کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
باسلام و تقدیم احترام به همه دوستان
طی 3 - 4 روز اخیر بدترین روزهای زندگی مو تجربه کردم . ازجمله یکی دوتا نظر کاملا اشتباه در پاسخ به تاپیک دوستان دادم، بد شانسی هایی که اخیرا آوردم و یکی دو تا مورد جزیی که از حوصله بحث خارجه . ( اصلا نمی دونم چی شده که گند زدم به همه چیز....).
در تکمیل فرآیند اشتبا هات چند روز اخیرم:
همونطوری که اطلاع دارین قرار بوده ( طبق صحبتهای پدرم با پدر دختره ) مدت حدودا دو ماه واسه گرفتن اجازه خواستگاری از خانواده دختر مورد علاقم منتظر باشیم . ( ایشون حدود 3هفته دیگه امتحان کنکور دارن. ) دیشب پدرو مادر دختر مورد علاقم رو تو شهر دیدم و اونا هم منو دیدن و من با اطمینان از اینکه دختره تو خونه تنهاست و .... زنگ زدم به خونشون تا با ایشون صحبتی داشته باشم 0 (این در کل این 2 سالی که پیشنهاد ازدواج دادم بهش اولین زنگی بود که زدم ). تا ( کمی از بی قراری هام تسکین پیدا کنه ) و اگه تونستم شماره موبایلشو بگیرم تا ارتباط خیلی محدودی داشته باشیم .
ولی عکس العمل ایشون خیلی جالب نبود و فکر کنم ناراحت شدن از زنگ زدنم ( گفتن چرا این همه پیگیری میکنم و این تو درس خوندنش تاثیر منفی می ذاره و..... منم گفتم که این دغدغه خود من هم هست که شما و خودم بهنگام درس خوندن تمرکز لازم رو نداریم و فقط میخواستم از طریق گرفتن شمارتون باهم ارتباط تلفنی خیلی محدودی داشته باشیم تا با دونستن نظرات همدیگه ، از خیال پردازی های احتمالی و ... راحت شیم و همچنین اینو بدونه که از میزان علاقم بهش کم نشده و دیگه دلم طاقت نداره و از این حرفا . )
تو عمرم دختری که تا بدین حد منطقی باشه و در مقابل احساسات تسلیم نشه ندیدم .
خلا صه باز هم شمارشو نداد و گفت از طریق خانواده پیگیر باشم و..... و بنظرم از زنگ زدنم ناراحت شد .
شما بگین آیا کار دیشب ام خیلی افتضاح بوده یا .... ؟
پدر و مادرش در موردم چی فکر میکنن ؟
بهش گفتم پس با اجازتون طبق قرار پدر م، حدود 2 ماه دیگه از طریق خانواده اقدام میکنم و اون هم خیلی سرد صحبت کرد و .....
کلا نیاز مبرم به راهنمایی تون دارم چون حال و احوالم به گونه ای هستش که در ست و غلط رو نمی تونم تشخیص بدم .
خواهش می کنم از راهنماییتون در حقم دریغ نکنین .
باتشکر:72:
درکل این سومین خواهش من واسه گرفتن شماره موبایل بوده که اون هم رد کرده.
علتش هم اینه که خانوادشون خیلی بابرنامه هستش و اصلا زمینه انجام این کارارو ندارن .
