RE: مشکلات مالی، و کار همسرم
سلام دوست عزیز
خوش اومدی :72:
عزیزم اشتابه اولت این بوده که بلافاصله و بدون کسب اطمینان از کار کردن شوهرت اونو قبول کردی و سریع هم عروسی کردید!
باید یه مدت فاصله مینداختین تا از کار کردنش مطمئن بشید
اما حالا کاریه که شده...
این سوالا رو جواب بدی دوستان بهتر میتونن راهنماییت کنن:
چرا شوهرت ساعتها میشینه پای کامپیوتر؟؟؟
با کامپیوتر چکار میکنه؟
هر کدام پند سالتونه ؟
شوهرت چه هنر یا تخصصی داره ؟ خودت چی ؟
چطوری با هم آشنا شدید؟ سنتی ازدواج کردید یا از قبل دوست بودید یا کسی معرفتون بود؟
RE: مشکلات مالی، و کار همسرم
ممنون بابت خوش آمدگوییتون
خودم هم قبول دارم که خیلی اشتباه کردم. من که تجربه ای نداشتم و فکر میکردم همه زن و شوهرها مثل پدر و مادرم هستن.
اینکه چرا پای کامپیوتر میشینه رو خودم هم نمیدونم. فقط این رو میدونم که خیلی علاقه ای به این که با من باشه و مثلا با هم صحبت کنیم نداره. البته وقتی بهش اعتراض میکنم میگه اینطور نیست و اگر میخوای خودت بیا کنارم بشین.
کارش با کامپیوتر مختلفه. گاهی آهنگ دانلود میکنه، گاهی درباره برنامه نویسی مطالعه میکنه (بعد از این قضایا که پیش اومد تصمیم گرفتیم برنامه نویسی رو یاد بگیره که تازه اول راهه)، گاهی توی انجمنها و جامعه مجازی های مختلف میره و بیشتر موقع ها هم کلیپها و عکسهای مورد دار رو دانلود میکنه.
من 24 سالمه و همسرم 28 ساله ست.
همسرم توی خانواده سنتی بزرگ شده و پدرش به کارشون خیلی حساسه و با این موضوع که همسرم کار دیگه ای رو یاد بگیره و شغلش رو عوض کنه مخالفه. برای همین میتونم بگم تنها کاری که بلده همینه. البته از کامپیوتر هم به اندازه ای سر درمیاره ولی نه اون اندازه که بتونه کاری با درآمد مناسب پیدا کنه.
من هم قبل از عروسیمون سرکار میرفتم و بعدش همسرم مخالفت کرد که ادامه بدم. کار اصلیم تایپ فارسی، انگلیسی و عربیه ولی در کنارش کم و بیش کار گرافیکی انجام میدم که البته نه به صورت حرفه ای.
9 ماهی با هم دوست بودیم و واسطه ای برای آشنایی نداشتیم. اگر اشکالی نداشته باشه طریقه آشناییمون رو نگم چون که بعد از چند ماه خودم متوجه شدم که اشتباه کردم.
RE: مشکلات مالی، و کار همسرم
عزیزم این استفاده ای که گفتی همسرت از کامپیوتر میکنه،خودش یه عامل کاهش انگیزه واسه کار نکردنشه!
دانلود آهنگ و عکسهای مورد دار همونه که به رابطه شما آسیب میزنه و اون ازت دلسرد میکنه.البته همیشه و در مورد همه اینطور نیست اما بی تاثیر هم نیست.
خودت دقت کن تو همین تالار بعضی از اعضا هستند که روزی چندین ساعت فعالیت دارن خیلیهاشون هم مرد هستند .خب این باعث میشه به همین تالار اعتیاد پیدا کنن و از هر فرصتی واسه اومدن به اینجا نگذرند.
اینترنت خوبه ، گاهی جواب سوالی رو میتونیم بگیریم -گاهی کار میکنیم گاهی هم وقت گذرانی
اما برای کسی که ازدواج کرده و باید به فکر کار و زن و زندگی باشه درست نیست این همه پای کامپیوتر بشینه و آهنگ و عکس مورد دار دانلود کنه
در مورد شغلش هم به نظر من پدر ایشون نمیتونه در این مورد براش تصمیم بگیره !
اون باید ببینه چه کاری با توانایی و استعداد و علاقه اش و نیازش هماهنگی داره بره دنبال اون کار نه اینکه پدرش تعیین کنه چکار بکنه و چکار نکنه .حالا خرج شما رو مگه پدرش میده ؟
یا اینکه سرمایه ای در اختیارش قرار بده تا کارش رو توسعه بده و کم نیاره در ضمن انگیزه هم پیدا کنه.
در این زمینه خودش کوتاهی میکنه باید باهاش صحبت کنی البته آروم نه اینکه در نگاه اول خونوادش رو مقصر جلوه بدی
در مورد شما هم اشتباه کرده که مخالف کارکردنت بوده .اون در صورتی درست بود که حداقل خودش از پس مخارج زندگی بربیاد اما الان با این وضع اگه کار کنی شاید بدتر هم بشه چون دیگه خیالش راحته !
RE: مشکلات مالی، و کار همسرم
سلام و خوش امدین:72:
دوست عزیز شغل پدرش چیه؟ بعد این چه نظارتیه که می بینه پسرش سر کار نمی ره و چیزی نمی گه؟ تا حالا با پدر شوهرت در مورد بیکاری همسرت حرف زدی؟ نظرش چی بوده؟ شوهرت اون شغل و دوست نداره که نمی ره؟
در ضمن بهتره همسرت و درگیر زندگی کنی تا متوجه بشه که زندگی خرج داره. مثلا یه خواسته های معقولی و ازش بخوای البته زیاده روی نه اونقدری که متوجه بشه باید خرج یک زندگی و بده.
گاهی بهش از اینده و بچه و خرجهای زیاد بگو تا به خودش بیاد. اصلا ازش نخواه که تو بری سر کار چون اون وقت ممکنه موافقت کنه و اوضاع بدتر بشه.
عزیزم در کمال ارامش سعی کن متجهش کنی که موندنش تو خونه به ضرر هر دو و ایندتونه. و عمرتون داره تلف می شه.
این وسط از پدر شوهرت هم کمک بگیری بد نیست.
RE: مشکلات مالی، و کار همسرم
فرانک عزیز، خب به نظر شما من باید چی کار کنم که همسرم وابستگیش به کامپیوتر کمتر بشه؟ از همه روشی استفاده کردم، با مهربونی، دلسوزانه، با عصبانیت، با گریه ولی هیچکدوم کارساز نبود. حتی مدتی بازی فکر و بکر انجام میدادیم ولی به نیم ساعت نمیرسید که خودم هم خسته میشدم.
همسرم هروقت درباره کارش با پدرش صحبت میکنه، که بتونه تغییر شغل بده و ازش کمک میخواد (هم فکری، هم مالی) پدرش جدی نمیگیره. کلا پدرش تعصب خاصی نسبت به این کار داره. راهنماییش نمیکنه، چه برسه بخواد سرمایه ای در اختیارش بذاره!
همین چندین باری که با پدرش درباره کار مشورت کرده با پیگیریهای بیش از اندازه من بود وگرنه اصلا باهاش صحبت نمیکرد.
همونطور که قبلا گفتم قبل از ازدواج سرکار میرفتم. با اینکه سطح مالی خانواده م خیلی هم پایین نبود ولی از اینکه از لحاظ مالی مستقل باشم خیلی لذت میبردم و این موضوع که همسرم با شاغل بودن من مخالفه تأثیر زیادی تو روحیه م گذاشت.
اوایل خیلی اصرار میکردم که سرکار برم و قبول نمیکرد ولی مدتیه که همسرم اصرار داره که من سرکار برم و من مخالفم. دلیلش هم اینه که نمیخوام بدعادت و تنبلتر بشه.
sisili عزیز، پدر همسرم بازنشسته شده ولی همچنان به کار قبلی مشغوله. توی یک مرکز بهداشتی کار میکنه. هیچ نظارتی به کار همسرم نداره و فقط برای اینکه به کار فعلیش مشغول بمونه پافشاری میکنه. همونطور که گفتم هروقت همسرم درباره تغییر شغل صحبت میکنه بیتفاوت ازش میگذره و یا میگه کارتون تا چند وقت (!) دیگه دوباره رو به راه میشه.
درباره همسرم و شغلش با پدرش صحبت کردم و گفتم اگر هردومون شاغل بودیم و کار اداری داشتیم، با حداقل حقوق هم میتونستیم زندگیمونو بچرخونیم ولی این کار اصلا درآمدی نداره.
اوایل همسرم هم مثل پدرش تعصب خاصی به کارش داشت ولی وقتی چند ماه سخت کار کرد و دید خستگیش چند برابر درآمدشه راضی شد که کار خوبی نداره و الان مدتیه داره برنامه نویسی میخونه.
خیلی سعی کردم که درگیر زندگی باشه و حتی تا حدودی موفق شدم. چیزایی ازش خواستم که میدونه باید داشته باشیم، حتی خودش هم میگه آره باید حتما تهیه کنیمش، ولی توی عمل منو ناامید میکنه. چیزی که از رفتارش احساس میکنم اینه که دوست داره کارها خودش رو به راه بشه. مثلا نمیره دنبال کار و هربار که میگم میخوای چی کار کنی میگه باید به بقیه بسپریم برام کار پیدا کنن.
