چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
باز هم سلام عزیزان
بیان مشکلم خیلی واسم دشواره ، اما به نظرم این مشکل خیلی در من حاد شده و باید به زودی درمان بشه! من عاشق میشم ......خیلی عاشق میشم! یعنی نمی دونم اصلا تا حالا چند بار عاشق شدم و بعد هم خسته شدم و یا ارتباطمون قطع شده ! نمی دونم چرا اینقدر زود دلبسته میشم... صادقانه عشق می ورزم و بعد از یک مدت رابطه واسم خسته کننده میشه! البته وقتی می گم رابطه فقط در حد کلامی هستش نه چیزه دیگه! شدم مضحکه ی دوستام ....تا منو می بینن می گن باز عاشق شدی؟ من طبع شعر بالایی دارم و کلا انگار آفریده شدم که عشق بورزم ، اما این مسأله خیلی روی موفقیتم تأثیر گذاشته! می ترسم ازدواج کنم و باز هم عاشق بشم! راستی من 20 سالمه
RE: چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
سلام
عاشق چه چیزی میشی ؟ ظاهرش ؟ عقل و شعورش ؟ خانوادش و تحصیلاتش ؟ وضع مالیش ؟ و . . . ؟
RE: چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
عاشق حرف های قشنگ عاشق ابراز علاقه و شعور انسانی و احساسی یک فرد که البته زیاد هم دووم نمی یاره!
RE: چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
احساس کمبود درونی داری ؟ مثلا تنهایی ؟ نیاز به یه هم صحبت ؟
RE: چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
نمی دونم خیلی به ریشه ی این مسأله فکر کردم اما به نتیجه ای نرسیدم! من هم صحبت های زیادی دارم اما زود ازشون خسته میشم...همیشه احساس تنهایی می کنم در حالی که اطرافم پر از آدم هایی هستن که بهم توجه می کنن، اما ترجیحا باهاشون حرف نمی زنم زیاد. اگر بعد از ازدواج باز هم عاشق بشم چی؟ چون اصلا کنترل این احساس از دستم خارجه!
RE: چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
سلام. دوست خوبم شما در حقيقت بيشتر از اينكه عاشق كسي باشين، عاشق عشق ورزيدنيد. در حقيقت دوست داريد دوست داشته باشين و دوست داشته بشين. اين مورد معمولا در شخصيت هاي وابسته بيشتر ديده ميشه. مخصوصا در سنين جواني كه شخص تازه به استقلال ميرسه، تا مدتها بين استقلال و وابستگي سردرگمه . همچنين چون تازه با نيازهاي عاطفي به جنس مخالف آشنا ميشه، نحوه ي كنترل احساسش رو بلد نيست و در محبت كردن دچار سردرگمي و اشتباه ميشه. البته اگه بخوام يه اميدواري بهتون بدم، اينه كه خيلي ها مخصوصا در اوائل جواني اين ويژگي رو دارند. در حقيقت افرادي مثل شما بيش از حد پيروي احساسشون هستند و احساسشون بر عقل غالبه. اما به هر حال اين مسئله ممكنه براتون رنج آور باشه و ضربات روحي زيادي به شما بزنه و از اون بدتر اين كه شما رو به گناه بندازه. پس بهتره بر عقلتون بيشتر تكيه كنيد و سعي كنيد از عقل و احساس متعادل و به جا استفاه كنيد. در ضمن با افزايش سن روحيه ي استقلال طلبي تون بيشتر تقويت ميشه و كمتر وابسته ميشين.
براتون آرزوي موفقيت ميكنم.
RE: چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
من فکر میکنم شما بیشتر عاشق این هستی که دیگران دوستت بدارند و به شما ابراز علاقه کنند و به وجود شما احساس نیاز کنند
وقتی اینها رو میبینی یکباره سرشار از احساسات میشی و همونطور یکباره هم این احساسات رو ابراز میکنی و بعد از اون به مرحله پوچی میرسی یعنی دیگه خالی از احساس میشی و چیزی برای ابراز کردن نداری
اگر واقعا حس میکنی مشکلت اینه باید گفت که این عدم تعادل در احساسات هست
یعنی نمیتونی احساساتت رو کنترل کنی و اونها رو به تعادل برسونی و یکبار در اوج آسمانی و بار دیگه به قعر دره سقوط میکنی
ببین دقیقا همون حالتی که همیشه تنها گفتند وجود داره که در لحظه ای که به اوج میری عقلت رو کامل کنار میگذاری و محور گفتار و اعمالت میشه احساست .
خوبه که به فکرش هستی . باید بدونی در زندگی مشترک مشکل ساز خواهد شد امروزه خیلی ها این حالت رو دارند یعنی در عین وابستگی شدید به همسر یک بار پر از عشقند یک بار خالی از عشق و طرف مقابل سردگم میشه یا دقیقا حالتی برعکس به خودش میگیره یعنی در اوج ابراز احساسات همسر چیزی برای ابراز کردن نداره و احساس کم بودن بهش دست میده و در دورانی که همسرش سرد شده اون ابراز کننده است اما پاسخی دریافت نمیکنه .
باید با تمرین وکسب مهارت بتونی کنترل احساساتت رو در دست بگیری
کسانی که دراحساسات عدم تعال دارند در ندگی عادی هم اینگونه اند . یعنی یکبار احساس امیدواری و خوشبختی و پر درآوردن دارند و گاهی بالعکس . نسبت به برخی افراد احساس شیفتگی و نسبت به برخی دیگه احساس تنفر . دقت کن ببین اینگونه هستی ؟
باید سعی کنی وقتی در اوج هستی باعقلت کنترلش کنی و احساست رو از 100 به 50 برسونی و 50 رو ابراز کنی اینطوری در هیچوقت احساس تهی بودن نخواهی کرد و اون 50 درصد رو ذخیره داری اما به شرطی که در کنترلش موفق بوده باشی و به این میگن تعادل در احساسات .
این رو هم بدون با این ارتباطات بیشتر به این احساسی بودنت زمینه بروز میدی و تقویتش میکنی . پس از این ارتباطات خودداری کن
RE: چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
آره باران عزیز دقیقا همینطوریه که تو میگی ، یک لحظه سرشار از امید و حرکت و نشاط و لحظه ای سرد و نا امید و بی روح ........واقعا تمرینی برای ترک این عادت وجود داره؟ چکار کنم ؟ باور کنید بیشتر از هر کس دیگه ای خودم خسته شدم! هر بار به خودم می گم دیگه وارد چنین رابطه ای نمی شم ولی باز هم نمیشه که نشم! و 80% همیشه خودم شروع کننده هستم و البته تموم کننده هم خودمم!
RE: چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
تنها کسی که میتونه به تو کمک کنه خودت هستی . فقط خودت
باید کمک کنی و هروقت نشانه های این حالت رو در خودت دیدی سریع به خودت یادآوری کن که باید کنترلش کنی. وقتی تو اوج هستی از هر لحاظ چه خوشحالی چه ناراحتی چه عصبانیت ، باید سعی خودت رو بکنی باتمرکز و با کمک فکر و عقل از شدتش کم کنی تا جایی که به تعادل برسه .
در زمان خوشحالی خودت رو مجبور کن که زیاد بهش بال و پر ندی و ابرازش رو هم متعادل کن .
وقتی خیلی عصبانی هستی به خودت بگو باید بتونم از شدت عصبانیتم کم کنم و مسئله رو برای خودت بی ارزش کن .
در موقع ناراحتی و ناامیدی سعی کن بری سراغ چیزهایی که خوشحالت میکنه و برات لذتبخشه .
*** اگر بتونی در لحظه شادی احساساتت رو به تعادل برسونی در زمان غم و اندوه برای حفظ تعادل موفق تر عمل خواهی کرد . شاید به این دلیل که مقداری از اون شادی در وجودت ذخیره شده و همش رو مصرف نکردی و در لحظه غم نمیگذاره عمیق بشه .
شاید اوایل کمی سخت باشه اما موفق میشی به شرطی به طور مستمر ادامش بدی و سریع نگی خوبه درست شد .
این تاپیک ها رو هم حتما بخون
بی ثباتی احساسی
انرژی احساسی صلح آمیز
چگونگی کنترل و تعدیل احساسات زجر آور
RE: چرا اینقدر عاشق می شوم؟؟؟
از نگاه اريك برن ، افراد احساساتي از جنس شما بيشتر بخش كودك وجودشان فعال است شما براي تعادل بخشي بين حالات شخصيتي و نفساني خود نيازمند اين هستيد كه ساير بخش ها ( والد - بالغ ) را نيز پرورش دهيد تا بالانس بهتري از نظر انتقال و كنترل انرژي هايتان داشته باشيد .
براي اينكار پيشنهاد مي دهم
ابتدا اموري كه نيازمند مسئوليت پذيري است را تمرين كنيد .
-گلداني گل ريشه اي داشته باشيد تا مجبور باشيد كه به وضعيت زندگي و حيات آن توجه كنيد
- حيوان خانگي كه شرايط نگاهداري اش را داريد نگاه داريد و از هر نظر به او رسيدگي كنيد
- تمرين كنيد تا هر هفته يك كتاب را بخوانيد و خلاصه اي از آنچه خوانده ايد را روي كاغذ بياوريد .
ضمن اينكه در پايان سخنم
پيشنهاد مي دهم تا به مشاور مراجعه كنيد ، آنگونه كه شما از خودتان و... تعريف كرديد نيازمند بررسي دقيق و جدي دارد تا انشالله در آينده دچار مشكلات بيشتر نشويدو آنچه در گذشته اتفاق افتاده در آينده تكرار نشود .