تو رو خدا كمك كنين لااقل چجوري فراموشش كنم.چون خيلي بهم فشار مياد
با سلام
پسري 24 ساله.مجرد.دانشجو و با شغل مناسبي هستم.
طي آشنايي و رفت و آمد خانواده ما با يك خانواده كه دختر دم بختي كه يك ماه از خودم كوچكتر است آشنا شديم.بعد از رفت و آمد خانوادگي طوري كه عيدا ميومدن خونه ما و ما تابستون ميرفتيم خونه اونها.كه تو همون سال اول من شنيديم كه داداشم اين دختره رو مي خواسته ولي نگفته ( البته تازه فهميدم ).بگذريم.
من عاشق اين خانوم بودم تا اينكه فهميدم ازدواج كرده و بعد از 2 سال يه شب خواهرش براي سلام احوالپرسي زنگ زد كه اونم با من حرف زد و دردودل كرد.فهميدم كه شوهره كتكش مي زنه و مي خواد طلاق بگيره.خلاصه زنگ زدناي اون بيشتر شد و از زير زبونم از عشقي كه بهش داشتم و بعد از ازدواجش فراكموشش كرده بودم پرده برداشت و تماسهاي ما شروع شد.تو اين يه سال مي پرسيدم چرا ازدواج كردي مي گفت دهنم بسته شد.كه فهميدم مامان باباش بخاطر اينكه اون طرف تك پسره و پولدار گفتن خوبه و اونم قبول كرده.خلاصه مي گفت آره منم دوست داشتم و هنوز عطري كه واسم خريدي رو دارم و ... كه وقتي مي پرسيدم اگه دوسم داشتي چرا ازدواج كردي جوابي واسه گفتن نداشت.حالا چند وقتيه كه باباش تلفن و گوشيش رو قطع كرده ولي مي دونم اگه بخاد مي تونه لااقل يه sms بده.البته اين اواخر مي گفت از نظر من مشكلي نداره با دختر ديگه اي دوست شي ناگفته نمونه حتي به پيشنهاد سكس از طرف من هم جواب مثبت داده بود.و ميدونم كه دختر خاله و داييش چه آدمايي هستن.
حالا واقعاً بهم ريختم.نميدونم چيكار كنم.حتي يه لحظه نميتونم فراموشش كنم.و ميدونم كه اگه با اين نخوام ازدواج كنم ديگه هيچ وقت ازدواج نمي كنم
تو رو خدا كمك كنين لااقل چجوري فراموشش كنم.چون خيلي بهم فشار مياد.داغون شدم اول جووني.
RE: تو رو خدا كمك كنين لااقل چجوري فراموشش كنم.چون خيلي بهم فشار ميا
نقل قول:
نقل قول ازainaz6
تو رو خدا كمك كنين لااقل چجوري فراموشش كنم.چون خيلي بهم فشار مياد.داغون شدم اول جووني.
نقل قول:
نقل قول از مدیر همدردی :
قطع ارتباط
آن هم نه تدریجی بلكه سریع.
و تمركز روی سایر علاقمندیها و فعالیتهایت.
اگر به خیالاتت در مورد ایشان مرتب با فكر كردن و خیالپردازی آب ندهی،آنقدر این ذهنیات احساسی رشد نمی كند كه فكر كنی داری دیوانه می شوی!!!
اما قطع این ارتباط برای یكی دو هفته فشار زیادی بهت وارد می كند،ولی نجات می یابی.
نقل قول:
نقل قول از مدیر همدردی:
با سلام
وابستگي به يك نوع عدم بلوغ و رشد اشاره داره كه نشان مي دهد ذائقه فرد هنوز گسترده نشده است.
مثلا نوزاد وابسته به شير مادر....
او بدون شير مادر مي ميرد بدون اينكه بتواند از ميان ميليونها خوراكي چيزي را جايگزين كنه.
براي تغيير ذائقه و رشد كم كم بايد مزه ساير خوراكي ها را نوزاد بچشه...
حالا ما هم وقتي به يك فرد خاص وابسته مي شويم. فكر مي كنيم در آسمون باز شده و فقط ايشون افتاده روي زمين و اون فقط نياز عاطفي و ... ما را جواب مي دهد.
اگر به قول faezeh تمركز زدايي كنيم. مي توانيم خيلي افراد، موقعيت ها، شرايط و لذتها و علاقمندي ها وكارها و ... را در كنار آن ببينيم و تعامل برقرار كنيم و به دلبستگي خود وسعت بدهيم و از يك وابستگي افرادطي پرهيز كنيم.
جنين فقط محكم به بند ناف مي چسبد چون تنها راه ارتزاق و زندگي اش هست. ولي وقت متولد شد، بي نياز از بند ناف هست و هوا را خود استنشاق مي كند و زمينه استفاده از تغذيه هاي گوناگون به مرور فراهم مي شود.
سخت گيري و تعصب خامي هست
تا جنيني كار خون آشامي هست.
البته همواره قطع وابستگي كوچكتر ممكن است با ايجاد يك وابستگي جديد جايگزين شود. حداقل اين خاصيت را دارد كه متوجه بشوي وابسته شدن به درونت ربطي داره نه به مورد بيروني . چون اين موردهاي بيروني در طول زندگي مرتب تغيير مي يابد.
سلام ainaz6
به جمع دوستان خوش آمدید :72:
لطفا مطالعه بفرمایید:
اگر شرایط ازدواج ندارید.........(دمیدن در تنور احساسات ممنوع)
چرا نمی تونم فراموشش کنم؟!!!
RE: تو رو خدا كمك كنين لااقل چجوري فراموشش كنم.چون خيلي بهم فشار ميا
سلام ، دوست عزیز به نظر من شما بدجوری وابسته شده اید اما هنوز اشتباه خیلی بزرگی نکرده ای ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است بس ارتباط را قطع کن اصلا اختلاف آن خانم با شوهرش چیست ؟ آن روز که میتوانست شما را کنار گذاشت حتی تلاشی هم نکرده حالا دوباره برگشته بیش شما ، اصلا نکنه به خاطر شما با شوهرش مشکل بیدا کرده حتی اگر این هم نباشد همه تصورشان همین است بس رهایش کن وگناه از بین بردن زندگی دونفر دیگر را برسر نگیر . شما هنوز خیلی فرصت داری خوب فکر کن و بگرد و توکل به خدا کن مطمئن باش خدا کمک می کنه ، آن خانم هم کمی احساسی است و بایبند به زندگی نیست وگرنه در این شرایط روحی نباید به درخواست شما جواب مثبت می داد بگذریم خرابترش نکن . موفق باشید به خدا توکل کن:323: