آیا در زندگی زناشویی بایستی از یک سری نیازها گذشت؟
این تاپیک در راستای صحبت هایی در تاپیک خیانت !!!!!!!!!!!واژه ای قبیح ،علل و راهکار ها ایجاد شده، که به دلیل منحرف نشدن بحث در آن مکان، به صورت جداگانه ادامه داده می شود.
************************
آنی عزیز، در مورد این که دو نفر همدیگر رو به طور کامل نمی تونن ارضا کنن، یک مثالی می زنم تا بیشتر متوجه منظورم بشید.
زمانی که من رابطه دوستی داشتم و از یک زمانی به بعد وارد فاز شناخت برای ازدواج شد، و با این که تعهدی در کار نیست، اما یک دختر عملا خودش رو متعهد می دونه و البته طرف مقابل من هم خودش رو متعهد می دونست (نه در حد تعهد همسری).
من اکثر اخلاق ها و منش هاش رو دوست داشتم. اما دوستی داشتم (عملا در حد یک دوست عادی، می خوام بدونید که واقعا نسبت به هم متعهد بودیم و برای اینکه قاطی نشه تو حرف زدن من با دوست2 نشونش می دم) که بسیار زیبا به اتفاقات پیرامون خودش نگاه می کرد و تفسیر می کرد و ... و این آدم از نظر من یک آدم فوق العاده هست تو این زمینه. من نیاز شنیدن و دیدن از این دیدگاه به طبیعت رو با صحبت با اون(دوست 2) ارضا می کردم و البته (شاید به دلیل احساس تعهد) ریز و درشت حرف های زده شده رو برای دوستم هم منتقل می کردم (که البته اون هم از این دیدگاه ها لذت می برد)
این رابطه من با اون آقا(دوست 2) هیچ وقت از حد دو دوست عادی بیشتر نشد (حتی همین الان که رابطه با دوستم قطع شده) و نهایتا ما هر یک ماه یک بار ، 2 ساعت حرف می زنیم ( و من واقعا انرژی می گیرم).
ببینید، من به خودم اطمینان دارم و با خودم رو در واسی ندارم. دقیقا می دونم هیچ احساسی بیشتر از یک دوست بین من و اون آقا (دوست2) نیست و نمی تونه باشه.
حالا فرض کنید این اتفاق برعکس بود. من تعهد رو از اخلاق طرف مقابل می بینم. پس چرا باید عکس العمل نشون داد؟
این رو هم اضافه کنم، که در همون زمان، دوست من هم با هزاران خانم (به خاطر شرایط کاری) رفت و آمد داشت و با بعضی هاشون گرم تر بود. اما چون تعهد رو می دیدم، رفتارها و عکس العمل هاش رو می دیدم، واقعا هیچ وقت بهش شک نکردم. و زمانی هم که خانوادش مخالفت کردند، بهم می گفت که رفته برای فلانی درد و دل کرده و ازش راهنمایی گرفته و ...
و من اون موقع عمیقا می فهمیدم نیاز به کسی داره از جنس مونث (تا عکس العمل های مادرش رو درک کنه و آنالیز کنه) و با تجربه (اون طرف تجربه رو داشت). ولی من نباید می بودم، چون خودم یک طرف قضیه بودم.
و من هیچ وقت به رابطش شک نکردم!! و هیچ وقت نخواستم زبادی توی رابطه هاش فوضولی کنم!!
منتظر شنیدن نظرتون هستم. می خوام بدونم اگر رفتارم اشتباهه، چرا اشتباهه؟
RE: آیا در زندگی زناشویی بایستی از یک سری نیازها گذشت؟
وااااااااااي خيلي نظراتت جالبه برام....احساس؟؟يعني تو ميگي من اگه منطقم بر احساسم غلبه كنه ميتونم قبول كنم كه يه روز بهاري شوهرم بياد خونه بگه دارم با دوست دخترم ميرم سينما!!؟؟
به نظرت اينجا اصلا ميشه گفت منطقا من بايد اجازه بدم اما احساسي بودنم مانع اين كار ميشه!!؟؟:163:
ببين تعهد و وفاداري يه چيز عيني نيست كه بتوني با ترازو وزنش كني!!بايد با اعمال و رفتارت بهش نشون بدي...حالا من كاري با دست دادن و اينها ندارم چون اين ها ديگه عرفا كار بدي محسوب نميشه(حالا بماند كه بعضي ها حتي با اين حدش هم مخالفن!!)
اما وقتي در عمل نشانه اي از وفا داري و تعهد و اين چيزا نميبيني ديگه چه تضميني براي وجود اين حس وجود داره؟؟!؟