بهش گفتم پس اگه امکانش هست به والدینت نگو که من زنگ زده بودم .، که گفت اگه خانواده ها در جریان باشن بهتره ولی با اصرار و خواهش دوباره من که خدای نکرده پدر و مادرت فکر می کنن قصد توهین یا جسارت داشتم ، خیلی سرد قبول کرد که چیزی نگه . ولی من احتمال میدم 80 % موضوع رو بگه . ( حداقل به مادرش )
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
سلام
کار درستی کردی بهش زنگ زدی . تا باهم حرف نزنید نمیشه ازدواج کنید . دوره ازدواج سنتی گذشته ( دوره ای که مادر پسر و مادر دختر به تفاهم میرسیدن و پسر و دختر تا قبل عقد فقط عکس همدیگه رو میدیدن ) و باید باهم در ارتباط باشید تا بتونید درست تصمیم بگیرید و یک ارتباط سالم تلفنی و فقط و فقط برای ازدواج سر سختی و سرد حرف زدن نداره ( پدرتون با پدر ایشون هم حرف زده و مساله خاصی نیست ) . با این رفتارها شما بیشتر شناخت راجب ایشون پیدا خواهید کرد که باعث تصمیم درست تری از طرف شما خواهد شد . عشق و دوست داشتن باید دو طرفه باشه . هیچ پرنده ای با یک بال پرواز نکرده که ما دومی باشیم . بازم راجب این مساله بیشتر فکر کن و اگر قسمت شد باهم ازدواج کنید حتی قبل از رفت و آمد خانواده ها هم از مشاور کمک بگیرید و قبل ازدواج هردوتون از یک یا چند مشاور مشترک هم کمک بگیرید . مساله ازدواج خیلی مهمتر از این حرفا هست و خیلی ها با به شوخی گرفتن و احساساتی شدن یک عمر زجر اشتباهشون رو کشیدن . امیدوارم شما هم ازدواج موفق داشته باشید و هر دو یک عمر از انتخابتون لذت ببرید . موفق باشید .
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
آقای لارج عزیز من کارشناس نیستم ونمیتونم نظر کارشناسانه بدم اما نظر منو بشنوید
شما خیلی خودتون رو درگیر موضوع کردین
درسته که بهشون علاقه دارین اما باید از هیجانات دوری کنید و صبر داشته باشید تا از هرگونه اشتباهی جلوگیری بشه
ایشون و خونواده شون به شما جواب دادن و شما هم تا اینجای کار رو به خوبی پیگیری کردین به خصوص که از طریق خونواده اقدام کردین
این خانم به میزان علاقه شما ایمان دارند چون تا پای عمل هم رفتین (خواستگاری و صحبت از طریق خونواده) پس دیه نیازی نیست که خودتون رو به این شکل ثابت کنید
من هم اگه جای اونا بودم فکر میکردم که چرا حالا که پدر ومادر رو دور دیدن باید با دختر تنها در خونه تماس بگیرن
شما زیاد اصرار نکنید همه چی همون طور که دوست دارین پیش میره اما نیاز هست هیجانات شما کنترل بشه و صبر داشته باشین تا خئای نکرده سوء برداشت از رفتار شما ایجاد نشه
اگه تا الان خودتون رو پسر کاملا منطقی ای نشن داده باشین با توضیحاتی که به دختر خانم دادین انشاله که به خونوادش چیزی نمیگه
شما هم اصراری برای داشتن شماره موبایل ایشون نداشته باشین
در مراحل خواستکاری و رسمیشون با تکیه بر منطق و به دور از هر احساسی وقت هست با ایشون صحبت کنید و همدیگر رو بشناسید
ایشون درست برخورد کردن
پس شما هم صبر داشته باشید
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
یه خورده آرامشت رو حفظ کن ......به خودت مسلط باش....کاملا مشخصه چقدر نگرانی...
چند تا نفس عمیق بکش ...آرومت میکنه.
تو برای آرامش دلت بهش زنگ زدی، قصدت این نبوده که بخوای ناراحتش کنی.اگه 1% هم احتمال می دادی که ممکنه ازت برنجه مطمئنا بهش زنگ نمی زدی.شاید بهتر بود،ابتدا حضوری ازش اجازه می گرفتی بعد بهش زنگ میزدی.به احتمال قوی شیوا خانوم بخاطره احترامی که برای خونواده ش قائله ،نخواسته پنهانی با شما در تماس باشه. بهش حق بده .خواسته همه چیز کاملا رسمی وبا اطلاع خانواده صورت بگیره.
اگه دوسش داری باید به خواسته های او هم احترام بذاری.هر کسی خلقیات مخصوص به خودش رو داره.شیوا خانوم اینجوری می پسنده ، شما هم به احترامش وبخاطره عشقتون، تو این دو ماه کمی صبور باش ، بذار اونجور که میخواد و می پسنده ،همه چی جلو بره.
کمی سخته ولی خوب چشم رو هم بذاری دو ماه تموم میشه ومی ری خواستگاری ، اونوقت دیگه خیالت هم راحت میشه.
به امیّد اون روز
من به نوبه خودم برات دعا میکنم .:72::323:
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست گرامي. به نظر ميرسه اين شرايط خيلي پريشونتون كرده، اما بدونين پريشوني جز ندونم كاري چيز ديگه اي به بار نمياره. پس اولين توصيه من به شما اينه كه آرامش خودتون رو محيا كنيد... مسلما هرچي خدا بخواد همون ميشه. پس دعا كنيد تا هم آرامش بگيرين و هم مشول رحمت خداوند بشين. اما در مورد دختر مورد علاقتون، قبل از هرچيز انتخابتون رو تبريك ميگم چون با اين توصيفات دختري قوي ، مصمم، نجيب و خانواده دوست انتخاب كردين. بهتون پيشنهاد ميدم فكرشون رو مشغول نكنين و اجازه بدين همه چيز بر اساس عرفيات پيش بره. درضمن اگر خدايي نكرده در كنكورشون موفق نشن و شما رو مقصر بدونن ، اونوقت همه چيز خراب ميشه. مطمئن باشين هنگام خواستگاري به اندازه كافي وقت واسه صحبت كردن دارين ، پس پافشاري شما بي مورده. صبور باشين! عجله گاهي مواقع همه چيز رو خراب ميكنه. نميگم كارتون كاملا اشتباه بود ولي اعتراف ميكنم فكر نشده و عجولانه عمل كردين . اما سعي كنيد با كارهاي مثبت ديگه اي (بعد از كنكورشون) اگرسوء تفاهمي پيش اومده برطرف كنيد و بذارين هنگام خواستگاري حسن نيتتون رو بهش ثابت كنيد. در ضمن بهتره از علاقه زيادتون مطلع نشن. چون ممكنه از احساس نيازتون نسبت به خودشون مطمئن شن و منجر به عشق يكطرفه شه. براتون آرزوي موفقيت ميكنم.
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
زنگ زدن و شماره خواستن در حالی که قبلا بهت نداده غلط است. :305:
این قدر هم استرس نداشته باش. اه اعصابمو خورد کردی. چه خبرته. انگار گفتن چند سال، 2 ماه که دیگه چیزی نیست. به جای این که الان زنگ بزنی و بگی از عشقم کم نشده، بهتره منطقی باشی و دیگه بی اجازه زنگ نزنی و توی خواستگاری بهش بگی که دلیل زنگ نزدنت بی علاقگی نبوده. همین.
حالا باز پا نشی بری در خونشون هان.
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
از پاسخ دوستان ممنونم
قبول دارم ، حرکتم خیلی عجولانه و غیر منطقی بوده . می بایستی این علاقمو کنترل کنم تا کار از اینی که هست بدتر نشه .
قبلا هم بهش گفته بودم که به احترام نظرتون فعلا دست نگه میدارم و اقدامی نمی کنم ولی نتونستم ........
امیدوارم با این کارام ، نظرشون در دادن اجازه واسه خواستگاری (طی تماسی که باید 2 ماه دیگه بگیریم ) تغییر نکنه ، که تا اینجای کار هم با هزار بدبختی نظرشون رو جلب کردم .( مامانش یه بار گفته سنش کمه / بعد گفته می خواد درس بخونه / بعد گفته دختر حساسیه و چون تو کنکور از کاردانی قبول شده احساس شکست کرده و باید ادامه بده ....... که پدرم نهایتا گفته تا 2 ماه دیگه که کنکورشه ما اصلا صداشو در نمی آریم تا بعد از اون ........)
