمانم را به روی همه چیز ببندم و به یکباره به خدا روی بیاورم. شاید بهتر باشه با دوستانم مدتی قطع رابطه کنم. تا هم از این فکر ها در بیام و روی خودم کار کنم و هم زندگی ام رو سر و سامون ببخشم. اینهمه با اونها بودم اما چه شد؟! فایده اش چه بود؟ جز اتلاف وقت و شنیدن صحبت های بیهوده و گناه پشت گناه پشت گناه... شاید راه فرار دست از دنیا کشیدن باشه... اما آیا با این همه افکار مغشوش و درهم میتونم؟ با وسوسه ها چه کنم؟ با فشار مشکلات زندگی ام چه کنم...من میتونم در برابر اینهمه مشکل پیروز بشم؟! جوگیر شدن و تند روی در دین شاید برای امثال من خوب باشد.چرا که یک انسان وقتی غرق میشه با تمام وجود تلاش میکنه که خودش رو به سطح آب برسونه و نفسی راحت بکشه،،من غرق گناهم غرق خوشی های زودگذر غرق بی فکری غرق بی برنامگی،غرق در سیگار و غرق در بی دینی!!!
شاید خنده دار به نظر برسه اما الان میخوام دعای کمیل رو در حالی که میخوابم گوش کنم. عجب دعاییه!!!
در نهایت خیلی خیلی معذرت میخوام از اینکه حرفام طولانی شد...
RE: من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
آیا شما شاغل هستید؟
ساعتهای روزتون رو اغلب چگونه می گذرونید؟
ایا با پدر و مادر و اعضای خانوادتون رابطه خوبی دارید؟
فکر نمی کنی بیشتر از اینکه مشکلت بزرگ و گیج کننده باشه این بزرگنمایی که برای شرح حال خودت برای خودت داری و ترس از پذیرش این مشکلات اونو بزرگ و گیج کننده کرده؟
RE: من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
لطفا کمی پوشیده تر در مورد اینطور مسائل صحبت کنید.:305:
لازم نیست تمام جزییات رو بگین.
در ضمن فکر نمیکنم اینجا راه حلی برای شما داشته باشد بهتر است به یک روانپزشک مراجعه کنید.
RE: من کی ام؟ راه فرار از دو جنسه گرایی چیست؟
برادر گرامی
متنی که نوشتید خیلی زیبا بود...
خودتون انتقاد کردید و حتی خودتون به خوبی جواب دادید...
از اینکه میدونید این راهی که انتخاب کردید راه شیطانیه خیلی خوشحالم
این نشون میده که شما کاملا اماده بازگشت به یک زندگی سالم رو دارید.چون اگر غیر از این بود باید روزها و حتی مهها با شما صحبت میکردیم تا بفهمونیم که این راه به ترکستان میره
حالا که خودتون انقدر عاقل و هوشیارید تقریبا 90 درصد مشکل حل شده...
برادر گرامی
اینو بدیونید هرچقدر این عمل ادامه پیدا کنه رسیدن به اون خانومی که بهش علاقه داری سخت تر میشه
تمام هم و غمت رو بذار برای رسیدن به اون خانوم.
در قسمت بنفش از وازه دوست دارم استفاده کردید...ببینید ممکنه ما دلمون بخواد خیلی کارا بکنیم.
کارهایی که تنها مشوقش شیطانه...برای چی میگن مبارزه با هوای نفس سخته...به خاطر این میگن که باید به خاطر رضای خدا از یکسری لذت ها بگذریم...
شما باید اراده محکم داشته باشی...باید بخوای..از ته دل..یکبار تصمیم بگیری برای همیشه
انسان با همین اراده شد انسان...
یکمی عذاب هایی رو که خدا برای این کارها قرار داده رو مرور کن...حتما داستان قوم لوط رو شنیدید...چون به کار غلطشون ادامه دادن خدا از روی زمین نیست و نابودشون کرد...
مطمئن باش هربار که این کاررو میکنی خدا داره میبینتت و چقدر خود خدا دلش میخواد که شما دوباره به اغوشش برگردی...
یک روز برو یک جای زیارتی و از ته دل توبه کن.شک نکن که از اونجا بیرون نیومده خدا بخشیدتت.
تمام بزرگانی که چشم برزخی دارن با هوای نفس مبارزه کردن..شما انسانی..اونا هم همینطور...اونا خواستن..چرا شما نتونی؟!
از ته دل خدا رو صدا بزن.بگو به حق همون دعای کمیل منو ببخش
در دعای کمیل میگیم مرا در همین ساعت شب ببخش و ازم دگذر..به خاطر هر گناهی که کردم...هرکار پنهانی زشتی که کردم...هر عمل اشکار و یا نهانی رو که از روی جهالت کردم...
به حق حقانیتت از گناه اعضا و جوارحم بگذر...
خدا خیلی دوست داره بری سمتش و توبه کنی اما باید خودتم بخوای...
شما یه قدم به سمت خدا بردار و من بهت قول میدم نتیجه اش رو میبینی..
شما فقط یه مشکل داری.اونم کم اراده ای...
سیگارت رو کم کن...از همین الان شروع کن.
محکم با اراده قوی...عزمت رو جرم کن.
مشروب رو بذار کنار.
نماز بخون...در نمازات خدا رو صدا بزن.محال ممکنه جواب نده.
اون فقط منتظره که تو صداش کنی...
فکر نکن شعار میدم
به خدا اینارو خودم با چشم خودم دیدم.
به وسوسه ها غلبه کن.
مدام سوره ناس رو زمزمه کن.
میگن اگر بفهمیم خدا چقدر دوستمون داره ار این دوست داشتن بدنمون بند بند میشه...
بهش پناه ببر
بگو دستمو بگیر...به امام حسین قسمش بده...بگو به خاطر ابروی امام حسین خدا دستمو بگیر..بگو میخوام پا تو راه بندگیت بذارم...بگو که از وقتی حضورش در زندگیت کم شده غریب و تنها شدی...
یا علی بگو بلند شو...مشروبو بذار کنار.چه سودی میرسونه به شما؟غیر از اینکه از خدا دورت میکنه.خدا رو ناراحت میکنه...
بزن تو دهن نفس شیطون که داره هررزو میاد سراغت.
خداوند سریع رضا منتظرته...تو دعای کمیل میگیم ای کسی که از ینده هاش زود راضی میشه..
ببینی چقدر خدا دوستت داره
به نیت شما وضو گرفتم و قران رو باز کردم...
ایه 118 سوره نحل اومد...چقدر زیبا...
اگر کسی از روی نادانی کار بدی انجام داد و سپس به درگاه خدا توبه کرد بعد از توبه خداوند آمرزنده و مهربان است...
بیا..این چراغ سبز خدا که منتظرته..بلند شو..
یا علی