میخوام منو راهنمایی کنین که طلاق بگیرم یانه؟

من 3سال عاشق شوهرم بودم و حالا 1سالو چندماهی میشه عروسی کردیم اون اعتیادداشت به شیشه و من هم 2ساله میدونستم اما وقتی عروسی کردیم ترک کرده بود چون تحت درمان بود حتی سیگارم نمیکشید خلاصه 2 ماه گذشتو فهمیدم بازم رفته سراغ مواد من و اون 2 تاییمون تک دختر وتک پسر بودیم هیچکی راضی به ازدواجمون نبودولی با هزارمصیبت به هم رسیدیم مدام باهم دعوامون میشد ولی بازم آشتی میکردیم تا اینکه 2ماه پیش قهر کردم و اومدم خونه پدرم ولی اون بعد 2هفته بامن تماس گرفت ولی نمیگفت برگرد پیشم ما توی یه اتاق تو خونه پدرشوهرم زندگی میکردیم من تودعواآخر ازش خواستم واسم خونه بگیره ولی اون بیکاربود ونمیخواست کاریم بکنه فقط میخواست آزادباشه که شیشه مصرف کنه من خیلی عاشقشم ولی اون نمیدونم چون شیشه همه احساسشو گرفته حتی با پدر مادرشم خوب رفتار نمیکنه من وقتی بی علاقگی اونو دیدم تهدید به طلاقش کردم ولی اون اهمیتی نداد مجبور شدم تقاضای ترک انفاق بدم ا بار واسه یه هفته اومد تعهد داد که خونه میگیره ولی نگرفت دومئن بارم قاضی ازش تعهد گرفت واسه 10 روز که خونه بگیره بازم نگرفت.حالا ازترس زندون فراریه میگه توافقی طلاقت میدم آخه 500 سکه مهرمه ولی من عاشقشم میخام ترکش بدم پدرم میگه اگه بری پیشش دیگه دختر مانیستی من خیلی عاشقشم یه لحظه از فکرم بیرون نمی ره شما کمکم کنید خیلی داغونم بخدا مردخوبیه مواد اینجوریش میکنه هنوز23سالشه زوده بمیره توروخدا بگین چیکار کنم:323::325::302:

سلام

متاسفم عزیزم . اعتیاد خیلی عامل مخربیه شما باید اول روان درمانیش کنید یعنی دنیا هم ترک کنه ولی علاقه داشته باشه فایده ای نداره شما باید بدونی کار سختی پیش رو داری شما تصمیم داری 1 آدم رو از نو احیاش کنید آیا تواناییش رو دارید؟
معیارتون برای ازدواج با این آقا چی بوده؟؟؟شما عاقلانه تصمیم میگیرید یا احساسات توش دخیل بوده؟؟
اگه با ایشون باشید چی بدست میاری چی از دست میدی و جدا شید چطور؟؟
بچه هم دارید؟
حتما با یک مشاور عالی در نظر بذارید

سلام مرسی از راهنماییتون هیچچی دوسش داشتم نه بچه ندارم عاشقشم خیلیییییییییییی.اونم اینطوربود ولی حالا؟:302:

با سلامى گرم خدمت شما
دوست عزيز اعتياد در زمان هاي گذشته فقط افراد رو دچار مشكلات جسمي ميكرد اما اعتياد در اين عصر جديد فرد رو به يك مريض رواني تبديل ميكنه .
شيشه توسط محققين ژاپني براي نخستين بار كشف و براي استفاده در المپيك هاي علمي توسط دانشجويان بومي خود مورد استفاده قرار گرفت . در جنگ ويتنام هم ارتش امريكا به نوعي از چنين تركيبي براي سربازان خودش استفاده كرد .

شيشه در ذات خود موجب گردش سريع حركت نوار مغزشده و سرعت ريكاوري و فلاش بك زدن را به انسان هديه ميده . بعد از مصرف مداوم انسان رو دچار توهم و خيالات ميكنه .
به همين خاطر شيشه به مرور زمان فرد رو از بين ميبره و مغزش رو پوك ميكنه چون مغز مسير متعال خود رو طي نميكنه .
در مجموع براي ترك اين مواد مخدر كه افكار فرد و مغز رو مركز بمب باران مورد هدف قرار ميده . به همين خاطر مبتلايان به موادهاي مخدر صنعتي رو با روان درماني معالجه ميكنند .
اين جوان نيز شوهر توست و اختيار تو شرعا و قانونا با همسر توست نه خانواده ات . هرچند كه انان غمخوار تو هستند .
اگر بتواني كششي براي تركش و راهي براي روان درماني اش پيدا كني كار بزرگي كرده چون نجات يك معتاد نجات يك جامعه است .
در اين شرايط هم بايد خودت موقعيت سنجي كني و با صحبت با جوان بيمار موضوع رو اناليز كني .
همانطور كه گفته شد بايد با صحبت و روان درماني ترك رو انجام داد نه بستن داماد مريض به تخت !

