-
عقد کردم ولی نگرانم؟
سلام به دوستای خوبم ، من قبل از عقد خیلی نگران بودم و دائم می ترسیدم که انتخابم درست نباشه با اینکه همسرم را دوست دارم ولی خیلی این فکر ذهنم را درگیر کرده ، یه فکر مسمومی که دائم میاد تو ذهنم که لیاقت من بیشتر از ایشون بود :47: خودم خیلی ناراحتم که این فکر تو سرمه ولی کنترلش از دستم خارج شده و این فکر باعث شده رفتارم کمی تغییر کنه
من همسرم را دوست دارم و برای اینکه بله نهایی را بدم خیلی نشستم با خودم فکر کردم و دوباره معیارام را بررسی کردم اولویت بندی کردم بدون در نظر گرفتن هیچ گونه احساسی و ایشون دوباره پذیرفته شدن ولی من نمیدونم چرا اینطوری شدم، مغرور شدم حس می کنم حرف بقیه روم تاثیر گذاشته که لیاقت سارا خیلی بیشتر از اینا بوده و اشتباه کرده که ایشون را پذیرفته :302:
من دوست دارم بهترین لحظه ها را با همسرم داشته باشم و زندگی قشنگی با هم بسازیم ولی این افکار مزاحمم شده ، همسرمم خیلی نگرانه چون من بهش گفتم ای کاش دیرتر عقد می کردیم همسرم میگه این حرف یعنی تو از من راضی نیستس و من می ترسم این حرف و حس همیشه تو ذهنت باشه من باید چی کار کنم تا از شر این افکار خلاص شم یا بهتر این غرور کاذب
ممنونم از همه شما دوستای خوبم
-
RE: عقدکردم ولی نگرانم؟
شوهرتون چه خوبي ها و چه بدي هايي داره؟
-
RE: عقدکردم ولی نگرانم؟
سلام sara20 گرامی
تاپیک زیر به نظره من یه تاپیک مفیدی می تونه براتون باشه، مخصوصاً پست مدیر که خیلی خیلی پر باره!
تردید و پشیمانی بعد از عقد
موفق باشید.
-
RE: عقدکردم ولی نگرانم؟
ممنون دوستای خوبم که تاپیکم را خواندید ، ivi195 ممنون از تاپیکی که گذاشتید منم شبیه آقای محسن 1986 هستم یعنی دائم به خودم میگم ای کاش عقد نمی کردم میگم شاید یکی بهتر پیدا میشد مخصوصا که پدر و برادرم هم زیاد تمایل نداشتن من با این فرد ازدواج کنم ولی دائم می کفتن هرچی خودت بگی ، من همسرم را دوست دارم خیلی نکات مثبت داره و ما از لحاظ فکری خیلی بهم نزدیک هستیم و مشاور هم ایشون را خیلی تایید کرد ولی یه موقع ها به خودم میگم کاش با کسی ازدواج می کردم که خیلی بهتر از ایشون بود دوست دارم این فکرها را از سرم بیرون کنم ولی نمیدونم چطوری ممنون میشم راهنماییم کنید
در ضمن من یه آدمی هستم که حرف دیگران خیلی برام مهمه چطوری این اخلاقم را کنار بگذارم؟شاید ریشه این تردیدهام از این مسئله گرفته بشه
-
RE: عقدکردم ولی نگرانم؟
دوست عزیزم سلام.
من صمیمی ترین دوستم دقیقا مشکل تو رو داشت ومن لحظه لحظه تردیدهاشو باهاش بودم.
یه سوال؟ شما یه معیار بزرگ و مهمی تو ذهنت نداری که خیلی برات مهم بوده و شوهر شما اون معیارو کمتر از اون چیزی که شما می خواستی داره؟ بی رو در واسی با خودت چیزی تو دلت نبوده که از قصد ندید گرفته باشی و خودتو گول زده باشی.
عزیزم من اصلا نظرم کارشناسی نیست و خودمم گرفتار مشکلم.اما تجربه مشابه شما رو از نزدیک حس کردم و دیدم چطور مشکل دوستم حل شد.
امیدوارم مشکل شما و همه کاربرای عزیز تالار حل بشه.:323:
-
RE: عقدکردم ولی نگرانم؟
ممنون دوست خوبم چرا من یه معیاری خیلی برام مهم بود اون تحصیلات ، که همسرم در حال حاضر دانشجو هستن من همیشه دوست داشتم همسرم از لحاظ علمی و تحصیلات بالاتر از من باشن ولی ایشون اینطور نیست و الان دانشجو لیسانسه ، من به مشاور گفتم چقدر این موضوع برام مهمه ولی ایشون گفتن این مسئله چندان مهم نیس و بقیه ویژگی ها پررنگ تره و منم ادامه دادم خوشحال میشم من را بیشتر راهنمایی کنید
-
RE: عقدکردم ولی نگرانم؟
سارا خانم
شما همان دوستی هستی که می خواستی حق طلاق بگیری؟؟
تونستی اون مسله رو حل کنی؟؟
-
RE: عقدکردم ولی نگرانم؟
نه عزیزم همسرم به من حق طلاق را نداد
-
RE: عقدکردم ولی نگرانم؟
اگر مشکلت همین ها باشد که گفتی ( تحصیلات و ... ) باید بگویم خیلی اشتباه می کنی
خواندن تاپیک های بچه های تالار و من شاید کمکت کنند ... کسانی هستند که درگیر مشکلات وحشتناکی هستند و کم هم نیستند
-
RE: عقدکردم ولی نگرانم؟
ببین سارای عزیز، در تاپیک خواستگار پرخاشگر، بر اساس حرفای شما در اون تاپیک، نظرم رو در مورد خواستگارتون گفتم!
بعد که مدیر اومد و پست زد، کلی جا خوردم و متوجه شدم که ما چقدر ایراد داریم! من توی حرفای شما دنبال ایرادی در مورده خواستگارتون می گشتم و مدیر..........
خیلی برام جالب بود!
چرا همش به طرف مقابل نگاه می کنیم! چرا به قوله بچه های همدردی، دوربین رو به طرف خودمون نمی چرخونیم!
ببین دوسته من، شما با هر کسه دیگه ای هم ازدواج می کردید، همین وضع بود!
سعی کنین آرامش داشته باشین، خصوصیات منفی خودتون رو بنویسین و سعی کنین برطرفش کنین!
این خیلی عالیه که شما دارین می گین من این خصوصیات منفی رو دارم و چی کار باید بکنم! من بهتون تبریک می گم:104:
در مورده این که حرفای دیگران براتون مهم، باید بگم که هر کسی یه سلیقه ای داره و هیچ وقت نمی تونین کاری کنین که مورده پسنده همه باشه!
شما ببینین خودتون چی می خواین، به خودتون توجه کنین!
اکثر کسایی که می خوان ازدواج کنن ،معیاره انتخابشون اینه که با کسی ازدواج کنن که دهن پر کن باشه، این اصطلاح رو شنیدین؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی ها می گین، یعنی این که هیچ کس دیگه نتونه ازش ایراد بگیره!:311:
یه لحظه این موقعیت رو فرض کن:
خانوم به دوستش می گه شوهرم این خصوصیت رو داره!
دوستش می گه: وا!!!!!!!!! چه اخلاق بدی!!!!
خانوم تا یه مدت رفتارش با شوهرش تغییر می کنه و ازش سرد می شه و می گه مردم چه شوهری دارن و من چه شوهری ،بدون این که دقت کنه ببینه آیا این خصوصیت در نظره خودش مثبته یا منفی! منفی هم باشه بازم این رفتار درست نیست، هیچ کسی بی عیب نیست ،در صورتی می تونی در مورده یه فرد قضاوت کنی که همه خوصصیاتش رو در نظر بگیری!
حرف از تحصیلات می زنین، و من باید بگم چقدر انسان های بیسواد دیدم که شعورشون صد برابر انسان های تحصیل کرده بوده! تحصیل کردن هیچ ارزشی نداره و فقط یه فرصت که انسان خودش رو از یعضی جهات بکشه بالا! خیلی ها این فرصت رو از یه طریق دیگه بدست می یارن!!!!تازه، شما که دارین می گین این بنده خدا داره درسش رو ادامه می ده! پس به جای این که تیشه بزنین به ریشه زندگیتون و بگین زود عقد کردیم، تشویقش کنین که ادامه بده!
به قول مدیر، فرض کنین که شوهر مثه بابا و مامان می مونه و دیگه نمی شه عوضش کرد!!
با این فرض، از کلی فکر آزاد می شی!
بعدش سعی می کنین زندگیتون رو درست کنین! روابط رو بهتر کنین و.....
البته ابن رو هم بگم که تا مدتی بعد از ازدواج، همش این فکر و خیال می یاد توی ذهن هر فردی که آیا انتخابم درست بوده یا نه! ولی انسان عاقل به جای دامن زدن به این افکار، سعی می کنه کنترلش کنه!
راستی، خیلی خوشحال شدم و ازدواجتون رو بهتون تبریک می گم.
ایشالا که سال های سال در کنار هم با خوشبختی زندگی کنین.:72::72: