يه سؤال : چرا وقتي يكي بهت افراطي علاقه داره كم كم نسبت بهش بي علاقه
سلام دوستاي خوبم. اميدوارم تاپيك هاي پي در پي من خستتون نكرده باشه..... ايندفعه موضوع تاپيك مشكل نيست. يه سؤاله كه هميشه واسم مطرح بوده.... بي مقدمه ميپرسم... چرا وقتي يكي بهت افراطي علاقه داره كم كم نسبت بهش بي علاقه ميشي؟ يا برعكس وقتي به يكي علاقه افراطي داري نسبت بهت دلسرد ميشه؟ اين رو بارها ديدم و حتي واسه خودم هم پيش اومده. عشق زياد معشوق رو فراري ميده.... يادمه يه نفر خيلي بهم علاقه داشت و من باهاش خيلي راحت بودم تا اينكه لو رفت عاشقمه! بعد از اون پيشش راحت نبودم و ازش فرار ميكردم با وجود اينكه خيلي بهم لطف ميكرد من سعي كردم ديگه هيچوقت نبينمش! در صورتيكه اگه نمي فهميدم مطمئنم هيچوقت تنهاش نمي ذاشتم.... اينو هميشه به عاشقايي كه ازم راهنمايي خواستن گفتم ولي خودمم هيچوقت دليلشو نميدونستم و فقط تجربي ميگفتم. دوست دارم دليل منطقيشو بدونم!
RE: يه سؤال : چرا وقتي يكي بهت افراطي علاقه داره كم كم نسبت بهش بي علا
آره همینطوره.
به خاطر اینکه فکرمیکنی میخواد محصور و محدودت کنه. به خاطر اینکه فکر میکنی بهت نیازمنده و شاید یه جورایی دست و پا گیرت میشه.ولی من فکر میکنم اگه موردی باشه که هر دو طرف همدیگه رو همین طوری دوست داشته باشن،احتمال اینکه همچین حالتی پیش بیاد خیلی کمتره.این معمولا مربوط به زمانیه که عشق یه طرفه باشه. و در این صورت،طرف عاشق حق نداره با خودخواهی معشوقش رو ناراحت کنه.(مطمئنا اگه عاشق باشه این کار رو نمی کنه):305:
RE: يه سؤال : چرا وقتي يكي بهت افراطي علاقه داره كم كم نسبت بهش بي علا
سلام دوست عزیز
به نظر من اگه این عشق وعلاقه دوطرفه باشه هیچوقت چنین حسی به کسی دست نمیده...بلکه برعکس اون دو رو بهم نزدیکترم میکنه چون از وجود علاقه طرف مقابل هم اطمینان حاصل پیدا میکنن ولی وقتی فردی ببینه که طرف مقابلش احساساتی نسبت بهش پیدا کرده که خودش درمورد اون چینین احساسی نداره تصور میکنه ادامه این رابطه یه جور بازی دادن طرف وایجاد توقعات وانتظاراتی از سوی اون فرده که قادر به براورده کردنشون نیست....وچون آدمها نمیتونن به خودشون دروغ بگن پس ترجیح میدن این رابطه کم رنگ و کم رنگتر بشه وشایدم ترجیحا قطع!
چرا عشق زياد معشوق رو فراري ميده؟!
دوستان عزيز سوال همينجاست كه چراقتي تو هم بهش علاقه مندي باز هم اين علاقه از بين ميره؟ در موردي كه ذكر كردم يادمه بهش بي احساس هم نبودم ولي وقتي فهميدم توقع داشتم خودشو واسم به هر آب و آتيشي بزنه و منم واسش ناز ميكردم... و همش فكر ميكردم به خاطر اينكه منو از دست نده بهم محبت ميكنه نه به خاطر خودم... كم كم از تماساش و سؤال هاش دلگير ميشدم... از اين كه به هر بهانه اي واسم گل مياورد يا به خيال خودش عاشق بود و من بيخبر و به هر بهانه اي ازم اطلاعات ميگرفت ناراحت ميشدم. در صورتي كه اگر واقعا منظورشو نميفهميدم و بهانه هاشو باور ميكردم اين اتفاقات خوشحالم هم ميكرد.
RE: يه سؤال : چرا وقتي يكي بهت افراطي علاقه داره كم كم نسبت بهش بي علا
این موضوع یکی از سوالای همیشگی تو ذهن من بوده که البته واسه من یجور دیگه اتفاق افتاده که
همیشه به ادمایی علاقه مند شده ام که ازم فاصله میگیرن،این موضوع چندین بار باعث شده از کسایی خوشم بیاد که ازم دوری میکنن(بدون رابطه)-ولی اگه احساس کنم شخص داره به من نزدیک میشه - یا داره علاقه نشون میده-دلسرد میشم و دیگه اون تمایل شدید از بین میره-یا از جذابیت شخص واسم کم میشه.
-واقعا این چه مرضیه و واقعأ همه همینطورن؟
-چاره کار چیه؟
-علت این موضوع چیه؟
اما جواب hamishetanha
به نظرمن:اگه فردی علاقشو بهت نشون میده-در تو این حس به وجود میاد که اون شخص وابستت شده-یه جورایی میخواد مال اون بشی -میخواد محصورت کنه-واسه همین ازش فراری میشی
RE: يه سؤال : چرا وقتي يكي بهت افراطي علاقه داره كم كم نسبت بهش بي علا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط flag
به نظرمن:اگه فردی علاقشو بهت نشون میده-در تو این حس به وجود میاد که اون شخص وابستت شده-یه جورایی میخواد مال اون بشی -میخواد محصورت کنه-واسه همین ازش فراری میشی
با سلام
نظر دوستان در مورد نقل قول چیست؟
ممنون
RE: يه سؤال : چرا وقتي يكي بهت افراطي علاقه داره كم كم نسبت بهش بي علا
سلام:
همیشه تنها گرامی بحث جالبیه ...ولی من خیلی درکش نکردم...و بیشتر موافقم با حرف دوستان که علاقه های یک طرفه به این نقطه انزجار میرسه...و آدم دوست نداره ادامه بده ..یا مثلا وقتی که دو نفر بهم علاقه دارند ولی یک طرف توجه و علاقه بیشتری رو نشون میده..طرف دیگه احساس می کنه غل و زنجیر به پاش بستن....:311:
من خودم خیلی تجربه داشتم از این موارد و همه اونا که ازشون بدم میومد و نهایتا ردشون می کردم کسانی بودم که کاملا معیارهای منو نداشتند ..اونوقت اونها به جای اینکه صبر کنند مثلا من معیارامو بسنجم فوری دم از عشق و علاقه افراطی می زدند..و این موجب میشد فکر کنم منو یک اسباب بازی در نظر گرفتند که می تونن با این حرف ها خامم کنن...برای همین نه تنها بدم میومد که تقریبا همه اونا رو رد کردم..
من نظر سایر خانم ها و آقایونو نمی دونم ولی خودم به عنوان یک دختر احساس می کنم این مردها مردهای سفت و با وقاری نیستن...حس می کردم باید براشون مادری کنم ....نمی دونم یک حس که انگار می خواستن منو تو حصار علاقه افراطیشون بگیرن که زودگذره...
مثلا من تا زمان ازدواجم خواستگاران زیادی داشتم ...تقریبا هر بخش دانشگاه و بیمارستان یکی بود و همیشه اونایی که کشیک های منو آف می کردن تا مثلا من راحت باشم از همون اول رد می کردم چون احساس می کردم صلابت تو کار خودش نداره و برای خودش ارزش قائل نیست...
یادمه رزیدنتی داشتم در یکی از بخش ها که تمام کشیک های اون ماه منو آف کرد چون مسئول رزیدنت ها بود و من عین پرنسس می رفتم بخش و میومدم آخرشم بهم یک 20 گنده دادن اونم تو دانشگاه تهران که 20 گرفتن کار حضرت فیله!!!چرا؟چون ایشون خواستگار من بود ..و خدا میدونه من با اینکه بهش از همون اول جواب رد دادم و اصلا محلش نمی دادم حتی جواب سلام نمی دادم..این کارها رو می کرد که یعنی جلب توجه کنه و یکبار که خونه بودم زنگ زد و گریه و شعر عاشقانه خوندن که خانواده منم داشتن گوش می دادن ..فرداش بابام فوری درجا ردش کرد چون من ازش متنفر شدم...این نشان یک شخصیت وابسته..بی منطق و ..بود چون حتی منو خوب نمی شناخت ولی این کارها رو میکرد...
برخلافش همسرم مغرورترین پسری بود که تو عمرم تا حالا دیدم و اصلا یادمه تا روز 3 یا 4 بخش حتی اسم منم نپرسید و من از همون اول ازش خوشم اومد چون دیدم مسحور دخترها نمیشه و منم هیچی محل بهش ندادم حتی صداش نمی کردم که اونم از همین خوشش اومده بود..
غرور داشتن البته نه کاذب به ادم شخصیت مستقل میده و نشان میده که ادم برای خودش ارزش قائله و اونو ارزان نمیفروشه....
ولی وقتی علاقه ای دو طرفه باشه دیگه همه چیزش جالبه و بعدا اتفاقا باید خیلی بهم ابراز علاقه کنند..منتها در قبل اون حس کمالیابی انسان به نظرم موجب میشه این انسان ها طرد بشن....
نمی دونم تونستم منظورمو بگم یا نه!!!:227:
RE: يه سؤال : چرا وقتي يكي بهت افراطي علاقه داره كم كم نسبت بهش بي علا
سلام مجدد به همه دوستان همانطوري كه در جوابيه اول خودمم اوردم
محبت نابجا اثر منفي داره
عشق وعلاقه خوبه اما تا زماني كه به علاقه نابجا نرسه و اين از نظر روانشناسي هم توصيه شده ولي اينكه از نظر منطقي علم روانشناسي به اون پاسخ داد باشه رو نميدونم ولي از نظر تجربيش رو مطمئن هستم
RE: يه سؤال : چرا وقتي يكي بهت افراطي علاقه داره كم كم نسبت بهش بي علا
اگه علاقه دو طرف و توقع هر دو به یک اندازه باشه هیچ مشکلی پیش نمیاد در غیر این صورت کسی که علاقه بیشتری داره غرور خودشو میشکنه اعتماد به نفسش کم میشه و.......کسی که عاشق تر بیشتر به یاد اون طرف در نهایت بیشتر ازش خبر میگیره و توقع داره طرف مقابل هم همین حسو داشته باشه و کسی که علاقه ی معمولی داره از دیگری توقع داره کمتر پی گیرش باشه کمتر بهش زنگ بزنه بذاره اونم به زندگیش برسه خب پس تفاوت توقعاتم باعث دوری 2 نفر از هم میشه همیشه تنها ی عزیز شما میگید منم قبلا دوسش داشتم اما خب دوست داشتن شما با اون فرق میکرد هیچ کس نیست که جذب کسی بشه که غرورشو بشکنه:163:
مطمئنن همه این اتفاق واسشون افتاده خود من بارها وبارها بوده که افرادی عشق خیلی زیاد بهم داشتن اوایل شاید خوشم میومد اما بعد خیلی بی تفاوت از کنارش رد میشدم عشق زیاد توقعات زیادی اگه ادم بتونه همراه با عشق زیاد واقع بین باشه غرورشو حفظ کنه اعتماد به نفسشو نگه داره و محبت شو کنترل کنه مطمئنن طرف مقابل جذبش میشه