طلاق بگير. اينطوري بايد تمام عمر و جووني ات را بذاري براي درست كردن شوهرت. آخرشم اون درست نميشه

یه مدت تلاشت رو برای کمک بهش کن اگه دیدی همکاری می کنه و خودشم دوست داره ترک کنه ادامه بده اما دیدی خودش هنوز ازین وضعش خسته نیست ولش کن.اگه می تونی برو کنگره 60 تا راه کار بده.البته فکر کنم خودش باید یه مدت بره اونجا

سلام دوست عزيز شما كه اينقد عاشقش هستين آيا اونم شما رو دوست داره ؟ آيا خودش حاضره ترك كنه و ديگه سراغش نره ؟ اگه توانايي اين رو داري كه بتوني تركش بدي پس بسم الله و گر نه حيفه جوانيت را فدا كني . بازم تصميم با خودتونه . نزارين كس ديگه اي براتون تصميم بگيره . :72:

مشکل شما جدیه و نیاز به مشاوره حضوری مستمر داره. سعی کنید با مراجعه به مشاور روی مشکلتون کار کنید. ضمنا فکر می کنم کمی احساس محور هستید. باید به جنبه های منطقی زندگی بیشتر توجه کنید.

دوست عزیزم سلام.من هم تو موقعیت شما بودم با این تفاوت که من برادرم مصرف کننده ی شیشه بود.اون3 سال قرص ترامادول و شیشه استفاده میکرد اما الان 1 سال و نیمه که رها شده باورت نمیشه الان چقد خوشحالیم من با برادرو مادرم زندگی میکنیم چون سایه ی پدر بالا سرمون نبود به مراتب کنترله برادرو تو سنه 20 سالگی برای ما سخت تر بود یه وقتایی 3 روز 3 روز خواب بود بعدش1 هفته بیدار بود وبا زمین وزمان میجنگید.چه روزایی که منو مادرم از خونه به خیابون و کوچه پناه مبردیم حتی یادمه یه شب ساعت12شب فرار کردیم رفتیم خونه همسایمون روزی 5 تومن باید مامانم واسه موادش میداد اگه میگفت نه شیشه های کمد و میشکوند اما حالا روزی 100 بار خدا رو شکر میکنیم که برگشت به زندگی هوزم که هنوزهباورمون نمیشه انگار معجزه شده .اینارو گفتم که بونی اگه میخوای باهاش بسازی و کمکش کنی باید صبور باشی و پیه ی همه چیزو به تنت بمالی.برادر من خودش خواست و به همون گفت که ببریمش کمپ.اگه میخود بزاره کنار یک دفعه نمیتونه یعنی برادر من که رفت کمپ بهمون گفت برای اینکه تشنج نکنه ببریدش خونه10 روز فقط تریاک مصرف کنه(شیشه نکشه)بعد از10 روز رفت کمپ2هفته اونجا بود,مثل بوستان بود کلی ام آلاچیق و گل و بلبل داشت.منم رفته بودم ملاقاتش باورم نمیشد راهنما ومسئول اونجاچه بوسه هایی که از سر برادرم میکردو ازش تعریف میکرد.یعنی میخوام بگم اون ذهنیته بدی که همه از کمپ دارن صرفا همه جا به اون صورت نیست.بعد ار کمپ حتما و حتما باید کلاسهاشونو که تو هر محله بر پاست برن و گرنه بدست و رفیق ناباب وسوسه شون میکنن و دوباره رو از نو روزی از نو.اگه خواستی میتونم آدرس یا شماره تماس اون کمپ رو بهت بدم.موفق باشی

سلام مرسی ازراهنماییتون اگه میشه ادرس کمپ رو بدین ممنون میشم یعنی اخلاقشم خوب میشه بیشتر توضیح بدین..