از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
یه مشکلی دارم که امیدوارم دوستان بتونند در تعدیل این احساس به من کمک کنند.
جایی که کار می کنم یه مدیر داره که متخصص ، سخت گیر ، تیز بین هست . در عین اینکه خیلی با شخصیت هست ولی در برابر کوتاهی های کار منداش خیلی سخت برخورد می کنه . با همه همین جور هست.
اصلا نمی شه باهاش حتی منطقی صحبت کرد. وقتی با زیر دستاش دعوا می کنه همه می دونند اگه نتیجه کار خوبی به ایشون ارائه بدهند ایشون قدر دادن هست و کم کاری های گذشته را فراموش می کنه.
ادم متدینی هستند و از سرشناسان این شهرستان هستند.
این مطالب را گفتم که شخصیت ایشون را بشنساید.
اما مشکل من با ایشون. هیچ وقت ایشون با من کاری نداشته به جز یک بار که همون یک بار تا آخر عمرم باعث شده با دیدن ایشوناسترس و ترس به جونم بیفته. جوری که الان که دارم می نویسم تپش قلب گرفتسم.
همون یک بار مثل بقیه نیروها با تندی با من برخورد کرد . روزنامه ها رو پرت کرد روی میز . داد کشید .جلوی خودم به رییسم گفت که اگه نیروهات نمی خواهند کار کنند تکلیفشون را مشخص کن و ....
از اون به بعد بارها همدیگر را توی راهرو دیدیم حتی ایشون سلام هم کرده اند اما دچار یه ترس و اضطراب شدیدی نسبت به ایشون شدم.
از اون قضیه 2 سال می گذره اما همیشه فکر می کنم من رو زیر نظر داره و داره مدام چکم می کنه و یه روزی تیر خلاص را به من می زنه.
همیشه فکر می کنم بالاخره من رو اخراج می کنه.
اسمش که می یاد استرس می گیردم.
آخه می دونید شرکت ما یه شکل غیر مذهبی داره و من و یه خانم دیگه تنها چادری های شرکت هستیم . فکر می کردم حرمت چادرم را حداقل نگه داره و مودبانه تر باهام برخورد کنه.
RE: از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
بی نهایت عزیز
چرا ما باید فکر کنیم که مدیرمون داره مارو چک میکنه یا دوستمون یا....?!
اگه در هر لحظه یادمون باشه که خدایی هست که همیشه ناظر کارها و رفتار و حتی افکارمونه
اگه واسمون رضایت خدا مهم باشه،
اگه به خاطر رضایت خدا کاری که وظیفمونه رو به نحو احسن انجام بدیم،کوتاهی نکنیم،
تا پولی رو که بدست میاریم و تو زندگیمون خرجش میکنیم حلال باشه،
اون وقت از هیچ کس دیگه ای لازم نیست بترسیم،تازه خود این ترس باعث میشه کارایی لازمه رو نداشته باشیم.
پس ترسهات رو کنار بذار،
یه نفس عمیق بکش،
به خدا توکل کن،
ازش بخواه همیشه کمکت کنه تا اون بنده ای باشی که اون دوست داره،
روی کاری که انجام میدی تمرکز کن و به هیچ موضوع دیگه ای در اون زمان فکر نکن.
اطلاعات و معلومات لازم رو کامل یاد بگیر و با اعتماد به نفس کامل،کارتو انجام بده.
RE: از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
سلام دوست عزیز
اینکه مدام می ترسین شما رو اخراج کنه دلیلش چیه؟ آیا فرد بی نطم وانضباطی هستید. توی زندگی وکارتون تنبل و راحت طلب واززیرکار درو هستین؟
منزوی هستین یا درکارهای اجتماعی مشارکت دارین؟
آیا معتقدین که توی زندگی نقش اول و آخر رو خودتون ایفا می کنین یا می تونین بدون نگرانی وظایفتون رو انجام بدین و نتیجه کارهاتون رو بسپارین به دست خداوند؟
آیا برای بدست آوردن این کار زحمت کشیدین یا خودتون رو لایق نمی دونین وفکر می منین دری به تخته خورده وهمینجوری اینجا استخدام ومشغول به کارشدین؟
ما هر کدوم برای خودمون ایده آلی توی ذهنمون ساختیم ومی خواهیم که به اون برسیم. گاهی وقتها ما فاصله خودمون رو با ایده آلی که میتونیم باشیم یا خیال می کنیم که میتونیم باشیم میبینیم و این شکاف و فاصله ما رو وحشتزده می کنه. درحالی که این ایده آل ساخته ذهن ماست و فقط خود ما هستیم که این شکاف وفاصله را می بینیم ودیگران تنها از روی ظاهر بیرونی کارهای ما قضاوت وبرخورد می کنن. پس انتظارات خودمون رو از خودمون اگر واقع بینانه تر بکنیم کمتر تحت تأثیرقضاوت دیگران صدمه می بینیم وترسهامونم کمتر میشه.
RE: از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
بی نهایت ... اخراجت کنه چی میشه؟؟؟؟
چرا خودتو وابسته اون شرکت میدونی؟
تو خدارو داری، همون خدایی که کارفعلی رو برات جور کرد درصورت اخراج شدنت هم تورو می بینه!
از بنده خدا می ترسی؟ اونم تا این حد؟!!! خدایی که ذره ای از اعمال رئیست از چشمش پنهان نیست؟ رئیسی که اگه
خدا بخواد به چنان رذیلتی دچارش میشه که باورش برای ماها شاید غیرقابل تصورباشه! اعتماد به نفست رودرمقابلش
بالاببر.اوهم مثل تو ادمیست ، همین!
RE: از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
سلام دوست عزیز
شاید گاهی لازمه که ما مسائل رو از زاریه دیگه ای نگاه کنیم ...
تا بحال خودتو به جای ایشون گذاشتی ؟
از فشار و استرس و مسئولیت ایشون اطلاع داری ؟
گاهی یه مدیر باید به جای همه زیر دستاش جواب پس بده و بجای کوتاهی های اونا عذر بخواد و یا توبیخ بشه ...
شاید اگر خودت این مسئولیت رو داشته باشی بتونی درک کنی اما الان برات زیاد مفهوم نباشه ...
یه مورد دیگه اینکه تو محیط های کاری متاسفانه اشخاصی هستند که اگر در موردشون با گذشت رفتار بشه
سوء استفاده میکنن (البته دور از شما) اما این باعث شده همه به یه چشم دیده بشن و در مورد اشتباهات با همه
یکسان برخورد بششه و شایدم زیاده روی بشه ...
اگر همه این مسائل رو در نظر بگیرید زیاد اذیت نمیشید .. خودتون یه روزی در اون جایگاه قرار میگیرید و متوجه میشید
هر کاری مسائل و مشکلات خودشو داره :72:
RE: از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
همه حرف های شما دوستان خوبم را خوب می فهمم .
از لحاظ کاری گرچه بهترین نیستم ولی پایین ترین هم نیستم . سرم به کار خودم مشغول هست . اما اکتیو نیستم .
اون کاری که به ن سپرده می شه در اسرع وقت آماده می کنم سرعت عملم در کار خوبه واسه همین زمان های فراغتم زیاده. اما از اون زمان های آزاد در جهت بالا بردن تخصص کاریم استفاده نمی کنم به جاش به مطالعات شخصی می پردازم.
اما مساله مهم من این حس ترس و اضطرابی هست که نسبت به ایشون پیدا کردم.
شاید لازم باشه در مورد روش های مقابله با ترس و افزایش اعتماد به نفس بیشتر راهنماییم کنید.
به نظر خودم ادم شجاعی هستم .ام چرا نسبت به این اقا انقدر اعتماد به نفسم پایین هست؟
RE: از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
الو الو کسی نبود؟ مثل اینکه مشکلی که نوشتم ارزش پست گذاشتن دوستان را نداشته.
یا نه دوستان بی معرفتن؟
RE: از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
مهربونی عزیز نمی دونم منظور از سوالتون چیه؟ اینکه معنای حرمت چیه و یا اینکه برای شما چادر حرمتی نداره؟
اما عقیده من بر این هست همان طور که حجاب یک حریم است و جسم آدم رو می پوشونه یک حریم دیگری هم برای یک زن به وجود می یاره که هر کسیی نمی تونه هر جور دلش می خواد با اون صحبت کنه. البته این حریم را خود شخص با رفتارش موجب می شه . و من این نکات را در محیط کار خیلی رعایت می کنم.
واسه همین برام خیلی سخت بود که با من مثل بقیه همکارها برخورد کنه.
RE: از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
بی نهایت جان سلام
من منظورمو شفاف عرض میکنم. خوب میدونم حرمت یعنی چی و صدالبته که چادر برای منم حرمت داره.
منظورم دقیقاً اینه که بین یه گروه که یکجا کار میکنند و شرح وظایف مشخصی دارند و مسئولیتشون هم واضحه چادر و مانتو چه تاثیری روی کار خواهد داشت؟؟ برام عجیبه.
ما وقتی اینطوری حرف میزنیم به خودمون این اجازه رو میدیم که پس اونهایی که مانتو میپوشن اگه به خاطر کارشون دعواشون کنن، بی حرمتی نیست اما اگریه خانم چادری رو به خاطر کارش دعوا کنن بی حرمتی هست. این استدلال خوبی نیست.
من تو یه بیمارستان کار میکنم. جایی که در حدود 600 الی 700 زن پرستار دارن خدمت میکنن و البته که چادر ندارن و همون روپوش سفید پرستاری میپوشن. اگه رئیسشون باهاشون دعوا کرد بی حرمتی نکرده ؟؟؟ حالا اگه تو همین بیمارستان مثلا با یه خانمی که کار اداری انجام میده و چادری هست دعوا کرد ، بی حرمتی کرده؟؟؟
کار کاره عزیز دلم. ههمون باید سعی کنیم تو هر لباسی که هستیم خوب کار کنیم. با وجدان و شرافتمندانه کار کنیم. بین یه نفر چادری و یه نفر مانتویی که یه کار یکسان رو انجام میدن هیچ تفاوتی نیست.
مدیر و رئیس به کیفیت و کمیت کار انجام شده توجه میکنه و نه به لباس و چادر و ....
من معتقدم ما برای خودمون چادر سرمون میکنیم و البته برای خوشنودی خداوند . پس نباید حرمت چادر رو وسط بکشیم . از نظر من چادر اونقدر حرمت داره که دیگه حرفی توش نیست .
RE: از مدیر قسمتمون در حد مرگ می ترسم!!!!!!!
من جدا از بحث مقایسه و شرح وظایف در شان خودم نمی دیدم که با من اینجور برخورد کنه . از نظر همکار هام این رفتار مدیر کاملا عادی بود ه و برای خیلی از اون ها مهم نبوده . اما برای من مهم بوده و همین روی من خیلی تاثیر منفی گذاشته.