کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
بنام خدا
باسلام به همه دوستان و اعضاء محترم تالار و با عذر خواهی از غیبت طولانی ام در تالار، شرح حال خودم رو مختصرا عرض می کنم:
داستان زندگی من رو تو تاپیک آیا کارم درست بوده یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوندین، به اختصار :
من پسری 28 ساله- لیسانس – کارمند دولت با سابقه 3 ساله- با خانوادهای از سطح و طبقه متوسط و معمولی
دختر مورد علاقم: 21 ساله/ دانشجوی ترم 5 کارشناسی/ پاک و نجیب وخونواده دار( از طبقه متوسط و معمولی ) و متین و سنگین و....
از حدود 4 سال قبل (1386) به یکی از دخترهای همسایه مان که واقعا هم دختر خوبی بود و هست ، علاقمند شدم و جریان رو ابتدا با خانواده خودم مطرح کردم، خونوادم هم نظرشون مثبت بود ولی بنا به وجود پاره ای مشکلات روزمره خونوادگی قرار بر این شد تا یکی دو سال صبر کنم تا بعد اون اقدام کنن . یک سالی صبر کردم ( تا 87) ولی از ترس اینکه خدای نکرده دختره خواستگار داشته باشه و ازدواج کنه و...... دیگه نتونستم صبر کنم و زمستون سال 87 باهاش صحبت کردم و متین و منطقی کفتم که بهش علاقه دارم و عاشقشم و پیشنهاد ازدواج و .... ( البته تو این مدت 2 سال به خاطر عشق به ایشون سوز و گداز ها و درد فراغ های بسیار زیادی کشیدم و چه شبهایی که واسش گریه نکردم و ..... )ایشون هم بطور منطقی شنونده حرفام بودن و ابتدا گفتن اصلا اصلا قصد ازدواج ندارن و برام زوده و ....و هر پیشنهادی دارم با خونوادش مطرح کنم و ... ولی با اصرارهای من و مراجعات متعدد من ( حدود 6 بار در بازه زمانی 2ساله بهش ابراز علاقه کردم و هربار هم ایشون پاسخ دادن که قصد ازدواج ندارن و واسشون زوده و اصلا به این مسایل نمیفکرن و... ) من هم موضوع رو با خونوادم مطرح کردم و خلاصه خونوادم هم با تعلل و سستی ( که دلیل خاصی نداشت و فوت یکی از اقوام نزدیک و سایر مسائل روزمره و عادی علتش بود ) نهایتا زمستون 1389 اقدام کردن و تماس گرفتن و رفتیم خواستگاری و قرار بر این شد تا ما دوتا واسه شناخت همدیگه جلسات و صحبتهایی رو داشته باشیم .(من هم تو اون زمان خیلی خوشحال بودم و .... )اواخر دی 89 تا اواخر دو روز قبل باهم حدود 6 جلسه 4 ساعته در خونه اونها و حدود 6- 7 جلسه 2 ساعته تو ماشین من و بطور گشت و گذار در شهر و صحبت با ایشون ( بدلیل اینکه تو سطح شهر کسی ما رو نبینه مجبور بودیم تو ماشین باشیم ) خلاصه اینکه :
تو اون 3 سال اول ایشون میگفتن اصلا قصد ازدواج ندارن ، ولی با اصرارهای بنده و بعد از دو سال راضی شدن تا بهمون اجازه خواستگاری بدن ، بعد از طی دوره شناخت 3 ماهه بعد از خواستگاری وقتی که من می خوام نتیجه گیری کلی کنم نهایتا به این نتیجه می رسم که :
دوستان وقتی احساسی میفکرم نتیجه اینه که کاملا ازایشون خوشم می آد و عشقم بهشون پایداره و بخاطر برخی ظواهر و زرق و برق و اینا نیستش و عشقم به ایشون از سر شناخت و پاکی و صداقت ویک رنگی و سادگی ایشون هستش .
وقتی هم منطقی و فارغ از احساس و با این تفکر که در آینده مشکلی برای زندگی مشترکمون پیش نیاد،بعضی از مسائل وجود دارن که فکرمو آزار میده که عبارتند از:
بنا به گفته خود ایشون و همچنین شناخت من ،با اینکه ظاهرو رفتار و حرکات ایشون ، ایشون رو پخته نشون می ده ، ولی عمق شخصیت ایشون بطور بچه گانه با دیدگاههای بسیار سطحی به مسائل پیرامونی، بدون داشتن اهداف و افکاری جهت پیشرفت و تعالی ، راحت طلب، با افکار بیشتر بچه گانه ، عدم مسئولیت پذیری،کم کاری و عدم پشتکار و انگیزه لازم ،عدم هدفمندی لازم و ..... که فکر می کنم از زندگی و بزرگ شدن ایشون در رفاه کامل و داشتن امکانات متوسط به بالا تاثیر پذیرفته.
حالا هم ماحصل اینکه با خودم اینطوی تصمیم گرفتم که به خونوادشون و خونوادم بگم تا یک یا دوسال به حالت تعلیق در بیاریم روابطمونو تا ببینم که این ریشه های بچه گانگی ایشون ذاتی و عمق شخصیت ایشونه یا اینکه نه ( اقتضاء سنی ایشونه و من اشتباه می کنم و ایده آلیستی فکر میکنم و خواسته هام از ایشون بیشتر از ظرفیت و توان سنی ایشونه )
اینم بگم که تو این مدت 3 ماهه آشنایی، وابستگی زیادی برای ایشون ایجاد شده و احساس دوست داشتن ایشون نسبت به بنده هر روز زیادتر شده وچندین بار گفته که بد جوری عاشقم شده و ....که اگه رابطمون به همین منوال پیش بره ، در صورت انصراف هریک از طرفین برای ازدواج، اصلا صحیح نیست.
دوستان نظر شما چیه به راهنمایی تون نیازمندم.:72::72::72:
RE: کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
من از اول تاپیک شما رو دنبال میکردم و میکنم.
اما مطلبی که خیلی مهمه اینه که از ایشون که انقدر سرسخت بودند بعید بنظر میرسه که انقدر سریع عاشق شده باشن.بنظر من بهترین کار اینه که شما از ملاک هاتون و دغدغه های فکری که اینجا بیان کردین با ایشون باز تر و شفاف تر صحبت کنید و اجازه ندین تا زمانی که همه چیز بین شما قطعیت پیدا نکرده حرفی از عشق و علاقه باشه گرچه میدونم سخته ولی برای شما شدنی هست.ازشون خواهش کنید که سعی کنن علاقه شون در حد طبیعی و احترام باشه.چون در غیر اینصورت اگر این رابطه به ازدواج ختم نشه .شما هم از نظر ایشون و هم از نظر خانواده ها واطرافیان بعنوان فردی شناخته یمشوید که قصد فزریبکاری را داشته ایدو در نتیجه مجبور به ازدواجی میشوید ک از نظرخودتون قطعیت نداشت.از مسائل و صحبتها و حتی کارهایی که باعث میشه ایشون وابسته بشن و عاشق توی این مرحله خودداری کنید.
در ضمن اگرشما توی شهرستان زندگی میکنید .خود شما بهتر از هر کسی میدونید که رفت وآمد شما به منزل ایشون بعنوان نامزد و بعد برهم زدن ازدواج کار درستی نیست و پیامدهای خوبی برای شما و این خانوم (بیشتر) ندارد.
در مورد مطالبی هم که در مورد ایشون ذکر کردید بنظر من شما کمی ایده آل گرا هستی.
در ضمن مطلبی که به ذهن من میرسه اینه که شما با شور و حرارت زیادی وارد این دوره شدید و متاسفانه کمی هم شاید رویا پردازی کرد ه اید و الان کمی واقعیتها رو بزرگ میکنید.من قصد جسارت ندارم ولی در کل شما نسبت به مسائل خیلی حساس برخورد میکردید.در مورد اینکه عمق شخصیت ایشون بطور بچه گانه با دیدگاههای بسیار سطحی به مسائل پیرامونی، بدون داشتن اهداف و افکاری جهت پیشرفت و تعالی باید دید منظور شما از مسائل پیرامونی چیست؟سیاسی، اقتصادی، ورزشی، کاری،....خوب هیچکس نسبت به همه مسائل اشراف کامل ندار ه چه برسه به یه دختر 21 ساله.
و اینکه شما منظورتون از اهداف متعالی چیست؟انتظار دارید ایشون از لحاظ علمی به مقامها ی بالا برسن؟ از لحاظ مذهبی؟سیاسی؟....
RE: کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
نمی دونم میای و می خونی یا دوباره رفتی غیبت کبرا.
تا حالا کسی بهت گفته ناشکری؟ولی من بهت می گم،ناشکری.
پسر حسابی یه دختر متین خانواده دار نجیب به تورت خورده داری روش عیب می ذاری؟فکر می کنی اگر ملاک هایی که
گفتی رو داشته بود بازم بهت علاقه نشون می داد؟نه.الآن براش حکم یه کوهی رو داری که می تونه بهش تکیه کنه.اگر خودشم
کوه می بود انتظار یه رشته کوه رو می کشید.
باید دید نقش زن در زندگی چیه؟واقعن لازمه که دیدگاه عمیق به مسایل داشته باشه؟یا اهدافش متعالی باشه؟بقیه
مواردم به اقتضای سن و موقعیت خانوادگیشه.ایراداتی که ازش گرفتی اگر یه دختر 27 8 ساله بود قابل قبول بود
RE: کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
ذوست عزیز
فکرکنم شما بیشنتر دنبال کسی هستی که با هم راه برین نه کسی مجبور باشی بعضی جاها بکشیش یا بغلش
کنی شاید اینم بخاطر بالغ شدنت باشه که دنبال مورد بالغ تری
ولی خوب مورد شما با توجه به سنش و شرایط زندگیش شاید نیازی نبوده و یا بعد از اینم نیازی نباشه خیلی بزرگ و بالغ بشه.
می دونی بعضی موقعها بعضی محرومیتها باعث می شه آدما زودتر از سنشون بزرگ شن.
خوب فکر کن ببین بت کدوم دسته ادما بیشتر کنار می یای.:227:
RE: کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
هر چیزی که شما از این خانم دیدن جز شخصیت ایشون هست و نه شرایط سنیشون. فکر می کنم که دیگه یه شخص 21 ساله شخصیتش تا حدود زیادی شکل گرفته و احتمال تغییرش کمه.
پیشنهاد می کنم که با همین شناختی که تا الان پیدا کردید تصمیمتونو بگیرید و به انتظار دو سال آینده نشینید که ایشون تغییر کنن.
البته به نظر میاد یه سری از این دغدغه هایی که گفتید طبیعیه و با ازدواج و پذیرفتن مسئولیت می تونید فعالیت بیشتری رو هم ازش ببینید، اما به هر حال معیارهای خودتونه و خودتون تصمیم می گیرید.
خودتون و اون خانم رو تا دو سال دیگه بلاتکلیف نذارید که هیچی با الان عوض نمی شه.
RE: کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
با تشکر از محبت همه دوستان:72:
آقای green یه سوالی که داشتم اینه که توضیح بیشتری در مورد جمله زیر ارائه بفرمایین :
البته به نظر میاد یه سری از این دغدغه هایی که گفتید طبیعیه و با ازدواج و پذیرفتن مسئولیت می تونید فعالیت بیشتری رو هم ازش ببینید.
مجددا سپاسگزارم و از نظرات کلیه اعضا بی صبرانه استقبال می کنم.:72:
RE: کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
آقای LARG.62 گرامی
اجازه بدید با یه مثال براتون بگم.
خود من تا وقتی که دبیرستانی بودم و خونه به همراه پدر و مادر زندگی می کردم در کارهای بیرون خونه کمک زیادی نمی کردم، دلیلشم این بود که مسئولیتی از بابت کارهای بیرون به دوشم نبود. اما دوران دانشجویی که در شهر دیگه و تنها زندگی می کردم چون مسئولیتی به دوش خودم احساس می کردم از پس همه کارها هم بر اومدم. خرید بیرون، تعمیرات خونه، کارهای بانکی و ...
منظور اینه که تا وقتی که بر دوش کسی مسئولیتی نباشه نمی شه مسئولیت پذیریش هم بررسی کرد.
اما در مورد دختر مورد نظر شما
شاید بد نباشه مسئولیت پذیری اون رو در موقعیت هایی که مسئولیتی بر عهدش هست ببینید، مثلاً ببینید برای انجام تکالیف درسیش چقدر فعالیت می کنه، یا تو کارهای گروهی با دوستانش چطور رفتار می کنه، مواقعی که مامانش مریض هستن یا به هر دلیلی توانایی انجام کارهای خونه رو ندارن چقدر خودشو مسئول می دونه که جای خالیشونو پر کنه و خیلی موارد دیگه که شما با توجه به شناختی که ازش دارید می تونید بسنجید.
RE: کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
ممنونم آقای green
اگه بخوام از انصاف نگذرم باید بگم که :
اینکه بخوام بگم ایشون دست و پا بسته هستش و کلا" لوس یا ننر یا بی مسئولیت و تنبل و .... هستش ، گناه و کذب محضه.
ایشون از نظر درسی از دانشجوهای زرنگ بین هم ورودی هاش هستش ، تا حدود زیادی از مسئو لیت های معمولی خونه بر می آ د و دو سال کاردانی روئ تو شهرستان ( خوابگاه دانشجویی ) بوده و تا حدودی به زیر و بم زندگی آشناست و از نظر منطق هم کاملا منطقی و منصف و عادل و صادق با مسایل پیش رو برخورد می کنه و ..............
ولی واقعیت اینه که با اون ایده آلهای من ( که با آن ظرفیت فول و بالقوه و بالفعل کاملی رو که من انتظار دارم از طرفم کمی ( تاحدود 25 درصد ) فاصله دارن.
اگه بخوام مثال عملی بزنم :
مثلا من صب ساعت 10 اس می دم که چیکاره ای ، ایشون جواب می ده که فعلا هیچکاره ، یا میخوام برم حموم، یا از اینجور مسائل و..... ( که بنظرم این نشانگر عاطل و باطل بودن فرد هستش و .................. ) البته از طرفی هم حق می دم بهش که یه دانشجو فعلا غی درس خوندن و اینا که دیگه کار دیگه ای نداره و.....
خلاصه فعلا تو تصمیم گیری نهایی بدجوری سر در گمم .:72:
RE: کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
سلام
سارا جان ، خواهرم ، وقتی اسمت رو تو لیست تشکر کننده ها دیدم ، امید دوباره و دو چندان پیدا کردم و..... خواهرم ،به راهنماییت نیاز دارم و منتظر ارائه راهکارتم. ممنون و سپاسگزارت ( LARG.62 سمج) :72:
RE: کسب شناخت از معشوق و تردیددر تصمیم گیری برای ازدواج
سلام:
خب ..گویا اقای لارج تا دچار مشکل می شن یاد بچه های تالار میافتند ..اره ؟؟؟به هر حال همین غنیمتی ست که از حالشون جویا بشیم ..هرچند من دلخور بودم که خبری ندادن..بگذرم..
البته با این تاپیک یاد گرفتم زود عروسی به پا نکنم::325:
http://www.hamdardi.net/thread-15621.html
خب نظرات دوستان بسیار خوب بود و منم فقط به گوشه ای اشاره می کنم..
اینکه هیچ کس 100 درصد نیست و انسان ها در زندگی بسته به شرایط قابل تغییر هستند ..همه دختران ما وقتی دختر خانه هستند شاید دست به سیاه و سفید نزنند ولی آیا اینها در آینده مادران خوبی نخواهند شد...نه ..این گونه نیست ..خود من فردی بودم که صبح نون و پنیر و چای شیرینم اماده رو میز بودو منم فقط می خوردم تازه گاهی غر می زدم چرا شیرینی چایم کمه یا زیاد؟؟!!!باور کنید حتی تو دوران عقد هم همسرم تعجب می کرد ولی الان چه؟
نه این طور نیست و هیچ وقت هم دیگه اونها تکرار نمیشه..
می دونیم منظورم چی بود؟
نه من نه هیچکس دیگه نمی تونه به شما بگه که ایا شما در این ازدواج موفق خواهید شد یا خیر ..یا اینکه آیا شیوا خانم فرد مناسبی هست یا خیر ...چون ازدواج واقعا نیاز به استفاده از هوش داره...من به نظرم بهتره شما به جای زوم کردن روی این موارد که گفتید ببینید ایشان تا چه اندازه انعطاف پذیرند و تا چه اندازه امکان این ر. دارند که سختی ها رو تحمل کنند ..اینکه ببینید ایشان چقدر تغییر پذیرند و اگر مشکلی احساس بشه تا چه حد ایشان جهت بهبود شرایط از خود مایه می گذارند...
از نشر من انعطاف پذیری و تغییر پذیری فرد بسیار اهمیت بیشتری داره تا اینکه نگاه کنیم فرد الان سطحیه یا خیر..درسته اون چیزی که فرد الان هست می تونه تا حدود خیلی زیادی تعیین کننده باشه ولی نهایت نیست ...و اینکه به نظر من شما بیش از حد روی خصوصیات ایشان زوم کردید و هیچ کس 100 در صد نیست ...من و همسرم مثلا که انقدر عاشقیم و الان زندگی خدا رو شکر مسالمت آمیزی داریم فکر می کنید جند درصد شبیه هستیم...؟
زندگی یعنب قدرت سازش با هر شرایطی در سایه عشق و توکل به خدا ...وگرنه هرکس ایرادی داره باید دید اون ایراد تا چه حد برای ما مهمه و تا چه حد ماندگاری داره..
در کنار اون به نظرم اگر انقدر شک دارید بهترین کار رفتن پیش یک مشاور برای مشاوره قبل ازدواج است و او به شما خواهد گفت چه کاری صحیح تر است...
در کنار اون من نیز معتقدم 1-2 سال معلق نگه داشتن موضوع خطاترین کار هست....
موفق باشید..:72:
** تبصره ..گویا ارسال پست من با پست شما همزمان شد...از لطفتون ممنونم و امیدوارم بهترین تصمیم بگیرید ...