درباره آینده و روزهای خوشی که میتونیم داشته باشیم خیلی باهاش صحبت کردم ولی باور کنید اصلا کارساز نبوده.
متأسفانه پدر شوهرم اصلا منطقی نیست.
ازتون ممنونم:72:
RE: مشکلات مالی، و کار همسرم
همسر شما یک مرد 28 ساله است، لزومی نداره برای کار دست پیش پدرش دراز کنه و انتظار سرمایه داشته باشه. برای تغییر کار هم پدرش که دست و پاتون را نبستند. برید دنبال یه کار دیگه. اگر گفتند چرا. بگید هر وقت کار شما رو به راه شد و دوباره راه افتاد چشم ما هم می آییم. مخارج زندگیمون را باید از یه جا تامین کنیم. من فکر می کنم شوهرتون برای تنبلیش بهانه خوبی پیدا کرده. می ندازه گردن پدرش.
شما نگو من سرکار نمی رم. بگو کار دلخواهم رو پیدا نکردم. که حالت جواب دادن و دعوا نداشته باشه. ولی سرکار نرو.
شوهرت هم باید صبح تا عصر بره سرکار. شب اگر خواست می تونه یه دو ساعت وقت بذاره برنامه نویسی یاد بگیره. در ضمن برنامه نویسی را توی کلاس کامپیوتر یاد می دهند نه پای دانلود فیلم و موزیک از اینترنت. این هم بهانه دومشه برای اینکه بشینه پای اینترنت.
تحصلاتشون یا تخصصشون چیه؟ حتی اگه شده کارگر روزمزد بشن باید برن دنبال کار. یه بلایی سرکامپیوترتون بیار که یه مدت نشه ازش استفاده کرد. یه سیمی قطعه ای ازش خراب کن. تا مجبور شه از در خونه بره بیرون شاید یادش بیفته که زندگی داره و مردم را ببینه یادش بیفته که باید کار کنه.
و توصیه مهم اما نامربوط به داستان: با این اخلاف شوهرت حواست باشه فعلا بچه دار نشی.
RE: مشکلات مالی، و کار همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهشت
همسر شما یک مرد 28 ساله است، لزومی نداره برای کار دست پیش پدرش دراز کنه و انتظار سرمایه داشته باشه. برای تغییر کار هم پدرش که دست و پاتون را نبستند. برید دنبال یه کار دیگه. اگر گفتند چرا. بگید هر وقت کار شما رو به راه شد و دوباره راه افتاد چشم ما هم می آییم. مخارج زندگیمون را باید از یه جا تامین کنیم. من فکر می کنم شوهرتون برای تنبلیش بهانه خوبی پیدا کرده. می ندازه گردن پدرش.
شما نگو من سرکار نمی رم. بگو کار دلخواهم رو پیدا نکردم. که حالت جواب دادن و دعوا نداشته باشه. ولی سرکار نرو.
شوهرت هم باید صبح تا عصر بره سرکار. شب اگر خواست می تونه یه دو ساعت وقت بذاره برنامه نویسی یاد بگیره. در ضمن برنامه نویسی را توی کلاس کامپیوتر یاد می دهند نه پای دانلود فیلم و موزیک از اینترنت. این هم بهانه دومشه برای اینکه بشینه پای اینترنت.
تحصلاتشون یا تخصصشون چیه؟ حتی اگه شده کارگر روزمزد بشن باید برن دنبال کار. یه بلایی سرکامپیوترتون بیار که یه مدت نشه ازش استفاده کرد. یه سیمی قطعه ای ازش خراب کن. تا مجبور شه از در خونه بره بیرون شاید یادش بیفته که زندگی داره و مردم را ببینه یادش بیفته که باید کار کنه.
و توصیه مهم اما نامربوط به داستان: با این اخلاف شوهرت حواست باشه فعلا بچه دار نشی.
:104::104::104::104::104:
عالی بود به حرفای بهشت عزیز گوش کن.
RE: مشکلات مالی، و کار همسرم
شما درست میگی بهشت عزیز
ولی این موضوع درباره کسی صدق میکنه که اولا مستقل بار اومده باشه، دوما به قول خودت تنبل نباشه. مشکل اصلی اینجاست که همسرم تنهایی از پس هیچ کاری برنمیاد، برای انجام هرکاری حتی کارهای فنی خونه از دیگران کمک میخواد. من چندین مطلب خوندم که زن و مرد وقتی با هم ازدواج میکنن همسرشون رو اونطور که هست پذیرفتن، ولی مگه من اینها رو میدونستم؟ برای فهمیدن همه اینها باید توی زندگی بود.
همسرم اصلا همکاری نمیکنه. هرچیزی که بهش میگم جوابی براش داره و آخر سر هم کارمون به جر و بحث میکشه.
چی بگم آخه... کاری برام پیدا شده با شرایط خیلی خیلی خوب. نیمه وقت و با درآمدی بیشتر از حداقل حقوق. به هیچ وجه نمیتونم بهونه بیارم که کار مناسبی نیست. این سرکار رفتن ما هم حکایتی داره (تو مدتی که عقد بودیم سرکار میرفتم، تا اینکه نزدیکهای عروسیمون شد. وقتی خانواده ها میخواستن درباره مراسم صحبت کنن پدرشوهرم به مادرم گفت که ما رسم نداریم زن بره سرکار. وقتی من این رو شنیدم خیلی بهم برخورد. تا قبل از اون اگر اصراری به سرکار رفتن نداشتم بعد از شنیدن این موضوع سعی کردم همسرم رو راضی کنم که نشد. از اون زمان تا حالا چند بار دوباره موضوع رو مطرح کردم و مثل قبل با مخالفتش روبرو شدم. تا اینکه چند ماه پیش وقتی مطرح کردم متوجه شدم بدش نمیاد که به سرکار برم ولی غرورش اجازه نمیداد مستقیم مطرح کنه. تا اینکه یه روز اومد گفت که پدرش گفته بد نیست زنت بره سرکار. اینجا بود که متوجه شدم نظر همسرم به خاطر نظر پدرش عوض شده. چند روز پیش هم پدرشوهرم گفت داره برام توی محل کارش کاری رو جور میکنه. این در حالیه که بدون اینکه نظر من رو بخواد این کار رو کرده و وقتی من گفتم شرایطم برای کار مناسب نیست به حرفم توجه نکرد. انگار که من وظیفه م هست که به سرکار برم.)
نمیتونم برای کاری که هم آینده داره و هم درآمد و ساعت کاری خوبی داره بهونه بیارم.
همسرم دوره برنامه نویسی رو گذرونده و الان مثلا قصدش تمرینه. هرچند من خوب میدونم که تمرین بهونه ست.
بارها فکر کردم که از کسی که تخصص داره سوال کنم که چه بلایی سر کامپیوتر بیارم که کمتر وقتشو براش بذاره ولی بعدش یادم افتاد که چند باری که کاملا اتفاقی کامپیوتر مشکل داشته تا وقتی که درستش نکرده ول کن نبوده. حتی از خوابش هم زده تا درستش کنه. برای همین تقریبا این قضیه امکان پذیر نیست.
اصلا و به هیچ وجه قصد بچه دار شدن ندارم، تو این وضعیت خودم هم اضافه م بچه میخوام چی کار! با اینکه خانواده م غیرمستقیم خیلی اصرار دارن که ما بچه دار بشیم و مطمئن هستم که هم فامیل من و هم فامیل همسرم پشت سرمون میگن که ما بچه دار نمیشیم اصلا فکرش رو هم نمیکنم که الان بچه دار بشیم.
واقعا مستأصلم
ممنونم از راهنماییتون
RE: مشکلات مالی، و کار همسرم
چرا پدر شوهرت واسه پسرش کار جور نمی کنه و دنبال سرکار فرستادن شماست؟
بعد هم اگه شوهرت اینقد به کارهای کامپیوتری علاقمنده و به قول خودت تا درستش نکنه نمی خوابه خب یه کار تو این زمنیه براش پیدا کنید. خودت بگرد دنبال کار براش.
من نمی دونم تا چه حد می شه به آگهی های همشهری اعتماد کرد و جدیه. اما روزنامه همشهری بخر. بشین پیشش. بگو بیا با هم بگردیم واست کار پیدا کنیم. حتی اگه حقوقش کم بود یا مشکلاتی داشت مهم نیست. مهم اینه که بره سرکار. بعد بقیه اش را به تدریج درست می کنی. با این حرفهایی که در مورد خانواده اش گفتین باهاشون کار نکنه بهتره. بذار با مردم دیگه کار کنه و دنیای کار با دیگران را تجربه کنه شاید یه تلنگری بخوره.
تا حالا اینو امتحان کردین؟ با هم دنبال کار بگردین؟ تو زمینه مورد علاقش هم که باشه بهتر جواب می ده.
در مورد کار کردن خودت هم راستش من هم بودم دلم نمی اومد نرم. می دونم چی میگی. سخته که کار باشه و کار نکنی. اونم کاری که دوست داری و شرایطش هم خوبه. اما خب زندگیت چی؟ شوهرت را بذاری تو خونه و بری سرکار، پای کامپیوتر و ... بعد یه مدت هزار جور اتفاق ممکنه بیفته.
آدم دلش می خواد کار کنه. پیشرفت کنه. یاد بگیره ... باز فکر کن ببین چه جوری می شه هم کار کنی و هم ایشون وابسته به درآمد شما نشن.