جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
سلام
نیاز به کمکِ فوری دارم.
من ۲۴ سالم هست و ۶ ماه پیش با همسرم که ۶ ماه از من کوچک تر هست عقد کردم.
همسرم دانشجو هستن در کانادا و ۶ ماه پیش اومدن ایران و عقد کردیم. ایشون رفتند و من قرار شد چند ماه بد برم دنبال ویزا.
ایشون با من در لیسانس همکلاسی بودن.
خوب سوالِ من اینجا مطرح میشه که:
من خودم عدمِ بسیار مذهبی و مقییدی هستم. ایشون میزانِ مذهبی بودنشون معمولی هست. راستش همون موقع هم که اومدن ایران ، ایشون به من گفتن که مثلا راجع به اختلاف سنی تردید دارن یآ حتا گفتن نسبت به ظاهر من مرداد شدند.
یون موقع چون از قبلِ اومدنش به ایران ، ما نامزد کرده بودیم از راه دور و همه تقریبا میدونستند، من وابسته شده بودم و دوس نداشتم بهم بخوره. واسه همین توجه نکردم. حتا ایشون میگفت که به خانمها نگاه میکنه و نمیتونه نگاهش رو کنترل کنه اما من احساسم رو نتونستم مهار کنم.
تو مدتِ بد از عقد که ایشون رفتند به خارج، روزی تقریبا ۱-۲ ساعت باهم تلفنی صحبت میکردیم. ایشون تو یه ماه اول خیلی با حرفاشون دل من رو شکستند. همش از دخترهای اونجا میگفتند و من رو با اونا مقایسه میکردند.
بد از یک ماه ، این البته کم شد ولی هر از گاهی باز تکرار میشد. و البته بعدش کلی عذرخواهی میکرد .
تاا اینکه وقتی خاتسم واسه ویزا اقدام کنم یهو بهم ریختم و گفتم ما که رابطه نداشتیم و من هنوز دخترم. واسه همین خاتسم بهم بزنم. حتا به خونوادهها هم گفتم که من نمیخوام خارج زندگی کنم و پسر شما میخواد اونجا زندگی کنه . پس عقد رو کنسل کنیم.
بعد از چند روز، الان آروم تر شدم و تونستم با همسرم صحبت کنم. ایشون به من صادقانه گفتن که واقعا نمیتونه نگاهش رو کنترل کنه و چندین سال هست که چشمش میچرخه . خودش گفت که من از اول هم گفتم ما شاید به دردِ هم نخوریم اما شما نخواستید بهم بخوره. میگه الان اگه میخواید تشریف بیارید اینجا قدمتون رو چشم اما اگه واقعا میترسید و نمیتونید اینجا زندگی کنید الان بهم بخوره بهتر از بعد از عروسیه. والا من اصلا نمیدونم چی کار کنم. از یه طرف خیلی دوسش دارم ولی احساس میکنم یون از همون اول منو این اندازه دوس نداشت. اگه دوس داشت که منو مقایسه نمیکرد یآا اختلاف سنی رو به رخ نمیکشید.
تازه من خیلی مذهبی هستم و یون خیلی مقید نیست، اینم منو ازییت میکنه اما مهم نیست. از یه طرف دوس دارم برم باهاش زندگی کنم چون دوسش دارم از یه طرف هم میترسم برم و نتونم باهاش کنار بیام و بدِ عروسی بهم بخوره.
روز به روز ظاهر واسش مهم تر میشه. به نظر من، ظاهر من خیلی از اون بهتره اما اون داره روز به روز پر توقع تر میشه.
من همینجوریش کلی واسه حجاب و مسئله مذهب میترسم از خارج و فقط به خاطره اون میخوام برم اما حس میکنم اون قدر نمیدونه. البته خوب بنده خدا قابل عقد خیلی سعی کرد بهم بگه که تردید داره. همهٔ اینا رو هم قابل عقد بهم گفته بود اما من تو اون شرایط نتونستم درست فکر کنم.
الان هم خودش میگه من خیلی سعی کردم که این مقایسه کردن و دید زدنها رو ترک کنم اما نمیتونم. من میگم اگه برم شاید بتونم کمکش کنم که اصلاح بشه اما از این میترسم که اگه نشه، باید ازش جدا شم و اون موقع خیلی ساخته.
مشکله دیگه هم این هست که اون نمیتونه ایران بیاد. به قول خودش حتا اگه بیاد کسی متوجّه اینا نمیشه. چون در ظاهر اون خیلی خوب هست و همه ازش تعریف میکنن. اینا گناههای شخصی هست که انجام میده و کسی نمیفهمه.
من یه بار مشاور هم رفتم ماهِ قبل و من رو خیلی ترسوند. گفت این ازدواج خطرناکه.
ولی من هنوز نمیدونم چی کار کنم!
به نظر شما چی کار کنم؟
RE: جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
سلام
شما به اختلاف بسیار فاحشی اشاره کردید: اختلاف اعتقادی اصلا مسئله کوچکی نیست!!
بعد از ازدواج تقریبا همه چیز مشترکه مثلا تو تربیت فرزندتون کدوم دیگاه قراره مد نظر قرار بگیره؟ شما یا ایشون؟
سوال های مهم دیگری هم هستند که باید از خودتون بپرسید.
مثلا: شما ایشون رو دوست دارید. چرا؟
این لینک ها را مطالعه کنید:
1
2
یه زنگ خطر دیگه که در نوشته های شما به صدا در آمد اینه که" چون همه میدونستن نخواستم بهم بخوره" دوست خوبم نه برای دیگران زندگی کن و نه جدا شو!!:305:
خودت را همان گونه که هستی دوست داشته باش و بپذیر. دیگران هم ناگزیر به همین کار خواهند شد.
پیشنهاد من اینه که در یک فضای منطقی و به دور از هرگونه احساسات در معیارها و اولویت هایی که برای انتخاب ایشون در نظر داشتید، بازنگری کنید، و به ایشون نمره بدید. ببینید آینده با ایشون چقدر به آینده ای که برای خودتون تصور میکردید نزدیکه.
در پایان این شمایید که تصمیم میگیرید
این لینک هم میتونه مفید باشه
لینک
موفق باشید:72:
RE: جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
راستش اون شاید مقید نیست اما معتقد هست . یعنی قبول داره اما عمل نمیکنه.
اون میخواد فرزندش مذهبی باشه.
فقط چیزی که من رو نگران میکنه اینه که اگه من برم اونجا، میترسم اون بعدن اختلاف سنی رو به رخ بکشه. یآا من رو با بقیه مقایسه کنه. متاأسفانه اون با وجود اینکه مذهبی هست میل جنسیش رو آزاد گذاشته و واسه همین به نظر میاد تنوع خواه شده.
خوبی هاش خوب بچه درس خون و مهربونی . خوش اخلاق هم هست. تاا حدودی هم مقید هست.
اما زیاد به دخترا نگاه میکنه. همش میگه فلان دختر چقد خوشگل بود. به قول خودش حتا اگه نگه، اما تو دلش خیلی دوس داره به دخترا نگاه کنه. فکر کنم حتا واسه خودش تو اینترنت هم عکس مکث زیاد میبینه. حتا گاهی وقتا به اندامِ من گیر میده. یآا از دخترهای که میبینه و از اندامشون تعریف میکنه. من از این میترسم که برم اونجا و بعدن با این رفتارش نتونم کنار بیام. باز اگه خارج رو دوس داشتم دلم خوش بود اما من که اصلا از اونجا خوشم نمیاد.
تازه اون میگه نمیخواد برگرده ایران.
الان هم خودش بنده خدا به من گفت فکرامو بکنم. میگه نمیخواد بعدن اگه بعدن به جدائی کشید یه عمر عذاب وجدان داشت باشه. خودش که میگه خیلی سعی کرده اما نتونسته.
من میگم شاید با ازدواج ارزا بشه و دنبال این چیزا نر و بتونم سیرش کنم اما خوب خیلی میترسم اگه بعد یه مدت من واسعش آدی بشم. مخصوصاً که خودش از همون قابل عقد میگفت نسبت به سنّ تردید داره و واسه سنّ ناراحته. حتا میگه بعدن اگه کسی عزت پرسید متولد کی هستی یه سال بیشتر بگو که فکر کنن تو کوچک تر هستی.
شاید بگید چرا اصلا باهاش عقد کردی اما باور کنید عقل همش به من میگفت نکن اما نتونستم جلو دلم رو بگیرم.
