دو بهم زنیهای مادر شوهر
سلام من الان ۲ساله که عقدام ۶ماهم نامزد بودم ۴سال هم باهم دوستبودیم از روزی که عقد کردیم مادر شوهرم میگفت عقد نکنید تا شب عروسی و روز عروسی رو هم تعیین نکردن دیدیم ۶ماه گذشت خبری نشد از عقدو عروسی گفتیم بیاین عقد کنیم اومدن عقد کردیم فرداش مادر شوهرم با تنه بودن ما مخالفت کرد به شوهرم گفت باهم تنها نباشید تا برین سر زندگیتون بیرون رفتن رو قدغن کرد گفت ما راسم نداریم فقط روزی یک ساعت بیاد خونتون بشینئو بره پیکنیکیم خانوادگی ترتیب میدادن میگفتن نمیشه تنهایی سفر برین یک ماه عید شوهر منو بردن ترکیه من عید اوّلم بود تنهام گذاشتن گفتن ما راسم نداریم توی عقد با عروس جایی بریم رفت آمدهای من رو هم به خونش ممنوع کرد گفت بعداز عروسی بهتره یک ریالم به من خرجی نداد شوهرم بیکار بود تا ۱سال خانواده من براش کار جور کردن بازم به من خرجی نداد حتا یک ریال!! من دنشجوهم خرج دانشگاهمو مادرم خودش تقبل کرد،منو امسال عید بردن مسافرت با خرج شوهرم البته فقط پول بلیتو داد بقیه خرج از جیب خودم بود ولی جاتون خالی تا تونستن سفرو زهر کردن به جونم که دیگه باهاشون جایی نرم بعدش بدون مشورت با من ماشین خرید مامانش گفت واجبترین چیز ماشین تو زندگی در حالی که نه برنامه عروسی ریختن نه خونه تهیه کردن ۱۶ میلین ماشین قسطی خرید گفت واسه تو میخرم یک بارم منو جایی نبرد همش کارای خانوادشو رفیق بعضیاشو انجام داد گفت میریم شیراز عروسی دوستم نرفت کلی وعده بهم داد بد قهر کردیم گذشت تا بره تنهایی با دوستش بد بیاد سراغم من موندمو دل خوش ....سیگار زیاد میکش منو کتک میزنه همهٔ پولشم میده مشروب میخوره بددهنیم میکنه مادره زنگ میزنه از دوستدختر هاش و اموالشون تعریف میده مراتب به من انگ بدبینی میچسبونن،حرفای مامانش منو سکته داد تا اینکه بهش گفتم دیگه تحمل ندارم تو اگه انقدر دوست دختر خوب داشتی چرا منو گرفتی؟؟ خون گذاشت مامانش جیغ زد سرم بهم تهمت زد که تو دختر نیستی!!دیگه حق نداری پاتو اینجا بذاری الان هرروز مامانش زنگ میزنه به مامانم که باید جدا شن اونم توافقی مادرم نمیپذیره میگه برو از دل مادر در بیار یه بر رفتم دیدم بد تر کرد دیگه نمیرم من چیکار کنم چه عاقبتی از زندگیم تصور میکنید مادرم نمیذاره جدا شم داداشم میگن میندزیمت بیرون من چیکار کنم بگید توروخدا؟؟
RE: دو بهم زنیهای مادر شوهر
به نظرم مشكل شما بيشتر شوهر تون است تا مادر شوهرتون؟؟؟؟؟
كاش به حرف مادرشوهرتون گوش كرده بودين عقد نمي كردين و الان راحت جدا مي شدين. اون پسرش را مي شناخته كه مي خواسته شما عقد نكنين
RE: دو بهم زنیهای مادر شوهر
مرسی از نظرتون ولی اگه این همه فاصله نمیانداخت این مشکلات به وجود نمیومد انقدر سرد نمیشدیم من بهش بارها گفتم چرا باهاش برخورد نمیکنید انقدر سیگار میکشه گفت تو میدونستی سیگاریه پس چیزی نگو! مثلا میخواستیم جایی بریم عجله داشتیم داشت مشروب میخورد میگفتم بسه...!! مامانش میگفت یه پیک دیگه مشروب بخور مامانجان عجله نکن...بد زنگ میزنه به من وای بحالت اگه فشار خونه پسرم رفت بالا این بیماری فشار خون داشته گفتم مقصر شمأید که با مشروب و سیگارش برخورد نمیکنید نه من که ۲ماه نیم ساعتم باهاش حرف نزدم!!
