شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
با سلام خدمت دوستان عزيزم
مسئله من برسر رفتار شوهرم با من مواقع اختلاف و درگيري و تو متن زندگيه.
هر وقت ما با هم دعوا مي كنيم ايشون سر حرفش وايميسته و حاضر نيست اشتباهشو بپذيره و كوتاه نمياد تا من برم و از دلش درآرم. من هم به شدت بهش وابسته هستم و از قهر متنفرم. من برونگرا و ايشون درونگراست. موقع دعوا اغلب من داد و بيداد رو شروع مي كنم و اون بعد از من شروع ميكنه.وقتي گريه ميكنم نمياد ازم دلجويي كنه و انگار با اين كارش ميگه گريه كن تا حالت جا بياد.گاهي وقتي عصباني ميشم خودمو ميزنم كه بازم نمياد دستمو بگيره وايميسته نگام ميكنه و پوزخند ميزنه. تا حالا دستش روي من بلند نشده و از اين كار متنفره.
احساس ميكنم همش ميخواد منو تربيت كنه. مثلا يه بار 40 روز منو برد گذاشت در خونه بابام و نيومد دنبالم تا درس عبرت بشه برام و ديگه اشتبامو تكرار نكنم. و يا اينكه ما يه دوست خانوادگي داريم كه خيلي شوخه و با بچههاش بزرگ شدم. ما با هم بسيار رفت و آمد ميكنيم ولي شوهر من يه بار باهامون اومد سفر و ديكه از اون به بعد نذاشت باهاشون ارتباط داشته باشيم و اين برام سخته با اينكه 90% گوش به حرفش كردم ولي خانواده و پدر و مادرم زياد با اينها رفت و آمد دارن و من نميتونم توي مراسمهاشون برم و تقريبا دارن ميفهمن كه شوهرم نميخواد. گاهي هم من تنها ميرم و اون نمياد.
يه هفته پيش با هم دعوامون شد و تو خيابون بوديم كه من از ماشين پياده شدم ساعت 11 شب بود. فكر كردم مياد دنبالم ولي نيومد و زنگ زد به موبايلم كه تا 20 دقيقه ديگه خونهاي وگرنه ديگه جاي تو توي اين خونه نيست. منم دست از پا دراز تر برگشتم. فرداش رفتم سمتش و بغلش كردم كه تموم بشه قهر كه پسم زد و پس فرداش هم سالگرد ازدواجمون بود و من تا 11 شب سالگرد ازدواج تو خونه ارايش كرده و لباس مرتب پوشيده منتظر بودم كه بياد ببوسدم و ماجرا تمومبشه و كادوهامونو به هم بديم كه نيومد و من خودم كادوشو دادم ولي بهش اعتنا نكرد و بازش هم نكرد. ديگه باهاش حرف نزدم. بعد از چند روز با هم حرف زديم ولي بدون اينكه به موضوع اصلي بپردازيم. صحبتهاي معمولي تا به حالت عادي برگشتيم. حالا باز با هم قهريم سر موضوعي كه توي تاپيك "دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم " نوشتم. الان باز نميدونم چيكار كنم. لطفا كمكم كنيد. ممنون.
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
لولنی هارت
شما یه تاپیک دیگه هم امروز باز کردید که خیلی خوب داره میره جلو، حتی مدیر همدردی هم اومدن تاپیکتون و براتون پست آموزنده زدن
با توجه به این که این مشکلتون هم در امتداد مشکل قبلی هست بهتره از طریق همون تاپیک دنبالش کنید که بهتر راهنمایی بشید. اینطوری نظرات دوستان هم پراکنده میشه و شما نمیتونید بهره لازم را ببرید.:72:
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سابيناي عزيز
مشكلي كه من در تاپيك قبلي مطرح كردم مشكل كلي بود كه همه زندگيمو تحت تاثير قرار داده. ولي اين يكي مشكل جزيي تر از اونه كه براي پرداختن به مشكل اصلي بايد اين مرحله را بگذرونم. الان نميدونم چطور اين قهر و دعوا رو فيصله بدم.
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
شما مشکلت خیلی شبیه منه. اینکه شوهرامون ما رو خیلی به حساب نمیارن کارهایی که الان گفتی در مواقع دعوا با شوهرت میکنی خیلی شبیه کارهای منه ... میدونی دلیل رفتارهای همسرامون خودمون هستیم ... که یک جورایی بهشون رو زیاد دادیم. پیش خودشون فکر میکنند هر کاری بکنیم بازم بر میگیرده همین جا ...
میدونی مردها وقتی مطمئن بشن که همسرشون دوستشون داره دیگه اصلا همسرشون رو نمیبینند.اما وقتی یکم احساس خطر کنند اونوقت به تکاپو میفتند.
مییدونم خیلی سخته (چون مثل خودمی) که بخوای از وابستگیت کم کنی...من و تو حتی طاقت قهر رو هم نداریم که بیان نازمون رو بکشن و همیشه خودمون میریم منت کشی...ولی به خدا اشتباهه ...
منم شوهرم مثل شوهر تو برخورد میکنه اما توی دوران نامزدی این طور نبود چون مطمئن نبود که من مال اون هستم ...یادمه با کوچکترین ناراحتیم میومد عذرخواهی میکرد اما حالا چی؟؟؟؟؟
شوهر من هم توی مهمونی ها دنبالم نمیاد ولی الان تهدیدش کردم که اگر باهام جایی نیاد منم دنبال اون جایی نمیرم(هرچند به زور منو میبره) یا به دهنش تلخش میکنم
توی ایران همینه خانومها از جدایی و تنهایی و طلاق میترسند اونقدر که حتی خودمون هم یادمون میره آدم هستیم و به محبت احتیاج داریم . همه ی زندگیمون شده صرف اینکه شوهرمون چی میخواد...
اونقدر کلاسهای مختلف برو و سرخودتو گرم کن که اصلا فرصت اینکه بشینی و به شوهرت فکر کنی نداشته باشی...بذار برای یکبار هم که شده شوهرت بترسه که ممکنه تو رو از دست بده...
تا کی باید حسرت بخوریم؟ حسرت بقیه زوجهایی که زندگی عاشقانه دارند؟!
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
lonely heart
سلام
آمده ام تا از اول شروع كنيم و خيلي جزيي به مسائل بپردازيم . پس بايد از يك جايي شروع كنيم . و اگر بخواهيم به نقطه سر خط برويم بايد سر دوربين را به سمت تو بگيريم و به همسرت كاري نداشته باشيم .نه اينكه همسرت بي عيب و نقص باشد . نه . اما اول تو . اين كار چه سودي دارد ؟!چرا بايد سر دوربين را به سمت خود بگيريم ؟!
سود اين كار اين است كه ابتدا ما ببينيم خودمان چه روحيات و اخلاقيات و شخصيتي داريم تا بعد بخواهيم به مرد ديگري كه رو به روي ماست بپردازيم .
پس نازنين شما هم بايد اينكار را بكني . در هر اتفاق و رويداد ي كه در زندگي ات اتفاق مي افتد به جاي اينكه فكر كني ديگران چه مي كنند به خودت نگاه كن و ببين خودت چرا اينكار را كردي ؟ چرا اينگونه فكري كردي ؟ چرا اينگونه احساس كردي . داستان زندگي زناشويي يك داستاني است كه دو سو دارد . يك سويش تو هستي و يك سويش او .
در بسياري از موارد به اين دليل كه سر دوربين ما به سمت بيرون است از خود غافل مي شويم در حالي كه ممكن است مشكل در خود ما باشد و در نتيجه راه حل هم دست ماست .
حال امروز شما از اختلاف و قهر با همسرت صحبت مي كني . بايد ببيني زمينه هاي اختلاف برانگيز بين شما و همسرت كه منجر به اين قهر هامي شود كجاست . ريشه اختلاف را پيدا كن . ببين كجاي كارت باعث حساسيت همسرت ( رابطه ات ) مي شود كه با التيماتوم به تو مي گويد اگر تا بيست دقيقه ي ديگر خانه بودي ......
نظرخودت در مورد همين بندي كه در بالا آورده ام چيست . به نظرم بهتر است اين مسئله بررسي بشود . علت دعوا . چرايي اش . چرايي رفتن تو . چرايي حرف او . چرايي برگشت تو و....
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام
منم گاهی این مشکلو دارم
می دونی ما خانوم ها وقتی به اینجا می رسیم که هیچ ناز کشی نداریم کارمون می شه بهانه گیری و گریه مثل خود من که این جز دور کردن شوهرهامون هیچی برامون نداره ما باید بتونیم با صلاح خود مردا برخورد کنیم و تو دعواهامون مثل اونا محکم باشیم و گریه زاری راه نندازیم تا توقع منت کشی نداشته باشیم
راستی حتما به مراجع قانونی اطلاع بده تا بتونی به شوهرت این مسئله رو ثابت کنی که ....
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خاله سوسکه
میدونی مردها وقتی مطمئن بشن که همسرشون دوستشون داره دیگه اصلا همسرشون رو نمیبینند.اما وقتی یکم احساس خطر کنند اونوقت به تکاپو میفتند.
نميدونم خاله سوسكه تا چه حد بايد احساس خطر كنه تا به تكاپو بيفته. من بارها از شوهرم البته توي دعوا بر سر استادش شنيدم كه گفت از تو ميگذرم ولي از اون نه! و اينكه من عاشق استادم هستم. در مورد اون جريان كه گفتم 40 روز منو خونه پدريم گذاشت و رفت هم من احساس خطر كردم چون واقعا نميخوام جدا بشم و احساس ميكردم اون براش مهم نيست. نه كه مهم نباشه ولي اونقدر يكدنده و لجبازه كه حاضره براي موندن سر حرفش از جون خودش هم بگذره.
مییدونم خیلی سخته (چون مثل خودمی) که بخوای از وابستگیت کم کنی...من و تو حتی طاقت قهر رو هم نداریم که بیان نازمون رو بکشن و همیشه خودمون میریم منت کشی...ولی به خدا اشتباهه ...
من منتكشي نمي كنم بلكه توي حرف زدن و لوسبازي زنونه قهرو فيصله مي دم. مثلا وقتي فيگور قهر و عصبانيت گرفته ميرم مي شينم روي پاش و خودمو لوس ميكنم...ولي ديگه احساس ميكنم داره به غرورم برميخوره و اينكارو تكرار نميكنم . كلا مسئوليت رابطه رو من به دوش ميكشم حتي مسئوليت روابط زناشوييمون و من بايد پيش قدم بشم.
شوهر من هم توی مهمونی ها دنبالم نمیاد ولی الان تهدیدش کردم که اگر باهام جایی نیاد منم دنبال اون جایی نمیرم(هرچند به زور منو میبره) یا به دهنش تلخش میکنم
ببين عزيزم توي اين زمينه من نميتونم اينكارو بكنم چون همسرم اصلا براش مهم نيست كه مهموني فاميلهاي اونا رو هم نريم كلا اجتماعي نيست و اصلا ميتونم بگم دوست صميمي نداره .. اصلا دوست نداره. فقط آشناي كاري از هيچكس براي رفت وآمد و معاشرت خوشش نمياد. اتفاقا من جديدا خونه فاميلهاي اون هم تنها ميرم و تقريبا فاميل خودش هم متوجه شدن كه كوتاهي از همسرمه
تا کی باید حسرت بخوریم؟ حسرت بقیه زوجهایی که زندگی عاشقانه دارند؟!