الان که عقد هم کردیم که دیگه بد شده. میتونم ازش جدا بشم و به همه بگم که من نمیخوام اونجا زندگی کنم ولی اون میخواست اونجا بمونه واسه همین به دردِ هم نمیخوردیم اما میخوام این آخرین راه باشه.
به نظر شما چی کار کنم؟ شما جای من بودین چی کار میکردین؟
من خودم که هر چی فکر میکنم نمیدونم چی کار کنم.
یه روز تصمیم میگیرم ازش جدا شم باز دلم تنگ میشه و تصمیمم عوض میشه. یآا میترسم که شاید بد باشه واسه من که عقد بهم بخوره.
الان حتا واسه کنکور دکترا هم ثبت نام کردم که اگه جدا شدم کنکور بدم. اما نمیتونم یه تصمیمِ محکم بگیرم
RE: جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
سلام
خيلي جالبه شما در سطرسطر حرفهاتون ، خودتون جواب حودتون رو ميدهيد
اين ازدواج خطرناك نسيت..... وحشتناكه!!!!
شما يا اين ازدواج عملا شخصيت، تفكر، غرور، و خيلي چيزهاي ديگه تون رو از دست ميدهيد
چرا؟چون شوهر شما شما رو كافي نميدونه واسه خودش.كاري ندارم شما در چه حدي هستيد اصلا اليزابت تيلوريد مسئله اينجاست كه ايشون شمار و كافي نميدونه ...شايد چندين سال بعد سرش به سنگ بخوره و قدر شما رو بفهمه اما اونموقع از شما چيزي نمونده جز يك انسان آزرده و آسيب ديده
خودتون رو دوست داشته باشيد و اين كار رو با زندگي و روح وروانتون نكنيد...مردها رو هيچوقت نميشه عوض كرد
از جدا شدن نترسيد ... وقتي ميگن طلاق گاهي تنها راه هستش به نظرم واسه موقعيتهايي مثل موقعيت شما گفتن اين رو ...
تو همين سايت بگرديد پيدا ميكنيد افرادي رو كه بعد از سالها زندگي ، شوهرشون بهشون خيانت كرده
سالي كه نكوست از بهارش پيداست
(ببخشيد اگه رك و بي پرده صحبت كردم)
RE: جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
ممنون از جوابتون.
ولی اون درسته نگاه میکنه اما آدمِ مقیدی هست . اهل نماز قرآن هست. ولی خوب از اول میگفت رو بعضی چیزا تردید داره و این که نمی تونه نگاهش رو کنترل کنه.
من هم رو زندگی تو خارج تردید داشتم. ولی هیچ وقت نتونستم پا رو دلم بذارم.
الان هم چون دیگه رفتن داشت جدی میشد به جدائی فکر کردم.
البته باز دلم نمیاد اما روش دارم فکر میکنم.
آخه من میگم وقتی پیشش برم اون دلبسته من میشه و دیگه اختلاف سنّ و اینا یادش میره. بد چون دلبسته شده دیگه گیر نمیده. شما فکر میکنید اینطوری نکاهد شد؟ به نظر شما این فکر از سرش بیرون نخواهد رفت؟
RE: جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
به نام خدا/سلام خواهرم/طبق گفته های خودتون و همسرتون، به نظر من همسر شما پتانسیل بالایی داره که با خانم های دیگه رابطه برقرار کنه.کسی که رسما بگه نمیتونم نگاهمو کنترل کنم و براش این قضیه عادی بشه بقیه جوارح بدنش رو هم احتمال زیاد نخواهد تونست کنترل کنه..... به امید و امال هم دل نبندید....فکر روزی رو بکنید که خدای نکرده بعد از مدتی از ازدواجتون حالا چه چند ماه بعد چه چند سال بعد متوجه بشید همسرتون با خانم دیگه ای رابطه داره و کار به جاهای باریک کشیده...اون موقع شما نمیتونی بهش اعتراض کنی چرا؟؟؟؟ چون احتمالا این جوابو به شما خواهد داد..."من که از قبل از ازدواج اوضاع احوالمو به تو گفتم،تو اصرار کردی ازدواج کنیم" ....قبل از اینکه بخواید خدای نکرده یه روزی بگید (خودم کردم که لعنت بر خودم باد ) و به سرنوشت تلخ دیگرانی که چشمشونو به روی حقایق بستن دچار بشین ،، پس بیاین سرنوشت این افرادو درس عبرتی قرار بدین......تلخی شکستن این عقد مدتی زیادی طول نخواهد کشید ولی تلخی مقایسه شدن با این زن و اون زن یا خیانت دیدن یک عمره....ببخشید اگر کمی رک گویی کردم.