دیگه 100 % به علاقم نسبت به خودش مطمئن شده .
نمی دونم چرا بیش از حد بچه مثبته آخه ،مگه چه عیبی داره با وجود اینکه خونواده ها کاملا در جریان هستن ، به کسب شناخت از همدیگه بپردازیم و شناختمون عینا و عملا انجام بگیره ( نه با تصورات و افکار انحرافی و بی خودی احتمالی و انحرافی ) ؟
البته شاید من بیش از حد درگیر مسئله هستم و اون چندان دغدغه ای نداره .
آیا دخترها که کلا احساسی تر هسن نسبت به پسرها در چنین موقعیتی می تونن بیخیال باشن و رفتار انفعالی داشته باشن ؟
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
منم تو خانواده مذهبی بودم و کلا دوست نداشتم با کسی رابطه تلفنی داشته باشم، حتی اگه اون طرف رو هم خیلی دوستش داشتم. و تازه فکر میکردم این جوری اون طرف هم بیشتر از نجابت و بچه مثبت بودن من خوشش میاد. البته این به اون معنی که شما گفتید نبود بعد از اینکه ایشون رسما اومدن خواستگاری، ما با نظارت خونوادمون میتونستیم با هم تلفنی حرف بزنیم یا اینکه ایشون میتونست بیاد خونمون (ولی راستش رو هم بخواین به نظر من این تلفنی صحبت کردن هم خیلی باعث شناخت نمیشه)
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
شما مگه از احساساتی بودن ایشون خبر دارید؟
ببینید آدم وقتی هدفی داشته باشه همه تلاشش رسیدن به اون هدفه
شاید این خانم تمام تمرکزش رو درسشه و دوست داره کاملا منطقی شما رو در کنار هدفش داشته باشه
باید منطقشون رو بپذیرید
اگر قرار بر 2 ماه دیگه ست از همون 2 ماه دیگه شروع کنید به شناخت همیدیگه وقت کم نمیارید مطمئن باشید
هر چقدر هم ادم منطقی باشه در برابر این نوع احساسات کم میاره
شاید اون خانم هم اینو میدونه و راضی نیست تو این 2 ماه اتفاقی بیفته چون اگه ایشون هم مثل شما احساسات دامنگیرشون بشه شرایط یه مقدار سخت میشه
شما هیجانتون زیاده
و حکایت آدمی رو دارید که در صحرایی تشنه هستید و یه لیوان آب گذاشن جلوتون اما اجازه ندارین به دلایلی فعلا بهش دست بزنید و شما عطشتون بیشتر و بیشتر بهتون فشار میاره
نگران نباشید
باور کنید همه چی زود میگذره
فقط شما یه مقدار فکرتون رو از این موضوع منحرف کنید و به زندگی قبلیتون برگردید اگه بخواین دو ماه تمام همین طوری که الان هستید ادامه بدید طاقتتون تموم میشه
به احساساتتون کنترل داشته باشید
و از ایشون انتظار نداشته باشید که مثل شما باشن
بلکه شا سعی کنید روندی که ایشون پیش گرفتن رو شما هم تا حدی پیش برید
منظورم فقط کنترل احساسات و صبره
صبر دوست عزیز
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
داری آتیش میگیری هان. :311: چه خبرته بابا. :163: 2 ماه که چیزی نیست. صبور باش مرد:P
در ضمن رابطه ی تلفنی اصلا باعث شناخت نمیشه.
یه هشدار خیلی جدی:305: این جور که بوش میاد تو قبل از خواستگاری عاشق شدی و هنوز باهاش حرف نزدی دلباخته. این ممکنه تو نتونی عاقلانه تصمیم بگیری. حواست را جمع کن.
بله بله:311: کیه کیه:311: