بی احترامی همسرم به خاطر احترام به خانوادش

سلام خدمت دوستان همدردی
من 19 سال دارم و همسرم25 سال 2 سال عقد بودیم و 2 سال هم هست که عروسی کردم.
ازدواجمان هم کاملاً سنتی بوده البته زیاد راضی به این ازدواج نبودم و بیشتر با اسرار مادرم تن به این ازدواج دادم ولی العاً خیلی پشیمونم خسته شدم نمیتونم مشکلات زندگی را تحمل کنم
شوهرم آدم سختگیری خیلی اذیتم میکنه با خانواده شوهرم زندگی میکنم و مشکلاتمان همیشه سر خانواده شوهرم است میخواد که من خدمت گزار خانوادش باشم برایشان هر کاری بکنم. همیشه به خاطرشان دارم کتک میخورم میگه تو در قبال اونا وظیفه داری هر کاری هم میکنم باز میگه کم کاری کردی مادرشوهر و پدر شوهرم در روستا هستند و ما در شهر با خواهر و برادر مجردش که از من و شوهرم بزرگتر هستند زندگی میکنیم
مادر و پدرش در روستا کشاورزی میکنند و اون ازمن میخواد در کشاورزی هم کنارشان باشم ولی من کشاورزی بلد نیستم و نمیخوام هم یاد بگیرم
اون بزرگ شده روستاست و من شهر ،کاملاً فرهنگ هامون باهم فرق میکنه از شما دوستان میخوام راهنمایی کنید که در برابر زورگویی های همسرم باید چه کنم اگر سوالی بود بپرسید با تشکر از شما دوستان همدردی

دوست عزیز به همدردی خوش اومدی.
طبق قوانین اینجا شما باید عنوانی که اصل مشکلت رو بیان کنه برای تاپیکت بذاری.عنوان جدید رو بنویس و تو همین تاپیک بفرست مدیران تالار خودشون عوضش میکنن.
اینطوری جواب بهتری هم از تاپیکت میگیری.
موفق باشی

ممنون بهار جون
لطفاً این عنوان را بگذارید
بی احترامی همسرم به خاطر احترام به خانوادش

سلام
کسی نیست که به من بگه در برابر زورگویی شوهرم چه کنم:316:

مثل اینکه کسی نمیتونه راهنمایی کنه
از مدیر همدردی میخواهم این تاپیک را قفل کنند
برای همه ی دوستان آرزوی موفقیت میکنم :323:
بااحترام

پريسا خانم
يك كم از شرايط زندگيت بگو، چرا توي يك خونه زندگي مي‌كنيد. چرا خواهر و برادر همسرت ازدواج نكردند
خودت شاغل هستي يا نه؟
وضعيت مالي شوهرت چطوريه... امكان مستقل شدن براتون هست يا نه...
رفتارهاي شما با شوهر و خانواده‌اش چه جوريه... احترامشون را نگه مي‌داريد..... به شوهرتون محبت مي‌كنيد.... در مورد رفتارهاش باهش صحبت مي‌كنيد....

لطفاً‌اين‌ها را جواب بديد تا بعد دوستان يكي يكي راهنماييتون كنند.

این خونه برای شوهرم وبرادرشه .برادرش داره درس میخونه و خواهرشم چون سنش رفت بالا خاستگاری نداره .شاغل بودم ولی از دیروز سرکار نمیرم چون هروقت دعوا میشد میگفت نمیخاد بری .وضعیت مالی متوسط .رفتارم به ظاهر خوبه زیاد باهاشون گرم نمیگیرم.خیلی باهاش صحبت میکنم ولی فایده نداره اخرش به کتک کاری ختم میشه همه زندگیش خونوادشن.راستش ازش دلسرد شدم محبتم خیلی کم شده . ممنون از اینکه برام وقت گذاشتید

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

این خونه برای شوهرم وبرادرشه .برادرش داره درس میخونه و خواهرشم چون سنش رفت بالا خاستگاری نداره .شاغل بودم ولی از دیروز سرکار نمیرم چون هروقت دعوا میشد میگفت نمیخاد بری .وضعیت مالی متوسط .رفتارم به ظاهر خوبه زیاد باهاشو

سلام عزیزم به تالار خوش اومدی.
چند سوال
از کی این کتک زدن های همسرت شروع شد؟
عکس العمل تو در برابر در خواست های همسرت چی بوده؟
برای این که نتیجه بگیری باید از خودت هم بگی.
در ضمن چگونگی آشنائی
خصوصیات مثبت همسرت
همه اینا رو خلاصه بگو:46:

برادر شوهر و خواهر شوهرتون در جريان دعواهاي شما و كتك خوردنتون هستن؟

سلام عزیزم
میشه بگی آیا این بی احترامی ها از اول بوده یا تازه شروع شده ؟ اولین بار چطور بود ؟
به هرحال ببنظرم اگه تو خودت پیش قدم شی بهتره مثلا بگی بیا فلان کار رو برا خواهرت کنیم تا خوشحال شه فلان کادو واسه تولد داداش یا خواهرت خریدم ... بیا فلان روز بریم به مامانت اینا سر بزنیم .. ببین عزیزم اگه تو خودت رو طوری نشون بدی که که همسرت مطمئن بشه که تو برا خانوادش احترام قائلی مطمئنا این بحث ها کمتر میشه .... البته بگم میتونه بیشتر این محبت ها تنها زبونی باشه نه واقعا عملی و سعی کن خودت محبتت رو بیشتر تو دل همسرت جا بدی ... عزیزم شما به همسرت بله گفتی و این بله رو به همه خوبیها و بدیهاش گفتی پس تا 1 مسئله ای مث این پیش میاد فکر نکن که من از اول نمیخواسم و الان پشیمونم و غیره ... سعی کن زندگیت رو بسازی و جایی که خراب میشه رو با حوصله تعمیر کن سعی کن مهر و محبت بین خودت و همسرت رو بیشتر کنی و یادت نره این میون به خودت خیلی احترام بزار و نذار روت دست بلند کنه بنظر من همسرت حق نداره روت دست بلند کنه اونم برای این مسائلی که اینطور که میگید پیش پا افتادست میشه بیشتر توضیح بدی چرا شما رو میزنه و وقتی میزنه شما چه واکنشی داری ؟