من حسرت نميخورم. چون زندگي عاشقانه و روابط ما توي دوران عقد و اوايل زندگي زبانزد همه بود. به هر حال كسي بدون مشكل نيست. همه يه جوري دارن زندگيشونو ميسازن. مخصوصا توي اين سايت كه ميام تازه خيلي به زندگيم اميدوار مي شم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
lonely heart
سلام
آمده ام تا از اول شروع كنيم و خيلي جزيي به مسائل بپردازيم . پس بايد از يك جايي شروع كنيم . و اگر بخواهيم به نقطه سر خط برويم بايد سر دوربين را به سمت تو بگيريم و به همسرت كاري نداشته باشيم .نه اينكه همسرت بي عيب و نقص باشد . نه . اما اول تو . اين كار چه سودي دارد ؟!چرا بايد سر دوربين را به سمت خود بگيريم ؟!
سود اين كار اين است كه ابتدا ما ببينيم خودمان چه روحيات و اخلاقيات و شخصيتي داريم تا بعد بخواهيم به مرد ديگري كه رو به روي ماست بپردازيم .
پس نازنين شما هم بايد اينكار را بكني . در هر اتفاق و رويداد ي كه در زندگي ات اتفاق مي افتد به جاي اينكه فكر كني ديگران چه مي كنند به خودت نگاه كن و ببين خودت چرا اينكار را كردي ؟ چرا اينگونه فكري كردي ؟ چرا اينگونه احساس كردي . داستان زندگي زناشويي يك داستاني است كه دو سو دارد . يك سويش تو هستي و يك سويش او .
ممنون از شما كه قبول زحمت كرده و منو راهنمايي ميكنيد. مشكل اصلي من ناتواني در كنترل و مديريت خشممه. وقتي به يه جايي برسم كه عصبانيتم اوج بگيره يا چيزيو مي شكونم يا داد و بيداد ميكنم و صدامو بالا ميبرم و يا قبلا خودمو ميزدم. و اين اعمال من باعث ميشه كه بعد از جر و بحث و دعوا حتي اگه موضوع اصلي تقصير از من نبوده ولي احساس گناه بكنم و براي فيصله دادن ماجرا پيشقدم بشم.
حال امروز شما از اختلاف و قهر با همسرت صحبت مي كني . بايد ببيني زمينه هاي اختلاف برانگيز بين شما و همسرت كه منجر به اين قهر هامي شود كجاست . ريشه اختلاف را پيدا كن . ببين كجاي كارت باعث حساسيت همسرت ( رابطه ات ) مي شود كه با التيماتوم به تو مي گويد اگر تا بيست دقيقه ي ديگر خانه بودي ......
ما سر يه مسئله خيلي كوچيك با هم بحثمون شد ولي از اونجاييكه من ميخواستم صحنه دعوا رو ترك كنم چون ميترسيدم صدام بالا بره بدون فكر از ماشين پياده شدم و بعد كه فكر كردم ديدم شوهرم آدمي نبود كه من بخوام اينجوري قهر كنم و انتظار داشته باشم بياد سراغم. چون پارسال يه شب ساعت 1 نيمه شب منو دم در خونه بابام گذاشت و من نرفتم داخل باهاش تماس گرفتم كه توي كوچه موندم و منتظرم برگردي ولي نيومد سراغم.
احساس مي كنم ميخوا با اينكارش قدرت خودشو نشون بده و مرد بودنشو ثابت كنه.
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
ما همچنان با هم قهريم. جواب سلام و خداحافظي منو نمي ده و اصلا به من نگاه نميكنه. من هم ديگه بهش سلام نمي كنم و حرف نميزنم. فكر كنم اگه بخواد به همين وضع پيش بره قهرمون خيلي طول بكشه و از طرفي اين دفعه خيلي عصبانيه چون به مقدساتش توهين شده به عشقش ...
نميدونم چطور اين ماجرا رو فيصله بدم. اغلب ميرم بيرون از خونه تا كمتر با هم مواجه بشيم و اعصابمون راحت باشه. پريشب تا ساعت 11 شب رفتم خونه يكي از اقوام و ديشب همسرم تا 12 شب نيومد خونه. انگار بخواد متقابل به مثل كنه. مادر و پدرم از مسافرت اومدن و دارم ميرم ديدنشون و ازشون ميخوام كه سكوت كنن. امشب هم فقط براي خواب ميام خونه. نميتونم جو قهر و سنگين توي خونه را تحمل كنم. موندنم تو خونه نه تنها فايده اي نداره بلكه ضعيفم مي كنه و عصبي ميشم.
كسي مي تونه كمكم كنه توي اين شرايط بهترين كار چيه؟ :325:
1-بمونم خونه و اون كه از اتاقش بيرون نمياد و تحمل كنم؟
2-برم بيرون و سعي كنم باهاش خيلي مواجه نشم تا از غارش بياد بيرون و خود به خود اوضاع ok بشه؟
3-برم باهاش حرف بزنم كه البته كمي از برخوردش ميترسم؟
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
بنظر من راه چهارم رو انتخاب كنيد: بمونيد منزل و رفتارتون عادي باشه (مثل مواقعي كه آشتي هستين و همه چيز رو به راهه) باهاش صحبت كنيد ولي نه راجع به مشكلات در حال حاضرتون! اجازه بدين ايشون هم براي همچين صحبتي آماده بشن و از فضاي قهر دربيان! در قهر و ناراحتي حرفي هم اگر رد و بدل بشه منطق توش كمه! اگر جواب نداد عصبي نشين ادامه بدين اگر وانمود كرد نميشنوه باور نكنيد چون حتما داره با دقت گوش ميده (اينو يه جايي خوندم اين فيلم مردهاست!!) حتما حتما بهش سلام كنيد اينطور وانمود نكنين كه دارين شما هم مقابله به مثل ميكنيد!!! مگه ايشون نيستن كه قهر كردن؟ شما چرا سلام نكنيد؟ اگر ايشون دارن راه اشتباه ميرن با اشتباه شما زندگيتون ميشه دوتا اشتباه! درست كردن يه اشتباه هم كه آسون تره!
يكم هم محبت رو چاشني كارتون بكنيد فكر كنم اثر معجزه آسايي داشته باشه همه آدم ها با محبتِ بدون توقع، نرم ميشن! اگر ايشون از اتاقشون بيرون نميان خب شما برين (البته نه براي دعوا) بنظرم اصلا رابطه تون رو كم نكنيد حتي بيشتر از مواقع ديگه باشه تا يخ ايشون آب بشه و آشتي كنن طي روز باهاشون تماس بگيرين ازشون راجع به مسائل مشتركتون مشورت بخواين يا خواسته هاتون رو پاي تلفن بگيد! اگر برخوردشون سرد بود نااميد نشين هميشه كه نميتونن به اين شيوه ادامه بدن بالاخره با محبت هاي شما كوتاه ميان!
يه چيزي خيلي بنظر من عجيب اومد البته من مجردم شايد براي خانمهاي متاهل طبيعي باشه ولي براي من خيلي غيرقابل هضمه همسرتون هميشه اجازه ميدن شما تا ديروقت بيرون از خونه باشيد؟؟؟!!!
RE: شوهرم ميخواد منو تربيت كنه
سلام
شوهر من هم موقع قهر کاملا شبیه شوهر شماست منم رفتارم مثل شماست. می دونی الان چه احساسی دارم حالم از اینکه این قدر ضعیفم به هم می خوره. رفتار من باعث شده شوهرم آدم لوسی بشه چون می دونه من همیشه میام برام آشتی. البته من تو غربتم و همین تنهایی اینجا هم باعث می شه من تحمل قهر نداشته باشم ولی شما که نیستی. به نظر من اصلا اهمیت نده همین طور قهر باش مطمين باش اون میاد به این رفتار عادت کنه تا آخر عمر باید تحمل کنی!