RE: جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
واقعا نمیدونم چی کار کنم ! آخه از جدایی میترسم.
اون بنده خدا هم میگه من اینجوری هستم و میترسم بعدِ اومدنِ شما یهو پشیمون شید و اونموقع دیره. درسته الان همه فهمیدن و عقد کردیم ولی شاید جدایی بهتر باشه. حتا به من گفت مشاوره کنم.
من همین چند روز پیش به همه گفتم نمیخوام خارج زندگی کنم و اگه برم خارج افسرده میشم. همه هم تقریبا راضی به جدایی شدند. اما هنوز دلم با خودم صاف نیست. البته فعلا همه فکر میکنن من میخوام جدا بشم.
البته اونو میشناسم اهل خیانت و اینا نیست اما خوب قبحِ بعضی چیزا واسعش ریخته شده. البته دوستانش هم خوب نیستند و همه به ظاهر مذهبی هستند اما در باطن نه.
حرفهای شما منو واسه جدایی مصمم تر کرد. ولی باز صبر میکنم تا ببینم بقیه دوستان هم نظرشون رو جدایی هست یا نه.
RE: جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
سلام،
دوستان صحبت های خوبی کردند، به خصوص دانوب.
لینک های خوبی هم داده شد که حتماً مطالعه کنید.
برای تصمیم گیری بهتر سعی کنید منطقی باشید.
شاید بد نباشد در همین تاپیک بنویسید که معیارهای منطقی انتخاب شما چه بوده.
چون تا به حال بیشتر از عیب های ایشون نوشتید، و همینطور خودتون گفتید که از نظر عقلانی زیاد مایل به این وصلت نیستید، ولی احساسات و دلتون شما رو جذب ایشون می کنند.
خیلی باید مراقب باشید. نباید منطق رو کنار بگذارید و احساسات چشم شما رو کور کنند.
موفق باشید.
RE: جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
خوب من فکر میکردم ایشون خیلی پسر زحمت کش و درس خونی بود. بعد ظاهراً هم بچه مثبتی به نظر میرسید. تو ایران که بود من اصلا فکر نمیکردم اینطوری باشه. تو ایران ما با هم یه مدت ارتباط در حد تلفن و اساماس به قصدِ ازدواج داشتیم و من عاشق شدم. هر چی هم میکشم از دستِ این دلمه.
ایشون مهربونه، مودبه، موقعیت اجتماعی خوبی داره. اهل سیگار و مشروب نیست. خانواده خوبی داره.
اما خوب میل جنسیش رو نتونسته خوب کنترل کنه و بهش میدون داده. تازه از اول میگفت رو اختلاف سننیمون هم تردید داره. کلا احساس میکنم روز به روز داره به ظاهر بیشتر توجه میکنه. البته خوب مقصّر محیط هم هست. همه دوستانش اونجا همیشه بحث از خوشگلی و اینا میکنن و اونم خوب یاد میگیره. تازه کلی هم دور و بارش دخترِ خوشگل که توقع هاشو بالا برده. اختلافهای مذهبی و سیاسی هم که داریم منو به جدایی تشویق میکنه.
من هفتهٔ دیگه امتحانهای این ترم تموم میشه و اگه بخوام جدا بشم اقدام میکنم. هنوز تردید دارم...
RE: جدایی یا ادامه و زندگی در خارج؟
عزیزم خیلی باید مراقب باشی. هیچ کس جز خودت نمی تونه بهت بگه که اگر جدا بشی بهتره یا ادامه بدی. باید تواناییهای خودت رو و شرایط خودت و شرایط همسرت رو خوب بسنجی.
موقعیت های متفاوتی که ممکنه در اینده با هر کدوم از تصمیمها برات پیش بیاد رو در نظر بگیر و ببین کدوم یکی برات ضرر کمتری داره.
امیدوارم همیشه موفق باشی.