RE: دو بهم زنیهای مادر شوهر
سلام،
یک سوالی دارم.
گفتید قبل از ازدواج 4 سال با او دوست بودید.
آیا در این چهار سال متوجه این مسائل نشده بودید؟
متوجه سیگار کشیدن، مشروب خوردن و خساستش؟
اگر همه اینها رو می دونستید و همسرش شدید، پس دیگر شما همه اینها رو قبول کردید و دیگر نمی توانید سعی کنید او را تغییر دهید یا حتی از او به خاطر این مسائل ایرادی بگیرید.
ولی اگر همه اینها رو از شما 4 سال پنهان کرده بود، مسئله ی دیگریست.
RE: دو بهم زنیهای مادر شوهر
سلام مرسی از توجهتون همدم جان به من میگفت روزی ۵ نخ میکشه نه ۲پاکت و من مشکلی با این موضوع نداشتم و حتا با مشروب خوردنش ببینید هر چیزی حد داره اینرو به خودشونم گفتم اگه کم باشه موردی نداره و با وجود استفاده آذین این چیزا من مقصر نیستم و بخوام فشار خون پسر این خانوم رو که از قبل داشته ضامن باشم تورر خدا کلی نظر بدید من بحثم تنها این نیست اگه مهربون بود من بازم گذشت میکردم من اصلا اینو نمیبینم همش یا تپیده پیش مامانش یا پیش رفیقش پیش من که میاد هیمیناله بهانه میاره که زود بره...
RE: دو بهم زنیهای مادر شوهر
سلام عزیزم:43:
خانومی با توجه به حرفهایی که زدید این آقا مرد زندگی نیست سیگار مشروب دوست دختر کتک و...
عزیزم خانوادتون این مسائل رو میدونن و نمیخوان جدا بشین؟ چرا؟
ماهی رو هروقت از آب بگیری تازس
من فکرمیکنم تو بعضی حرفهای مادر شوهرتو اگه توجه میکردی بهتر بود وقتی مادری پسرش رو میشناسه میگه فعلا عقد نکنید فعلا رابطه جنسی نداشته باشید چون میدونه پسرش اهل زندگی نیست از مهریت میترسن
نظر پدرتون چیه؟
شما باید به فکر خوشبختیتون باشید حتما پیش مشاور برو نمیخواید که اینجوری ادامه بدید؟ فکر نکن بعد عروسی درست میشه:305:
RE: دو بهم زنیهای مادر شوهر
سلام عزیزم مرسی از نظرت حرف دلمو گفتی ولی پشتیبانی ندارم من پدرم فوت شده با این داداش هائی هم که دارم وضعم آزینی که هست بدتر میشه عزیزم ،مامانم میگه این مشکلات درست میشه بعداز ازدواج ولی من چشم آب نمیخوره هرجاهم برم مامانم میاد به اونا میگه باهاش صحبت کنید بسوز بسازه!! :302:پس فردا خودشو مامانش خونمو تو شیشه میکنن !!اصلا سیستمشون اینه مرداهاشون جلو خانوادهشون زناشون رو مسخره کنن یا ضایع کنن:311::163:
RE: دو بهم زنیهای مادر شوهر
عزیزم اصلا زیره یه سقف زندگی کردن با همچین مردی اشتباهه بزرگیه .به نظر من خانوادتو راضی کن ازشون بخواه که همراهیت کنن .بهشون بگو که نیازای مالیت رو خودت با سر کاررفتن تامین میکنی فقط اجازه بدنن تا دیر نشده تکلیفتو مشخص کنی حتما موارد خوب دیگه ای سر راهت قرار میگیرن اگه بخوای میتونی زندگیتو نجات بدی .این که طرف همش مشروب میخوره 100%ضربه به زندگیت میزنه
RE: دو بهم زنیهای مادر شوهر
آيا شما در اين دوران عقد كردگي رابطه جنسي داشته ايد؟
آيا هنوز باكره ايد؟؟؟؟؟
RE: دو بهم زنیهای مادر شوهر
مرسی خورشیدتابان دارم تلاشمو میکنم ولی تا الان بی فایدست هی میگن درست میشه، مگه الان این به من یه ۲ریالی داده تا الان ... مشکله خانوادم ابروشونه
لیلا جان مرسی از توجهت نه هنوز اتفاقی واسم نیفتاده خدارو شکر باکره هستم:203: