RE: مشکلات من و تغییر خودم!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
4. نسبت به وضعیت خونمون؛ وضعیت تحصیلات همسرم؛ وضعیت شغلش، شخصیتش؛ همش حساس شدم؛ باهاش صحبت کردم؛ ازش خواستم یه کدوم از اینها رو تغییر بده؛ یه مقدار زندگی مون از یکنواختی خارج بشه! راستش در جزئیات زندگیمون تنوع و عشق هست! اما توی کلیات زندگی مون؛ همسرم خیلی اهل ریسک و اینها نیست! سه ساله درست و حسابی خرج نکردیم که صاحب خونه بشیم که اون هم این جوری نشد! حالا! احساس می کنم ما چند ساله فقط درجا زدیم! کار کردیم و پس انداز کردیم! اصلا هیچ تغییر اساسی در زندگی مون به وجود نیومده!همون خونه؛ همون شغل؛ همون تحصیلات؛ همون وسایل (البته منظور کلیه؛ مثلا مبل هام همونی هست که توی جهازم داشتم؛ یا تلویزیونم) در این زمینه راهنماییم کنید!
del عزیز واقعا متعجب شدم از حرفات! تحصیلات و شغل و شخصیت همسر چیزیه که اون اول انتخاب می کنیم. اینها چیزی نیست که بشه به راحتی عوضش کرد. اتفاقا اگه کسی در مورد این مسائل مدام درحال تغییر باشه و به ثبات نرسیده باشه، جای بحث و نگرانی وجود داره.
اگه منظورت از تغییر تحصیل تغییر رشته تحصیلی است که به شدت داری اشتباه می کنی و اگه تغییر مقطع تحصیلی و بالا رفتن است، خوب اونهم خیلی ساده نیست و برای مردی که نقش نان آوری خانواده رو به عهده داره خیلی ساده نیست چون در مضیقه وقته.
در مورد تغییر وسایل خونه هم که عزیزم مگه شما چقدر متمتع هستید؟ ظرف سه سال می خواهی که جهیزیه ات رو عوض کنی؟ خوب آدم باید توقعاتش به اندازه جیبش باشه!
منم سه ساله وارد زندگی شدم ولی اصلا فکرش رو نمی کنم جهیزیه ام رو عوض کنم. اصلا مخصوصا چیزهایی خریدم که تا 10-15 سال دیگه برام کار کنه! وقتی بتونم اثاثمون رو سالم و تمیز نگه داریم، چه لزومی داره مدام تغییرشون بدیم. حالا اگه رو گنج نشسته بودیم، خوب شرایط فرق داشت.
خانمی نگاهت رو عوض کن. من که هنوز خودم رو تازه عروس می دونم و باور کن هرکی که خونه مون میاد یا حرف وسایل می زنه، نگاه من باعث شده که اونم همین طور باشه و وسایل خونه مون رو بعنوان جهیزیه یه عروس خانم نگاه کنه.
در مورد خونه هم به شوهرت سخت نگیر. مگه شرایط مملکت رو نمی بینی؟ مگه پیش بینی آینده اقتصادی دست من و شما یا همسرانمونه؟ اعلام می کنن افزایش اجاره بها فقط 9% ولی عملا تا 50% هم بالا رفته. ما هم امسال چنان اجاره خونه سنگین و پیش بینی نشده ای رو تحمیل شدیم که شاید ما هم نتونیم سال آینده صاحبخونه بشیم. ولی مقصر نیستیم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
نمی دونم توی این وضعیت بچه دار شدن به نفعمون هست یا نه؟
بنظر من که مسائلی که عنوان کردی هیچ تضادی با بچه دار شدن نداره و خود بچه می تونه براتون یه تغییر مثبت باشه.
ولی عزیزم تنها چیزی که نگران کننده ست همین طرز فکرت هست. اگه این مسائلی که گفتی رو برای خودت حل نکنی و به این باور نرسی که چندان هم مهم نیستند و بخواهی برای خودت تنش و استرس درست کنی، هنوز زمان مادر شدنت نرسیده و باید بیشتر روی خودت و رسیدن به آرامشت کار کنی.
RE: مشکلات من و تغییر خودم!
بلواسکای جان! ممنونم عزیزم؛ اما بچه ها خواهش می کنم فقط راهنمایی در مورد وابستگی رو توی این موضوع قرار بدید!
در مورد مسائل دیگه توی تاپیک های جدیدم " از جمله مشکل واقعا کجاست؟" در همین انجمن (مشکلات فردی) و " آیا پذیرش تنها راه حل مساله ست" در انجمن مشکلات زناشوئی؛ برام قرار بدید!
من حتما برای تعامل خدمتتون میرسم؛ بعد از تنظیمات فرشته ی مهربان!
منتظرتون هستم!:46:
دوستان خوبم در مورد وابستگیم؛ دارم تمام سعیم رو میکنم که کمترش کنم و این کار رو دارم به تدریج انجام میدم؛ نمونه اش هم دیروز، قرار بود با هم بریم و برای من خرید کنیم؛ با همسرم رفتیم و بعد از دیدن چندین مغازه؛ ایشون خسته و عصبانی شد که من دیگه نمی کشم!
ازش خواستم که من رو برسونه یه منطقه ی دیگه برای خرید؛ پول رو بده که خودم برم خرید کنم و برگردم! قبول کرد و من هم با شادی و خوشحالی برای اولین بار؛ خودم به تنهایی، (آخه! اگه ایشون نمی اومد یا با خواهری یا دوستی) خلاصه باید یه نفر حتما پیشم میبود که می رفتم؛ اما دیروز؛ خودم به تنهایی رفتم و خریدهامو کردم و موقع برگشتن، زنگ زدم که می یای دنبالم! گفت: فلان جا منتظرتم! توی خونه هم کلی از خریدهایی که کرده بودم؛ خوشش اومد! این اولین قدم!:311:
چند روزی هم هست که دیگه از اینکه صبح ها سرش شلوغه و نمی تونه تماس بگیره؛ ناراحت نمیشم؛ اما وقتی زنگ هم میزنه، با خوشرویی و کلمات قشنگ تحویلش میگیرم! این قدم دوم!:311:
خلاصه؛ افتادم توی این فاز که من با عزت نفس باید بتونم؛ با آزادی کامل قائل شدن برای خودم و همسرم، عاشقانه دوسش داشته باشم و در کنارش باشم!